قاورد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۹:
به نوشته [[حمدالله مستوفی]] ولایت کرمان در سال ۴۳۳ه.ق به تصرف قاورد درآمد.
اما درمنابع دیگر مطالبی دیده میشود که براساس آنها میتوان چنین دریافت که سلطهٔ کامل قاورد بر کرمان طی
میگویند که او فرزندان بسیار داشت و از پسران آنچه نام ایشان به ما رسیده:امیرانشاه و کرمانشاه و سلطانشاه و توران شاه و شاهنشاه و مرادانشاه و عمر و حسین و گویند چهل دختر داشت بعضی را در حکم امراء آل بویه کرد اکثر به علویان داد<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=سلجوقیان وغزدرکرمان|نام خانوادگی=باستانی پاریزی|نام=محمدبن ابراهیم|ناشر=علم|سال=1386|شابک=|مکان=تهران|صفحات=6|تحریر=میرزا محمد خبیصی}}</ref>
خط ۳۰:
== تصرف کرمان از دست ابوکالیجار توسط قاورد ==
به گفتهٔ محمد ابراهیم با بهرام قومی دیلمی بودند که مهاجر و بیچاره بودند و هرگز از لشکر چیزی ندیده و دربارهٔ کمانداری و قدرت بازوی آنها چیزی نشنیده بودند. درخدمت ملک قاورد از حشم و خدم گرفته همه پنج هزار سوار بود که همهٔ آنها مسلح بودند. وقتی به [[حومهٔ شهر]] نزول کردند بهرام در شهر رفته و دردب چهارگانهٔ شهر را فروبست هنوز در ربض (نواحی اطراف شهر) بردسیر (کرمان فعلی) هیچ عمارتی وجود نداشت و درایام دولت سلجوقیان انارالله براهینهم ربض شهر بردسیر عمارت یافت (به حکومت رسید). دیلمان ژوپینی سلاح آنها بودند از تیر ترکان در امان نماندند جمع کثیری هلاک شدند. بهرام باعث نهی شدن بارگاه ملک باکلنجار (حاکم کرمان که بهرام نایب او بود) شد؛ و مدت حکومت او به پایان رسید و شد ت باس قاورد شاه به او مهلت انتظار نداد. بهرام مصلحت خود و رعیت را در مصاحب و دوستی و مدارا باقاورد دید و بعد از [[نامه نگاری]] و [[واسطه گری]] قرار برآن شد که بهرام ولایت خود را تسلیم کند و قاورد شاه دختر
بهرام چون هوای ترک را کرده بود به خدمت فرمانروای دیلم درآمد کنیزکی را به حجرهٔ ابوکالیجار با اعطای مال بسیار فرستادند که او به او زهر داد و در خناب او را کشتند.
خط ۴۵:
در سال چهارصد و سی وسه که منجوق آل سلجوق سربه یوق کشید ملک قاورد سلجوقی پسر چغری بیک بن میکال بن سلجوق بن دقاق به فرمان عموی خود طغرل بیک با سپاهی از خراسان به فتح کرمان آمده در آن وقت بهرام نامی از قبل ابوکالیجار به حکومت ان دیار اشتغال داشت. صاحب عقدالعلی میگوید:بهرام رام شده بی استعمال شمشیر ونسان ملک راستیم ملک قاورد نبود.<ref name=":2" />
در این وقت ابو کالیجار در خوزستان بود متوجه کرمان گردید که دفع ملک قاورد را نماید صاحب عقدالعلی گوید در منزلی از منازل یکی از خواص
بواسطهٔ حرکت عنیف و خوردن غذای کثیف خشونتی در گلوی او پیدا شده وراه آخرت پیش گرفت.
