سید حسن تقیزاده: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: انتقال رده به درخواست Modern Sciences از رده:افراد در انقلاب مشروطه به رده:افراد انقلاب مشروطه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۷۲:
سرانجام با وساطت [[سفارت بریتانیا در تهران|سفارت انگلستان]]، حکم تبعید تقیزاده و [[دهخدا]] و چند تن به خارج از کشور به مدت یک سال صادر شد. به روایت [[ناظمالاسلام کرمانی]] بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانهٔ انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند یا مراجعت کنند به ایران». تقیزاده و همراهانش را تحتالحفظ تا بندر [[انزلی]] بردند و از آنجا روانهٔ [[باکو]] کردند. او نخست به [[فرانسه]] و سپس به [[انگلستان]] رفت. در آنجا با مساعدت [[ادوارد براون]] و راهنمایی او، مدتی در کتابخانه دانشگاه [[کمبریج]] به کار [[فهرستبرداری]] از کتابهای فارسی و عربی مشغول بود. با همکاری مؤثر و دوستانه [[ادوارد براون]] موفق شد که مسائل ایران را به صحنه افکار عمومی بکشاند. تشکیل «کمیته ایران»، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان، که با مشروطهخواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاشهای او بود.
تقیزاده چنانکه در خاطرات خود گفتهاست، در اواخر سال ۱۲۸۷خ در پی شدت گرفتن قیام مردم
پس از [[فتح تهران (۱۲۸۸)|فتح تهران]] در تیرماه ۱۲۸۸ توسط نیروهای تحت امر [[محمدولی خان تنکابنی]]، [[علیقلی خان سردار اسعد]] بختیاری، تقیزاده چنانکه در خاطرات خود گفتهاست، برای جلوگیری از تندروی مجاهدان و انقلابیون به تهران فراخوانده شد. او پس از ورود به عضویت «هیئت مدیره موقتی» درآمد که تا تشکیل دولت جدید، اداره کشور را به دست گرفت. تقیزاده از مؤثرترین و فعالترین اعضای این هیئت بود. در همان سال، در انتخابات دورهٔ دوم [[مجلس شورای ملی]]، از [[تبریز]] به نمایندگی انتخاب شد.
خط ۷۸:
در مجلس دوم رهبری فراکسیون دموکرات برعهدهٔ تقیزاده بود. اگر در مجلس اول، به سبب نطقهای ضداستبدادیاش مورد غضب محمدعلی شاه قرار گرفت، در مجلس دوم به سبب دفاع از مواضع [[حزب دموکرات (دوران مشروطه)|حزب دموکرات]] مانند تفکیک دین از سیاست و لزوم عرفی شدن جامعه، مخالفت روحانیون را برانگیخت و علمای نجف مانند [[آخوند ملا محمد کاظم خراسانی]] دربارهٔ «فساد مسلک سیاسی» دموکراتها و رهبر آن تقیزاده فتوایی صادر کردند.
در پی ترور و قتل [[سید عبدالله بهبهانی]] در ۲۳ تیر ۱۲۸۹ و آشوب گستردهای که این قتل در شهرهای بزرگ ایران به بار آورد و انتساب ترور بهبهانی به دموکراتها، تقیزاده به آمریت یا مشارکت در قتل بهبهانی متهم شد. [[احمد کسروی]] مسئولیت این قتل را صراحتاً متوجه تقیزاده، [[حیدرخان عمواوغلی]] و انقلابیون زیردست آنها میداند. تقیزاده ناچار ۳ ماه از مجلس مرخصی گرفت و به [[تبریز]] رفت، به آن نیت که پس از آرام شدن اوضاع به [[تهران]] بازگردد. اما وقتی که به قصاص قتل [[سید عبدالله بهبهانی]]، [[علیمحمد تربیت]] به قتل رسید، و او کسی بود که با تقیزاده در یک خانه زندگی میکرد و تقیزاده او را فرزند خود میخواند، تقیزاده دریافت که فضا
=== دوران مهاجرت ===
خط ۱۱۰:
رضاشاه پس از استقرار سلطنت خود منصبی به او نداد.{{مدرک}} تقیزاده در کنار مخالفان پرنفوذ رضاشاه، نامزد وکالت مجلس ششم شد، و از حوزهٔ انتخابیهٔ تهران وارد مجلس شد. اما پیش از افتتاح مجلس، توسط هیئت وزرا به عنوان مسئول غرفهٔ ایران در نمایشگاه [[فیلادلفیا]] (که به مناسبت یکصد و پنجاهمین سال استقلال آمریکا تشکیل شده بود) تعیین شد و به [[آمریکا]] رفت. در نوروز ۱۳۰۶ به تهران بازگشت و در جلسات مجلس ششم حضور یافت. اما پس از پایان دورهٔ مجلس ششم در مرداد ۱۳۰۷ [[رضاشاه]] تصمیم گرفت مجلس را کاملاً مطیع خود کند؛ بنابراین از انتخاب افرادی مانند مدرس، مصدق و تقیزاده جلوگیری کرد.
