باروخ اسپینوزا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: دکتر⟸، جزیی⟸جزئی |
|||
خط ۱۹:
|استادان=وان دن انده
|شاگردان=
|تالیفات= اخلاق، رساله الهی
|تأثیرگرفته از = [[دکارت]]. [[حسدای کرسکاس]]. [[جوردانو برونو]]. [[فلسفه هندی]]. [[رواقیگری]]. [[نیکلاس کوسا]]. [[ارسطو]]. [[فرانسیس بیکن]]. [[افلاطون]]. [[موسی ابن میمون]]
|تأثیرگذار بر = [[انیشتین]]. [[ایدهآلیسم آلمانی]]. [[هگل]]. [[کانت]]. [[ژان ژاک روسو]]. [[گوتفرید لایبنیتس]]. [[گوته]]. [[مارکس]]. [[ویتگنشتاین]]. [[شوپنهاور]]. [[یوهان گوتلیب فیشته]]. [[فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ]]. [[یوهان گوتفرید هردر]]. [[هانس کریستین اورستد]]. [[ایزیدور ایزاک رابی]]. [[لودویگ فان بتهوون]]. [[هنری دیوید تورو]]. [[اوالد ایلینکوف]]. [[خورخه لوئیس بورخس]] .[[نووالیس]]. [[اتین بالیبار]]. [[آرنه نس]]. [[جرج سانتایانا]]. [[اریش فروم]]. [[لوئی آلتوسر]] .[[اروین د. یالوم]]
|
'''باروخ اسپینوزا''' و بعدها '''بندیکت دِ اسپینوزا''' (زاده ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ -درگذشته ۲۱ فوریه ۱۶۷۷) [[فیلسوف]] مشهور [[هلندی]] است. وی یکی از بزرگترین [[خردگرایان]] و [[جبرگرایی|جبرگرایان]] [[فلسفه]] [[قرن هفدهم]] و زمینهساز ظهور نقد مذهبی و همچنین [[عصر روشنگری]] در [[قرن هجدهم]] بهشمار میرود. اسپینوزا به واسطهٔ نگارش مهمترین اثرش، اخلاقیات، که پس از مرگ او به چاپ رسید و در آن [[دوگانهانگاری]] [[دکارت]]ی را به چالش میکشد، یکی از مهمترین فیلسوفان [[تاریخ فلسفهٔ غرب]] بهشمار میرود. پیشه وی تراش عدسی بود، او در طول زندگی، جایزهها، افتخارات و تدریس در مکانهای صاحبنام را رد کرد، و سهم ارث خانوادگیاش را به خواهرش بخشید.{{سخ}}
فیلسوف و مورخ نامدار [[گئورگ ویلهلم فریدریش هگل]]، دربارهٔ فیلسوف هم عصر خود نوشت: «شما یا پیرو اسپینوزا هستید، یا اساساً فیلسوف نیستید.» همچنین دستاوردهای فلسفی و شخصیت اخلاقی اسپینوزا زمینهساز آن شد تا [[ژیل دلوز]]، او را «شاهزادهٔ فلسفه» بنامد.
خط ۳۹:
=== تحصیلات ===
[[پرونده:Spinoza's ban.gif|بندانگشتی|یکی از نامههای اسپینوزا به زبان پرتغالی. او به عبری، پرتغالی، فرانسه، ایتالیایی، انگلیسی، لاتین، یونانی باستان، اسپانیایی، هلندی و آلمانی تسلط داشت و با چند زبان دیگر نیز آشنایی داشت.<ref name="ReferenceA" />]]
پدر اسپینوزا او را به مدرسهٔ یهودیان سپرده بود تا با آموزش در حوزه [[دینشناسی]]، خاخام شود. اسپینوزا در سن ۱۶ سالگی شاگردی استثنایی در حوزه امور دینی بود، اما یادگیری در این زمینه او را راضی نمیساخت. به دلیل آشنایی به چند زبان، بهطور مستقل به مطالعه آثار فلسفی پرداخت.