خط ۶۷:
ملک قاورد در سال چهارصد و پنجاه و پنج شیراز را با مضافات تسخیر کرده نایبی در آنجا گذاشته و به کرمان بازگشت. چون این قضیه بدون اجازه الب ارسلان که برادر بزرگتر و شاهنشاه ممالک ایران و روم و عربستان بود، واقع گردید و نیز به بخ گوش آن شاه رسید که در مناطق فارس و کرمان خطبه به نام ملک قاورد منفردا خوانده میشود، الب ارسلان به عزم رزم برادر مصمم شد. با لشکری بیشتر از مور و ملخ (به سمت) کرمان تاخت و بر ظاهر گواشیر خیمه برپای کرد. بعد از رسل رسایل آق صقلان سلجوقی بکرات و مرآت بین الاخوین تردد کردند. آخرالامر سلطان شاه کرمان شاه پسران قاورد با عموی خود مصالحت کردند. با این قرار که قاورد شیراز و مضافات را به گماشتگان الب ارسلان گذارد و مزک و طارم که جزو هفت شهر فارس است، اضافهٔ مملکت کرمان باشد و ملک قاورد را پادشاه کرمان نویسند و گویند و اولاد و احفاد او که در آن مملکت ریاست نمایند نام شاهی بر آنها اطلاق شود و کرمان و بلوچستان تسلیم قاورد شود و گماشتگان سلطان طمع در آن ننمایند.<ref name=":2" />
ملک قاورد بعد از رفتن برادر، به بلوچستان سفر نموده، بندر طیس را تعمیر کرده بر شهرهای مکران فرماندارانی معین فرمود، سی و دو سال در این دو مملکت سلطنت نمود، در آبادانی بلاد و ترفیه عباد کمال اجتهاد را کرده از ابنیهٔ او حال تحریر بر معمور است [[مسجد ملک]] در خود گواشیر میباشد.[مسجد با این وسعت در کمتر بلدی از بلدان ایران است.] در سال چهارصد و شصت و چهار که ملکشاه بن الب ارسلان بر تخت سلطنت جلوس کرد، بعضی از امراء و معارف سلجوقیه، که در موکب ملکشاه بودند، قاورد را مکتوبا تطمیع سلطنت همهٔ ایران نمودند، او با سپاهی رزم خواه از کرمانی و بلوچ عازم جنگ [[برادر زاده]] شد و چنین میپنداشت که با تلاقی دو دسته همهٔ لشکریان ملکشاه به طرف او خواهند آمد، در حوالی همدان تقارب دو گروه گردید، از حسن تدابیر [[خواجه نظام الملک]] وزیر هیچکس از جنود ملکشاهی بخدمت ملک قاورد نپیوست. بعد از سه روز ستیز و آویز قشون کرمان شکست خورده شاه کرمان را طوعا او کرها به اردوی ملکشاه بردند،
== فتح فارس و قتل قاورد ==
به گفتهٔ محمد ابراهیم: ملک قاورد در آخر عهد ولایت فارس ملک شیراز را از فضلویه گرفت و چون فارس را گرفت برادر کوچکترش الب ارسلان محمد که بعد عمویش طغرل بیک پادشاه ایرانی بود در لب جیحون کشته شد و امراء سلطان ملکشاه را بر تخت نشاندند.