تقیزاده در عصر حکومت [[رضاشاه پهلوی]] به مناصب مهمی چون حکومت (استانداری)، وزیرمختاری، سفارت و وزارت رسید. در برنامههای اصلاحات رضاشاه از همکاران نزدیک او بود. او پس از دو سال خانه نشینی و بیکاری و تنگدستی، در ۱۳۰۷ به پیشنهاد [[تیمورتاش]] والی خراسان شد و در ۱۳۰۸ با سمت وزیرمختاری به لندن رفت و در فروردین ۱۳۰۹ با عنوان وزیر [[وزارت طرق و شوارع|طرق و شوارع]] به کابینه مخبرالسلطنه هدایت راه یافت. در مرداد همان سال به [[وزارت مالیه]]، در عین کفالت [[وزارت طرق و شوارع]]، منصوب شد. تقیزاده در این سمت همه توانایی خود را در راه نظم و ترتیب دادن به امور مالی کشور، سازماندهی صحیح و قانونمندی به کار گرفت، اما در همین سمت بود که در الغای قرارداد دارسی و تجدید آن با شرایطی خلاف منافع کشور مشارکت کرد و طوفانی از لعن و ناسزا و اتهام را، که تا پایان عمر او ادامه داشت،
در ۱۳۱۳ تقیزاده با سمت وزیرمختاری به [[فرانسه]] رفت. در همان سال ظاهراً از وی خواسته شد که جلو مطالب تند دربارهٔ رضاشاه را در مطبوعات فرانسه بگیرد و پاسخی که تقیزاده دربارهٔ آزادی قلم و مطبوعات در فرانسه داد، مقبول شاه نیفتاد. در همان ایام مقالهای از تقیزاده در مجله ''[[تعلیم و تربیت]]'' انتشار یافت که در آن با مصوبات شورایی به نام اصلاح فرهنگ در وزارت جنگ مخالفت شده بود. این مقاله ظاهراً خشم و غضب شاه را برانگیخت و او را از کار برکنار کردند و به ایران فراخواندند. تقیزاده خطر را احساس کرد و به ایران بازنگشت و از [[پاریس]] به [[برلین]] رفت. بیش از یک سال در آن شهر بود و در پاییز ۱۳۱۴ ش (۱۹۳۵) در مجمع بینالمللی خاورشناسان در رم شرکت کرد. در [[لندن]] و [[کیمبریج]] شش سال به تدریس و تحقیق مشغول بود و به دور از غوغای سیاست، پربارترین سالهای عمر علمی و تحقیقی خود را گذراند. بخشی از تحقیقات عمیق علمی و فرهنگی او محصول فراغت عمر همین سال هاست. او تا پایان حکومت رضاشاه به ایران نیامد.
خط ۱۱۸:
در ۱۳۲۳ به مقام سفارت کبرا ارتقاء یافت. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس پانزدهم انتخاب شد؛ این سمت را پذیرفت و پس از حدود چهارده سال به ایران بازگشت. تقیزاده به فضا و محیطی وارد شد که به کلی تغییر کرده بود. جو سیاسی پرتنش و خصومتآمیز بود، جناحهای افراطی چپ و راست در برابر هم صف آرایی کرده بودند. در مجلس آماج انتقادهای شدید قرار گرفت و به لحاظ مشارکت در تمدید قرارداد نفت، در نطقهای جنجالبرانگیز نمایندگان مخالف، به خیانت به کشور و عاملیت انگلیس و تبانی به زیان کشور متهم گردید. در هر حال، او نه نماینده موفقی بود و نه دیگر خارج از جمع و محفل یاران و دوستان، نفوذ و تأثیر گذشته را داشت.
در ۱۳۲۸ در نخستین انتخابات [[مجلس سنا]]، به عنوان یکی از سناتورهای [[تهران]] انتخاب شد. بار دوم سناتور [[تبریز]] شد و تا ۱۳۴۶ که به سبب کهولت از کارها کناره گرفت، سناتور بود. مدت شش سال، که بخشی از آن مصادف با سالهای بحرانی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، ریاست [[مجلس سنا]] را به عهده داشت. با آنکه مناسبات شخصی او و [[دکتر مصدق]] پس از مجلس پنجم تیره شده بود، در برابر دولت ملیگرا و سیاستهای ضدانگلیسی دکتر مصدق روشی محتاطانه، دوراندیشانه و گاه نیز تا حدودی تعدیلکننده تصمیمات مجلس شورای ملی، در پیش گرفت. خود تقیزاده و شماری از سناتورها، در برابر فشارهای سیاسی مخالفان دکتر مصدق، از وی حمایت کردند. تقیزاده میگوید زمانی که مصدق محبوس بود، سرلشکر آزموده به خانه من آمد و تقاضا نمود تا در مورد رساله دکتری مصدق که به ظاهر شبهه دینی دارد، مطلبی را
== نطق تقیزاده در ