محسن جوان ورزشکار، که در خانوادهای فقیر زندگی میکند، به گروهی مذهبی وابسته و به فعالیتهای سیاسی کشیده شده استشدهاست. ساواک برای نابود کردن او، با طرح نقشهای محسن را به اعتیاد میکشاند. محسن یک شب درحالدر حال چاپ اعلامیه به محاصره مأموران میافتد و پس از درگیری دستگیر میشود. در زندان به دلیل اعتیاد اعضای گروهش را لو میدهد. پدر محسن برای یافتن فرزندش به تمام مراکزی که قاچاقچیان فعالیت دارند سر میزند، اما نشانی از او نمییابد. چندی بعد او پسرش را با وضع فلاکتباری مییابد و پس از اظهار ندامت پسر، تصمیم میگیرد او را برای درمان به مشهد ببرد و از علی بن موسی الرضا برای درمانش استمداد بخواهد، اما در کوران انقلاب مشهد در اوج تظاهرات خیابانی است. پلیس در تعقیب گروهی از تظاهر کنندهها به حرم علی بن موسی الرضا یورش میبرد و عدهای از آنهاآنها دستگیر میکند. محسن نیز که به ضریح بسته شده دستگیر میشود. در زندان مبارزه بر ضد نظام سلطنتی را ادامه میدهد و پس از آزادی زندانیها، محسن که اعتیادش را ترک کرده، به آغوش خانواده بازمیگردد<ref name="خبرگزاری فارس">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809280900|عنوان= بابائیان: بازی «ایرج قادری» مانع اکران «پنجمین سوار سرنوشت» بود| ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>