شکگرایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح جزئی برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۱:
== چیستی شکاکیت ==
شاید
آدمی بسیاری از نادانستههایش را جز موضوعات پژوهش قرار میدهد اما از نگاه شکاکان، آدمی به اتکای امکانات شناختیاش اساساً بعضی از امور را نمیتواند بداند و این متفاوت است با اینکه بگوییم آدمی بعضی از چیزها را فعلاً نمیداند. مطابق نظر شکاک فلسفی، معرفت آدمی دارای یک گونه مرزبندی معرفتی است، بهگونهای که بیرون از آن مرزها اصولاً [[منطقه ممنوعه]] معرفت
{{سخ}}از نگاه بعضی افراد چالشهای شکاکانه جدی نیستند، و شکاکیت اصولاً در مسیری ناموافق با طبیعت عقلانی آدمی در جریان است و اگر ذهن در وضعیت عادی و طبیعی باشد هرگز به دام مدعای شکاکانه گرفتار نمیآید. آدمی بسیاری از چیزها را میداند و میتواند بداند همچنین جریان زندگی عادی تنها در بستر معرفت به بسیاری از امور است که میتواند جریان داشته باشد. اما سؤال این است که «مسیر طبیعت عقلانی» یا «وضعیت عادی زندگی» چیست؟ گویا منظور از چنین برداشتی علم متعارف میباشد.
با این وجود حتی اگر مقصود دریافتهای متعارف نیز باشد، نمیتوان چنین نتیجه گرفت. در ضمن اینکه آیا هر باوری را تنها به این دلیل که مبتنی بر دریافتهای متعارف است، باید معرفت تلقی کرد؟ آیا اینکه فردی از مسافرت صرفنظر کند تنها به این دلیل که دیشب خوابی دیده و باور کردهاست اتفاق بدی برای او خواهد افتاد. در علم متعارف ما هم دلایل پرشماری وجود دارند که چنیناند. از همین روی، باورهایی که هم صادق باشند و هم موجه چندان هم به آسانی بدست نمیآیند.{{سخ}}
خط ۲۴:
=== شکاکیت مطلق ===
شکاکیت مطلق مدعی آن است تحقق هر موردی از معرفت ناممکن است.{{سخ}}
بنا به ادعاهای شکاکیت مطلق، آدمی هیچ چیز را نمیتواند بداند و بنا به قرائت شدیدتر، دربارهٔ هیچ باوری نیز نمیتواند موجه باشد. گاهی شکاکیت مطلق را شکاکیت افراطی<ref>extreme skepticism</ref>
(۱) شکاکیت مطلق به گونهای دچار ناسازگاری درونی است. یعنی شکاک مطلق مدعی آن است که «هیچ چیزی را نمیتوان دانست» اما آیا او واقعاً میداند که «هیچ چیز را نمیتوان دانست»؟ اگر او بپذیرد که چنین چیزی را نمیتوان دانست، بنابراین چگونه مدعی آن است؟ اما اگر او بپذیرد که چنین چیزی را میداند، ادعای او گرفتار گونهای [[سازگاری|ناسازگاری]]، و به تعبیری خود–متناقض است. اگر مفاد گزارهای خود را ابطال کند، این گزاره خود-متناقض است. اگر شکاک میداند که «هیچ چیزی را نمیتوان دانست» پس او نمیتواند مدعی آن باشد که هیچ چیزی را نمیتوان دانست؛ زیرا این خود موردی از دانستن است و آن ادعای کلی را نقض میکند. اما از سوی دیگر، اگر واقعاً هیچ چیزی را نمیتوان دانست؛ بنابراین او همین را نیز نمیتواند بداند که هیچ چیزی را نمیتوان دانست. دو قرائت از شکاکیت مطلق را باید در کتب معرفتشناسی جست که یکی قرائت شکاکیت آکادمیک<ref>academic skepticism</ref> () و دیگری شکاکیت پیرونی<ref>Pyrrhonian skepticism</ref> () میباشد.{{سخ}}
خط ۳۰:
درخصوص این انتقاد به قرائت حداقلی، شکاک خواهد گفت «هیچ چیزی را نمیتوان دانست» و این گونه از ادعای شکاکانه به هیچ روی خود- متناقض نیست. به بیان سادهتر، شکاک بدون گرفتار آمدن به خود تناقضی میتواند باور موجه داشته باشد مبنی بر اینکه هیچ موردی از معرفت ممکن نیست؛ بنابراین از راه انتقاد یاد شده نمیتوان راه او را بست.
