این رمان، با توجه به اینکه داستانی خطی متشکل از سه بخش کلاسیک معرفی، اتفاق و نتیجه است، رمانی ساده است. سادگی طرح این رمان توسط باکلی اینگونه بیان شدهاست: «وقت سکوت حکایت مردی است که میخواست محققی علمی و ناکام ماند».
''پدرو'' شخصیت اصلی داستان است، یک پزشک محقق جوان در مادرید که اواخر دههٔ چهارم عمرش را میگذراند. وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی جلو پیشرفت تحقیقاتش را بر موضوع سرطان میگیرد که با استفاده از ردهٔ خاصی از موشها انجام میشود. این موشها از آمریکا آورده شدهاند و به دلیلی نرخ مرگومیرشان از میزان تولدشان بیشتر شده استشدهاست و از دست رفتهاند…
== شخصیتها ==
* '''پدرو''': ضدقهرمان داستانی شهری در مادرید پس از جنگ که در آن شخصیت اصلی ما را از میان کافههای ادبی دوران و مهمانیهای بورژوازی مرفه میگذارند و به فقیرترین حلبیآبادها میبرد. پدرو، در تقابل با قهرمان کلاسیک، با سختیها روبهرو نمیشود بلکه در آنهاآنها گرفتار میشود. بیش از آنکه تحسین خواننده را به خود معطوف کند، افسوسش را برمیانگیزد. قربانی است، اما قربانی بیگناهی نیست.
* '''ماتیاس''': دوست پدرو است از خانوادهای بورژوا. بیاعتنا و خوشگذران است.
* '''آمادور''': دستیار پدرو در آزمایشگاه است که او را درگیر رویارویی با لمپنها میکند.
* '''دوریتا''': دختر صاحب پانسونی است که پدرو در آن زندگی میکند و کموبیش مجذوب این دختر میشود.
* '''دیگران''': زن صاحب پانسیون، زن صاحب فاحشهخانه، کارتوچو، رئیس پلیس و…
شخصیتهای این اثر، در کنار دیگر مؤلفهها، به لحاظ کنایه و هجو دستکاریشدهاند. شخصیتهای ''وقت سکوت'' از مؤلفههای کاربردی کتاب هستند که نویسنده از آنهاآنها استفاده میکند تا جامعهٔ دورانش و نهادهایی مانند ازدواج و خانواده را آنگونه که در اسپانیای تخت سیطرهٔ رژیم فرانکو بودهاند، به انتقاد بگیرد.
== زن در وقت سکوت ==
شخصیتهای زن در رمان نقش مهمی بازی میکنند. مارتینسانتوس زنانی نشان میدهد که نقشهای گوناگونی بر عهده دارند: مادر، همسر، زنان طبقات بالا و فاحشهها. به همین صورت این شخصیتها را به صورتی کنایی میپردازد. یکی از ابزارهایی که نویسنده بارها از آن استفاده میکند تا زنان را وصف کند آن است که آنهاآنها را به صورت جزئی معرفی کند و فقط بخشهایی از جسمشان را وصف کند. اشاره شده استشدهاست که این گرایش به «بخشگویی» به این منظور است که نقش محدود زن را تحت رژیم فرانکو به نمایش بگذارد. به کرات در رمان مشاهده میشود که زن و زن بودن با کهنالگوهایی همچون سیرن، حوری یا مادرِ زمین تداعی میشود و شخصیتهای زن با این صفات وصف میشوند. توجه ویژهای به رابطهٔ میان همسر موئهکاس و کهنالگوی خدای مادر شده استشدهاست. پیکری است که پیش از وقوع رخدادها همچون سایهای باقی میماند و فقط یکبار آن هم به صورتی قطعی دست به اقدام میزند تا از بیگناهی پدرو دفاع کند. رابطهٔ میان شخصیت و کهنالگو در ضمن در حالات ظاهری او نیز پدیدار میشود که بر سنگی نشسته است، بیاعتنا است اما به آنچه رخ میدهد توجه میکند.