اما رفته رفته نشانههای تردید در مورد کتاب مقدس یهودیان به عنوان وحی الهی در او آشکار شد و موضوعهایی چون دخالت یک [[خدای شخصی]] در امور انسانی، برگزیدگی [[قوم یهود]] از طرف خداوند و نیز حقوق ویژه روحانیون را مورد شک و پرسش قرار داد.
خط ۴۵:
البته بسیاری از دانشجویان یهودی هم که هوادار استقلال و آرمان آزادی اندیشه بودند به تدریج علم مخالفت با فضای منقبض ناشی از قرائت سنتی از تعالیم یهودیت را بلند کردند و تورات را زیر سؤال میبردند. به همین دلیل پیشوایان یهودیت به شدت نگران چنین مسائلی بودند. از این رو وقتی اسپینوزا شروع به اشاعه نظریات نا متعارف و غیر سنتی خود کرد با مخالفت شدید روبه روشد. او میگفت کسانی که اسفار پنجگانه موسی را نوشتهاند، هم از نظر علمی و هم از نظر علم کلام و الهیات سادهلوحانی بیش نیستند و اصولاً خمسهٔ موسی از موسی نیست! او به این بسنده نکرد و گفت که در تورات هیچ شاهدی بر این که خداوند صاحب جسم است یا روح فناناپذیر است یا فرشتگان وجود دارند در دست نیست. کسی نمیتوانست در مجادلات منطقی با او حریف شود در نتیجه اولیای دین برای ساکت کردن او مستمری سالانه ۲۰۰۰ فلورن به او پیشنهاد کردند تا حداقل از اشاعهٔ نظریاتش بهطور علنی دست بکشد. اما او قبول نکرد. او تا آخر عمر همسری نداشت و تا مرگ همین گونه ماند.<ref name="استراترن">{{یادکرد کتاب | عنوان=آشنایی با اسپینوزا | ناشر=علامه حلی | نویسنده=پل استراترن | سال=۱۳۸۹ | مترجم=شهرام حمزهای}}</ref>
در نهایت یکی از یهودیان متعصب به او سوءقصد کرد که از آن جان سالم به در برد. او در کالج آفینیوس که مدیر [[وان دن اندن]]، آن از آزاداندیشان دورهٔ خود بود، درس میخواند که این هم باعث بدگمانی نسبت به خود در جامعه یهودیت آمستردام شد. [[وان دن اندن]] قبلاً کشیش یسوعی بود ولی آزادیخواه شده و مطالعات وسیعی در زمینهٔ آثار یونان باستان و فلسفه داشت. او بعدها به آزادیخواهان فرانسوی پیوست و توطئهای برای انحلال نظام سلطنتی فرانسه و ایجاد دموکراسی کرد ولی جنبش شکست خورد و او توسط پادشاه فرانسه اعدام شد.<ref name="استراترن" />
او از نظرات [[حسدای کرسکاس]] بسیار تأثیر گرفت و آثار [[موسی بن میمون]] و [[فلسفه مدرسی]] و [[جردانو برونو]] را به دقت مطالعه کرد. [[حسدای کرسکاس]] میگفت جهان از ازل وجود داشته و تا ابد وجود خواهد داشت و خلقت شامل چیدمان اینها میشود. این نظر بر روی اسپینوزا تأثیر فلسفی گذاشت. او سرانجام در ۱۶۶۳ در لاهه ساکن شد. او به قدری معروف شد که [[لایب نیتس]] به ملاقات او میرفت و با[[هنریک اولدنبرگ]] که دبیر اول انجمن سلطنتی بریتانیا بود نامهنگاری میکرد و دوست بود. او با [[رابرت بویل]]، شیمیدان معروف نیز نامهنگاری میکرد و دوست بود.<ref name="ReferenceA">مقدمه اخلاق به قلم محسن جهانگیری، چاپ ۱۳۹۰، مرکز نشر دانشگاهی</ref>
خط ۸۵:
خدا برای اسپینوزا، خدایی آن جهانی نیست که جهان را از نیستی آفریده باشد. جهان ناآفریدهاست. نه آغازی داشته و نه پایانی برای آن در نظر گرفته شده. جهان برای اسپینوزا، خدای جاودانی و به عبارت دیگر صورت پدیداری الوهیت است. برای وی، خدا و طبیعت و جوهر این همانند. این، عالیترین مفهوم متافیزیک اسپینوزاست.