بعد از خراسان به عراق توجه کرد و قاورد در اصل ذات پادشاهی دلیر بود و کبر سن و تعرف دقایق امور، باوجود خود سلطنت ملکشاه را که هنوز به ۲۰ نرسیده بود جایز نمیشمارد. با تجریم امراء عازم همدان شد و ملکشاه به همدان آمد میان آنها جنگی درگرفت و سه شبانه روز جدال طول نکشید و لشکر قاورد چون اصحاب پیل خوار و ذلیل شده پیاده و سوار از عرصه کارزار برتافتند و شاه را در ماتمگاه گذاشتند. شاه را اسیر گرفته و نزد ملکشاه بردند، و قاورد را چند روز بعد
== دیوان (تشکیلات اداری در دورهٔ سلجوقیان) ==
بی تردید، تشکیلات اداری کارآمدی که حاصل تلاشهای دیوانسالاران ایرانی [[دوره سلجوقیان]] بود. نقشی انکار ناشدنی در پاسداری و گسترش قدرتی داشت که با [[نیروی نظامی]] سلجوقیان فراهم آمده بود. [[بنداری اصفهانی]] دربارهٔ نقش [[خواجه نظام الملک توسی]] در اداره قلمرو سلجوقیان نوشتهاست؛ که مملکتی که با شمشیر به تصرف آمده بود، با قلم خواجه بزرگ، نظام الملک اداره میشد. وی با توجه به پیامدهای کشته شدن دیوانسالاری بزرگ مانند خواجه نظام برای حکومت سلجوقی، یادآوری کردهاست که در پس همگان دانستند که سلامت دولت سلجوقی و خداوندان مقام و تندرستی شخص سلطان به سلامت پیرمردی چون چون نظام الملک و قدرت وی وابسته بود.<ref name=":0" />
== ادبیات در دوره سلجوقیان ==
خط ۱۰۲:
بعضی از فرمانروایان سلاجقه کرمان با وجود دورافتادگی از مراکز علمی در حمایت علما، تأسیس مدارس و تشویق شعر و ادب در این زمینه تلاش کردند از جمله مغیث الدین محمد به [[علم نجوم]] علاقه شخصی داشت و گویند در گواشیر، کتابخانه بزرگی احداث کرد و پنج هزار نسخه کتاب نفیس هم وقف آن کرد.
توجه به امور آموزش در دوره سلجوقیان کرمان تفاوت قابل ملاحظهای با گذشته داشت و رشد قابل توجهی را شاهد بود که عوامل متعددی در این امر دخیل بودهاند. هر چند در آن ایام نیز ارتباط تنگاتنگی میان سیاستهای مذهبی و قبیلهای با وضعیت علمی کرمان به چشم میخورد. قدرتگیری قاورد سلجوقی در سال ۴۴۰. ه.ق کرمان را از مبارزات فارس و خراسان حفظ کرد و باعث استقلال آن شد. قاورد علیرغم ساختن کاروانسرا و آبادانی جادهها که به امور تجاری کمک فراوانی میکرد، با درگیری در منازعات سیاسی، دست به اقدام مهم عمرانی نزد. سلطان شاه نیز در منابع، پادشاهی عشرت دوست معرفی شدهاست؛ و اقدامی در جهت ساخت مراکز علمی در دوره او صورت نپذیرفت. دوره ۱۳ ساله حکومت توران شاه را میتوان دوره آغاز جریانی فکری و فرهنگی در کرمان دانست. وزیر او نیز بسیار " ادب پرور و دانش دوست" بود. شکایتهای مردم از حضور ترکان در خانههایشان، باعث شد که توران شاه سه نقطه را مشخص کند که یکی محل مرقدش باشد و در نقطهای دیگر [[مسجد جامعی]] بسازند که به " مسجد ملک " معروف است و در نقطه سوم محلهای جهت اسکان ترکان به همراه مدرسه و خانقاه و رباط ساخته شود.