== ساختار و تکنیکهای روایی ==
== سبک ==
با توجه به آنکه، همانطور که گفته شده است،شدهاست، محور داستانی رمان ساده و خطی است، سبک پیچیده و آوانگارد اثر مبنای واقعی آن است؛ بنابراین سبک ''وقت سکوت'' یکی از جنبههای آن است که نظرات بسیاری دربارهٔ آن داده شده استشدهاست. نویسنده در رمان از مکتب رئالیسم سوسیالیستی، که خود آن را ''رئالیسم پیاده'' نامید، فاصله میگیرد، آشکارا با این نیت که نوآوری تمام و کمالی در شیوهٔ روایت دورانش انجام دهد. مارتینسانتوس در جستجوی گذاری آگاهانه از شیوههای حاکم بر ادبیات نیمهٔ اول قرن بیستم و اسپانیای پس از جنگ است و به این هدفش میرسد. سبک رمان ریشه در ابزارهای فرمال دارد: نحو زبانی، دایرهٔ لغات و ابزارهای سبکمحور که به صورتی سازگار در سرتاسر طول روایت بسط مییابند. حتی اشاره شده استشدهاست که «تأکیدی بیشینه» در استفاده از برخی از این ابزارها وجود دارد، اما آشکار است که مرکز ارزشمندی این اثر را تشکیل میدهند، به صورت درست و سازگار استفاده شدهاند و در خدمت آفرینش رئالیسمی هستند که ریشه در فرمهای قرن نوزدهمی دارند که لازم بود تا رئالیسم اجتماعی و عینیگرایی تفوق یابد. مارتینسانتوس تخصص فراوان و علاقه داشت که زبان رئالیستی حاکم بر دوران را نو کند و آن را جایگزین زبان باروکی در تضاد با زبان پیشین بکند؛ بنابراین از مجموعهای گسترده از لغات علمی، فاضلانه و استعاری و ترکیبهای فصیح کلاسیک پرشمار استفاده میکند. خصوصیات باروک تا آنجا در این اثر به کار برده میشود که صراحت تشریحی اثر تحتالشعاع ابزارهای زیباییشناختی قرار میگیرد. زیباییشناسی زبان در پروتاگونیست اثر بالاتر از پیرنگ داستانی جای میگیرد. خواننده خود را ناگزیر میبیند که متن را با مفهومی یکپارچه ببیند و روابط میان مؤلفههای اینچنینیاش را همان گونهای کشف کند که برای مثال کاستهیت در «''دوران خواننده''» (۱۹۶۷) برای تئوریزه کردن یک روش نوآوری ممکن در رمان آورده استآوردهاست.
== تأثیرات ==
آلفونسو ری گفته استگفتهاست «''وقت سکوت'' رمانی نئوباروخایی است با موقعیتها، شخصیتها و دغدغههای خاط باروخا». بنابراین پیو باروخا نخستین کسی است که تأثیر فراوانی در ''وقت سکوت'' گذاشته است و عمدتاً از لحاظ تماتیک. دومین تأثیر بزرگ از [[جیمز جویس]] گرفته شده استشدهاست و عمدتاً از لحاظ سبک. بهکارگیری زمان و صدای روایی یا سبک آزاد غیرمستقیم و همچنین احیای نقش خواننده و ابزار [[گفتار درونی]] با تکنیکهای روایی جیمز جویس مشابه است. علاوه بر این، توصیفهای شهر و سیر افکار شخصیتها در تحلیل خود نیز جنبههایی هستند که میتوانیم در ''اولیس'' پیدایشان کنیم. مارتینسانتوس در ضمن جویس را از نویسندههای محبوبش میدانست.
عموماً منتقدان میگویند سبک اثر [[مارسل پروست]] نیز در ''وقت سکوت'' اثر گذاشته است. ابزار قیاسهای دورِ نمادهای ارجاعی واقعی به طوربهطور اجتنابناپذیری اثر مارسل پروست را به یاد میآورد. در ''در جستجوی زمان ازدسترفته'' به کرات مشاهده میشود که راوی قیاسهای گستردهای میآورد میان موضوعی کماهمیت و رخدادی که تنها پس از توضیحات مفصل و تشریحی معلوم میشود با موضوعِ قیاس ربط دارد. بهکارگیری این ابزار در ''وقت سکوت'' مشهور است و موجب میشود فرایندی کندشده برای روایت آفریده شود که به صورت خطی پیش نمیرود بلکه در تراز افکار و گفتارها تقویت میشود و رویدادها به وسیلهٔ آن بزرگنمایی میشود. در ضمن علاقهٔ نویسنده به جملههای طولانی نیز به اثر پروست مربوط میشود، جملههایی که در آنهاآنها ترکیبهای وصفی، قیاسها یا افکار شخصیتها پدیدار میشود و موجب میشود پیچیدگی گستردهٔ قواعد صرف و نحوی با ترکیبهای فرعی فراوان و جملههای تابع و زنجیرهای به هم بپیوندند.
