تبلور مجدد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۲۱:
== نیروی محرک ==
حین تغییر شکل پلاستیک کار به عنوان انتگرال تنش و کرنش در ناحیه تغییر شکل پلاستیک بیان میشود . اگر چه بخش عمده این کار به گرما تبدیل میشود ف اما کسری از آن ( % 1-5 ) در ماده به صورت نقص ، بخصوص نابجایی باقی میماند . آرایش یافتن مجدد یا حذف این نابجاییها انرژی داخلی سیستم را کاهش میدهد و بدین ترتیب یک نیروی محرکه ترمودینامیکی برای چنین فرایندهایی وجود دارد . در دمای معتدل به دمای بالا ، مخصوصاً در موادی که خطای انباشتگی بالایی دارند ( مانند آلومینیوم و نیکل ) فرایند بازیابی به آسانی رخ میدهد و نابجاییهای آزاد به آسانی آرایش خود را بازیابی میکنند و به صورت زیر دانههای احاطه شده بوسیلهٔ مرزهای کم زاویه در می آیند . نیروی محرک ، اختلاف انرژی بین ناحیه تغییر شکل یافته و ناحیه تبلور مجدد یافتهاست . ∆E میتواند
: <math> \Delta\ E \approx\;\rho\;Gb^2 or \approx\;3\gamma\;_s/d_s \,\! </math>
خط ۳۰:
[[پرونده:Ricristallizzazione e accrescimento.svg|بندانگشتی|500px|چپ|Recrystallization of a metallic material (a → b) and crystal grains growth (b → c → d).]]
در گذشته فرض می شد که نرخ [[هستهزایی (شیمی)|هستهزایی]] دانههای تبلور مجدد با مدل نوسانات حرارتی که بطور موفق برای فرایندهای انجماد و رسوبسازی استفاده می شد ، مشخص میشود . در این نظریه فرض بر این است که به عنوان یک نتیجهٔ حرکت طبیعی اتمها ( که با دما افزایش می یابد ) ، جوانههای کوچک بطور خود به خود در ماتریس به وجود می آیند . تشکیل این جوانهها با یک انرژی مورد نیاز برای تشکیل یک میانجی ( مرز ) جدید و یک انرژی آزاد شده در اثر تشکیل حجم جدیدی از ماده با انرژی پایینتر همراه است .اگر شعاع جوانه از شعاع بحرانی بزرگتر می بود ، از نظر ترمودینامیکی پایدار محسوب میشد و میتوانست شروع به رشد کند . مشکل اساسی این نظریه این است که انرژی ذخیره شده به سبب نابجاییها خیلی کم است (J/m3 0.1-1 ) در حالیکه انرژی مرز دانه کاملاً بالاست (J/m2 0.5) . محاسبات بر اساس این مقادیر مشخص ساخت که نرخ جوانه زنی مشاهده شده بزرگتر از مقدار محاسبه شده
در نتیجه نظریه جایگزین که توسط cahn در سال 1949 مطرح شد اکنون در جهان مورد پذیرش واقع شدهاست . دانههای تبلور مجدد یافته به صورت کلاسیک جوانه زنی نمیکنند ، بلکه از زیر دانهها و سلولهای موجود رشد میکنند . "زمان نهفتگی" قسمتی بعد از بازیابی است که در آن زیر دانهها با زاویهٔ مرز کم ( کمتر از 2-1 درجه ) شروع به انباشتن و متراکم کردن نابجاییها و تغییر جهت کریستالی پیوستهٔ بیشتر نسبت به همسایگان خود میکنند . افزایش در اختلاف جهت کریستالی تحرک مرز دانه و همچنین نرخ رشد زیر دانه را افزایش میدهد . اگر یک زیر دانه در ناحیه محلی خود یک برتری ( مانند [[چگالی]] نابجایی زیاد ، اندازه بزرگتر یا جهت کریستالی مطلوب ) نسبت به همسایگان خود داشته باشد ، این زیردانه قادر به رشد سریع تر نسبت به رقبای خود خواهد بود .هنگامی که این زیردانه رشد میکند ، مرزهایش نیز با توجه به مواد اطرافش دارای اختلاف جهت بیشتر میشود تا زمانی که بتواند به صورت یک دانهٔ کاملاً عاری از کرنش در بیاید .
خط ۵۸:
دمای فرایند آنیل تأثیر چشمگیری بر سرعت تبلور مجدد که در معادله بالا آورده شد دارد . اگرچه در یک درجه حرارت معین ، چندین فاکتور دیگر نیز در سرعت تأثیرگذار خواهند بود.
سرعت تبلور مجدد به شدت تحت تأثیر میزان تغییر شکل و به میزان کمتری تحت تأثیر شیوه اعمال تغییر شکل است . موادی که در آنها تغییر شکل بیشتری اتفاق افتاده است بسیار سریعتر از موادی که به میزان کمتری تغییر شکل یافتهاند ، تبلور مجدد میابند . در واقع یک میزان تغییر شکل حداقل نیاز است تا تبلور مجدد اتفاق بی افتد و با میزان تغییر شکل کمتر از این مقدار ، تبلور مجددی اتفاق نمیافتد . تغییر شکل در دمای بالاتر ممکن است باعث بازیابی شود که موافق با تبلور مجدد میباشد و در چنین مواردی تبلور مجدد با سرعت آهسته تر نسبت به مواد تغییر شکل یافته در دمای محیط انجام میشود (بهطور مثال نورد سرد و گرم) در موارد خاص ممکن است تغییر شکل به صورت غیر معمولی همگن یا فقط در صفحات خاص کریستالوگرافی اتفاق بی افتد.
جهت دانه و این موضوع که در حین تغییر شکل این جهت چگونه تغییر میکند بر مقدار انرژی انباشتگی و در نتیجه بر سرعت تبلور مجدد تأثیر میگذارد . تحرک مرز دانه تحت تأثیر جهت آن است و بنابراین برخی از بافتهای کریستالوگرافی نسبت به دیگری دارای سرعت رشد بیشتر هستند . اتمهای حل شده چه نا خالصیها و چه اتمهایی که به صورت عمدی اضافه شدهاند تأثیر عمیقی بر سینتیک تبلور مجدد دارند . حتی یک غلظت جزئی ممکن است تأثیر مهمی داشته باشد ، بهطور مثال 0.004% آهن دمای تبلور مجدد را حدود 100 درجه بالا میبرد<ref name="FJ Humphreys 2004"/>
== تأثیر فاز ثانویه ==
|