<ref name=":2" /> از نشانههای علاقهمندی توران شاه به علم و ادب، علاقه او به اشعار فارسی است و شاید برای اولین بار بود که در دربار کرمان شاعران معروف خراسانی و حتی عرب حضور پیدا میکردند و توران شاه و وزیر او را ستایش میکردند. ایران شاه به دلیل گرایش به اسماعیلیه و در نتیجه اتهاماتی که بر او میزدند، رابطه خوبی با علما و قضات نداشت و آنها سد بزرگی در مقابل او بهشمار میآمدند تا جایی که دست به کشتار علما زد. در نتیجه، اقدامات عمرانی و توجه به امور علمی که در دوره توران شاه رونق گرفته بود با وقفهای پنج ساله روبرو شد تا اینکه در دوره حکومت طولانی مدت ارسلان شاه این روند ادامه یافت. ارسلان شاه حرکت فکری و فرهنگی روزگار توران شاه را ادامه داد و علم و هنر تا جایی در دوره او رشد کرد که از سراسر کرمان برای کسب دانش به این شهر میآمدند. زن ارسلان شاه، زیتون خاتون، از عوامل مهم در توجه ارسلان شاه به وضعیت علمی و آموزشی کرمان بود. وی در کرمان خیرات بسیاری انجام داد و از آن جا که لقب او " عصمت الدین " بود، اوقاف
مدرسه درب ماهان و رباط ربض یزدان از بناهای دوران او بودهاست.<ref name=":1" />
خط ۱۱۴:
موقوفات [[شهر کرمان]] در طول تاریخ در ارتباط با حکومتهای حاکم به این سرزمین صورت گرفتهاست. قدیمیترین موقوفات برجای مانده در شهر کرمان، مربوط به قرن پنجم هجری میباشد. در این دوره، سلجوقیان در کرمان تحولات شهرسازی ایجاد کردند بهطوریکه در بیرون شهر بنای حکومتی یا ارگ ساختند و در کنار آن، مسجد، مدرسه، خانقاه، شفاخانه، بازار و دیگر بناهای عامالمنفعه ایجاد نمودند و برای پایداری این ابنیه، موقوفاتی بر آنها قرار دادند.
بنای این ابنیه، تأثیر چندانی در وضع فرهنگی، آموزشی و اجتماعی کرمان نداشت. زیرا این امور موقتی بود. شاید اینگونه تصور شود که موقوفات آنها باعث پایداری و بقای آنها شود. این محله جدید را به مناسبت لقب حاکم، [[عادل شاه]] یا پادشاه عادل، " محله شاه عادل " نامیدند که امروزه نیز به عنوان قدیمیترین محله شهر کرمان به حساب میآید اما از این مجموعه تنها مسجد ملک تورانشاه (مسجد ملک) [[باقی مانده]] که بنای آن در سال ۴۷۸ هجری به پایان رسیدهاست. کرمان در دوره سلاجقه به واسطه موقوفات، یکی از آبادترین [[شهرهای ایران]] بود. حتی در دوران تیموری و قراقویونلو و [[آق قویونلو]] هم در محدوده شهرهای آباد بود. در باب وقف مسجد ملک و اطراف آن، چنین آمدهاست: " ارسلان شاه؛ فرزندان زیادی داشت. پسر بزرگش معزالدین و نام مادری اش زیتون خاتون بود. وی در کرمان موقوفاتی دارد شامل مدرسه، کاروانسرا، [[آبانبار]] و… لقبش عصمت الدوله و موقوفاتش به "عصمتیه " معروف بود. موقوفات عصمتیه بقا و دوامی نداشت و چندی بعد در حملات و جنگها از میان رفت. البته عصمتیه سلجوقی با عصمتیه قراختایی فرق دارد. سلجوقیان در واقع یک شعبه مهم امپراطوری در سرزمین کرمان ایجاد کردند که حدود دویست سال عمر کرد. سلجوقیان کرمان توسط عزها سرنگون شدند و موجب مهاجرت گروه کثیری از مردم بومی و افراد قبایل سلجوقی به شهرهای دیگر شد. در سال ۶۱۱ هجری، خواجه قوم الدین زوزنی از طرف خوارزم حاکم کرمان شد و دستور داد علما و روحانیون به شهر وارد نشوند. علت آن هم، مخالفتی بود که علما نسبت به رفتار او داشتند. زیرا حاکم گفته بود تمام وقف نامهها را پیش او ببرند و مجموع آنها را در اب شست و رقبات را در حوزه دیوان گرفت. این رفتار وی موجب خشم علما شد و
== اوضاع اقتصادی کرمان در دورهٔ ملک قاورد ==
|