(۲) شکاک مطلق نمیتواند به لحاظ عملی نگرش خود را چندان جدی بگیرد. به بیان دیگر التزام به پیآمدهای علمی این نگرش تقریباً ناممکن است. شکاک مانند افراد دیگر میخورد، میآشامد، به هنگام بروز خطر میگریزد و برنداشتهها حسرت میخورد. چنین شخصی با آنچه در پیرامون او میگذرد، بر وفق نگرشش رفتار نمیکند و او بمانند همان شخصی رفتار میکند که دربارهٔ
با این که این انتقاد همهفهمتر از انتقاد پیشین است لیکن این موضوع را مفروض گرفت است که هر کس چنان رفتار میکند که میداند.{{سخ}}
اما ظاهراً این فرض نیازمند بررسی است. به سادگی میتوان به رویکرد پیشین مراجعه کرد، یعنی دانستن به چیزی را با دانستن باوری موجه دربارهٔ آن جانشین کرد. شکاک مطلق در همه موارد عمل باور دارد و این او را ملزم نمیدارد که در آن موارد معرفت نیز داشته باشد.
=== شکاکیت محدود ===
شکاکیت محدود<ref>restricted skepticism</ref> مدعی است موارد معرفت تنها به برخی از حیطهها امکانناپذیر است، یعنی تنها پارهای از امور دانستنی هستند. این گونه شکاکیت را میتوان شکاکیت معتدل
یکی از راههای رویارویی با شکاکیت محدود این است که نشان داده میشود این نوع شکاکیت، محدود به حیطه موردنظر نخواهد ماند یعنی مستلزم شکاکیت مطلق است، آنگاه همه آنچه امکان دارد در شکستن شکاکیت مطلق بکار گرفت.{{سخ}}
یکی از صورتهای شکاکیت از راه استدلال است. این نوع شکاکیت هم عوامل آکادمیک دارد و هم عوامل غیرآکادمیک. دلایل غیر آکادمیک از تعارض باورهای موجه و صادق افراد که منظومههای بسامان (سیستماتیک) معرفتی دارند، با سایر باورها در فرهنگها و شرایط دیگر بوجود میآید. ایشان معمولاً میپرسند: آیا توجیه معیار قاطع و روشنی دارد؟ آیا توجیه میتواند بر معیارهایی تکیه کند که از بروز مواردی این چنینی جلوگیری نماید؟ آیا میتوان هم دربارهٔ هر کدام از این باورها و همچنین دربارهٔ باورهای رقیبشان واقعاً موجه بود؟ اگر بگویم دستهای از این باورها موجهاند، آنگاه باید برای این تنوع تبین ویژهای ارائه کنیم. اما اگر بگوییم هیچکدام از این باورها واقعاً موجه نیستند، آنگاه باید بپذیریم که به انتهای نگرش شکاکانه رسیدهایم.
{{سخ}}
اما عوامل آکادمیک شکاکیت از راه استدلال شکهای کلی و بسامان میسازند که دارای نگرش فلسفیاند و هر روز به تبع پیشرفت فلسفه از مفاهیم جدید فلسفی بیشتری برخوردار میشوند. مثلاً در بحث تحلیل معرفت به باور صادق موجه آنان اگر بخواهند ناممکن بودن تحقق معرفت سامان دهند،
== شکاکیت، معرفت و توجیه معرفتی ==
{{مقاله اصلی|شناختشناسی}}
شکاکیت هم در حیطه معرفت و هم در حیطه باور موجه مطرح است. اگر بخواهیم بدانیم نگرش شکاکانه این دو گونه شکاکیت را چگونه پیش میبرد باید ابتدا به شکاکیت فلسفی
شکاکیت فلسفی
شخص S گزارهP را میداند اگر و تنها اگر شخص S در باور به گزاره صادق P دارای توجیه در مرتبه K باشد.
|