در اصل و بهطور خلاصه که از زبان اسپینوزا بیان شده '''جهان صحنه خیمهشببازی نیست و خدا خیمهشب باز آن که آن را کنترل کند، خود از طریق معجزه قوانین طبیعت را نقض کند و زیر پا بگذارد و در صورت لزوم دوباره آن را به کار گیرد!'''خدا همان طبیعت است که در برگیرنده تمام علتها و جوهر هاست. از اینرو اسپینوزا تا حدی شبیه تفکر شرقی فکر میکند که بیجهت نیست زیرا خود از فلسفه هندی تا حدی وام گرفتهاست. او بعضی از آثار هندی را مطالعه میکرد.<ref name="استراترن" />
'''فلسفه اسپینوزا سرشار و اشباع شده از خداست.'''اودر جایی میگوید: من خواهان '''عشق عقلانی''' به خدا هستم. از اینرو نگاه اسپینوزا '''یک جهانبینی علمی بسیار متعالی و زیباست''' به حدی که انشتین را مجذوب خود میکند. انشتین یک دانشمند و متفکر [[همه خدایی]] و یک اسپینوزایی بود.
خط ۱۰۶:
* رساله مختصره: اولین کار فلسفی او که در دسترس است. به فارسی ترجمه نشدهاست.
* رساله در باب اصلاح فاهمه یا بهبود عقل: رسالهای ناتمام.
* شرح اصول فلسفهٔ دکارت: یکی از آثار مهم که به روش هندسی در سال ۱۶۶۳ منتشر شد.
* رساله الهی سیاسی (به انگلیسی:Theologico-Political Treatise، به لاتین:Tractatus Theologico-Politicus): اثر مهم و بسیار تأثیرگذار بر روشنفکران بعد. موضوع کتاب نقادی کتاب مقدس است و بسیار جنجالبرانگیز بوده و هست. بدون نام منتشر شد. جزو کتابهای ممنوعهٔ زمان خود بود.<ref name="ReferenceA" />
* نامهها: شامل ۸۴ نامه.
* رساله سیاست: ناتمام.
* اخلاق (به انگلیسی: Ethics, Demonstrated in Geometrical Order):مهمترین کتاب او. ترجمه شده توسط محسن جهانگیری.<ref name="ReferenceA" /> جزو بزرگترین کتابهای فلسفی تاریخ بشر<ref>فلسفه به زبان آدمیزاد، فصل آخر</ref> این تأثیر بسیاری بر روشنفکران بعدی داشت:
[[کولریچ]] شاعر مشهور انگلیسی آن را انجیل خود میداند.<ref name="ReferenceA" /> [[گوته]] :ذهنی که بر من تأثیر گذاشته ذهن اسپینوزا بودهاست. [[هیوم]] :نظریاتی شنیع و وقیح دارد.<ref name="استراترن" />
=== ترجمهٔ آثار به فارسی ===
خط ۱۲۴:
این اعتقاد که یهودیان قوم برگزیده خداوند هستند بی معناست. هرکس با خواندن صادقانه قوانین موسی متوجه میشود خداوند فقط با انتخاب سرزمینی کوچک که در آن در صلح و صفا زندگی کنند به آنان عنایت داشتهاند.
کتاب مقدس صرفاً شامل حقیقت روحانی-یعنی تمرین عدالت و نیکوکاری-است، نه حقایق زمینی و نیز اصرار میکنند همه کسانی که قوانین دنیوی رادر کتاب مقدس پیدا میکنند یا در اشتباهند یا خودخواه.<ref name="یالوم" />
من از بسیای از افراد میخواهم کتاب مرا نخوانند: توده بیسواد و خرافاتی که فکر میکنند که عقل چیزی جز بازیچه الهیات نیست، از این کتاب چیزی نمیفهمند. در واقع شاید ایمانشان آشفته گردد.<ref name="یالوم" />
== حکم تکفیر ==
خط ۱۸۳:
{{ترتیبپیشفرض:اسپینوزا، باروخ}}
[[رده:باروخ اسپینوزا]]
[[رده:الهیدانان یهودی]]
|