کل سبک اثر به نوآوریهای ادبیات اروپایی قرن بیستم میپیوندد و خصوصیاتی از رئالیسم ادبی یا خود [[رئالیسم سوسیالیستی]] را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر، ''وقت سکوت'' با ادبیات اسپانیای عصر طلایی اسپانیا، انجیل و دیگر آثار ادبیات کلاسیک مربوط است.
در ضمن، در رمان جلوههایی از رئالیسم سوسیالیستی و حتی از سبک ترمندیسم وجود دارد و اینها هر دو در غنای بیانی قرار داده شده استشدهاست که حالت افراطی این جنبشها را تلطیف میکند. نمادهایی از این رئالیسم سوسیالیستی یا ترمندیسم را میتوان در وصفهای حلبیآباد یافت، که در آنهاآنها رخدادهای رمان به طبقات پایینتر جامعه منتقل میشود. در واقع منتقدان خاطرنشان کردهاند که مارتینسانتوس از به نمایش گذاشتن پرولتاریای نرمالیزهشده سر باز میزند و در عین حال به وصفهای طولانی لمپنهای جامعهٔ مادرید میپردازد. مثال توصیف این لایهٔ اجتماعی حاشیهنشینها نه فقط شخصیت موئهکاس بلکه ترازی دونتر است که به وسیلهٔ کارتوچو مطرح میشود. این علاقه به امر دون و امر گروتسک در برخی موارد به ترمندیسم نزدیک میشود، مثلاً در عمل جراحیای که به مرگ فلوریتا، دختر موئهکاس، و شیونها و دردهای پس از آن منتهی میشود.
در ضمن سبک اثر ریشه در آثار نویسندههای باروکی مثل گونگورا و نیز نثر کلاسیک و انجیل دارد. قواعد نحوی ''وقت سکوت'' عموماً لاتینگونه وصف میشود.
اگرچه رشتهٔ اصلی ''وقت سکوت'' ساده و طرح عمدهاش خطی است، یکی از ارزشهای اساسیاش گرایشش به دایرهٔ لغاتی گسترده و پیچیده است که از زبان رایج، که قدرت هنری نثر را میگیرد، دور میشود. زبان این رمان داستانی ساده را به اثری با پیچیدگیهای برجسته و بایستههای هنری عظیم بدل میکند که مستلزم خوانندهای فرهیخته برای ادراکش است. طنین استفاده از این پیچیدگی لغوی در تفاسیر رمان آشکار است. فراوانی مایههای برگرفته از ابزارهای لغوی گوناگون ضرورت تفسیر و چندصدایی به وجود میآورد و مستلزم خوانشی کنایی و استعاری است.
به بیان دیگر، دایرهٔ لغات رمان کنایاتی بیانی ایجاد میکند که تا حد زیادی از خصوصیات عمدهٔ آن است و فهمیدنشان باری ادراک معنای اثر صریحاً لازم است. این گرایش به دایرهٔ لغات فرهیخته، چندزبانی و نهچندان آشکار، خواننده را وادار میکند که متن را تفسیر و نتیجهگیرهایی بکند که نویسنده آنهاآنها را به صورت مستقیم و آشکار نیاورده است.
[[پرونده:Painting tiempo.jpg|جایگزین=بزم جاودان|بندانگشتی|''بزم جاودان''، پردهای از فرانسیسکو گویا، نمونهای از ارجاعات فرهنگی در ''وقت سکوت'' است. مارتینسانتوس از این تصویر در مقام مبنایی برای توصیف کنفرانس یک فیلسوف استفاده کرد که در پس آن به نقد فلسفهٔ اورتگا ئی گاست پرداخت.]]
تفاوت میان آنچه کلمات میگویند و آنچه که معنای واقعیشان درون اثر است، بسیار جلب توجه میکند.
|