زولا پس از انتشار مقاله «من متهم میکنم» در ماجرای [[آلفرد دریفوس]] به انگلستان تبعید میشود، او در هتل گروسونور در لندن با نام مستعار موسیو پاسکال اتاق رزرو میکند. در این رمان معلوم میشود که شخص دکتر پاسکال بازگو کنندهبازگوکننده فکر و اندیشه و تمام امیال درونی زولای نویسنده است. کلوتید به جای ژان روزرو ابراز وجود میکند. او که دختر ۲۱ سالهای هست در سال ۱۸۸۲ در مدان به عنوان فروشنده لباس به منزل خانم آلکساندرین زولا راه مییابد. زولا با دیدهای تحسینبرانگیز او را مینگرد. نویسنده در این رمان علاوه بر نمایاندن آخرین پسر خانواده، همچنین عشق پیرمردی ۶۰ ساله به دختری ۲۵ ساله و در نهایت جدل بین علم و اعتقاد را به نمایش میگذارد
== هنر و مصالح نویسنده در نوشتن اثر ==
همانطور که پیشتر گفته شد، دکتر پاسکال آخرین مجموعه از سری کتابهای زولا به نام روگن - ماکار میباشد. این اثر ادبی هم [[استراتژی]] و هم [[تاکتیک]] را با هم در بر میگیرد. روگن - ماکار از یک عقیده از پیش تعیین شده تشکیل میشود که با روی هم انباشتن رمان هائی کم و بیش مستقل، به دور محوری اصلی و اندیشهای مرکزی یعنی جایگزینی قضا و قدر بوسیلهبه وسیلهٔ توارث گردش میکند. زولا در این اثر ناچار است بیش از اولین رمان این سری تن به اطاعت و انقیاد بدهد. زیرا با انتشار هر یک از آنهاآنها بیش از پیش به سوی منطق گام برمیدارد. دکتر پاسکال یعنی متخصص در امر توارث، همان زولای دانشمند است. این انتخاب کار او را آسانتر میکند. او مردی پیرو منطق، پزشکی حاذق و بالاخره یک محقق است. اندیشه زولا در توارث از پروسپر لوکاس. دوست امیل شکل میگیرد که در جوانی توجهش را به [[داروین]] و [[خاستگاه گونه ها|فرضیه وی]] جلب میکند. زولا در قسمتی از رمان، سوختن «عمو ماکارت» را مطرح میسازد که از دانشنامه بزرگ [[لاروس]] منتشر شده در قرن نوزدهم تحت نام [[احتراق]] بهره میگیرد. در این بخش از فرهنگ لاروس آمدهاست که: آیا امکان دارد بدن انسان خود به خود آتش بگیرد و بسوزد. در این مورد نمونه هائی ذکر میگردد که به سوختن و احتراق بدن انسانهای چاق و فربه و دائمالخمر مربوط میشود.<ref>دکتر پاسکال، ترجمه دکتر محمد علی خندان، چاپ ۱۳۶۲، ص۵</ref>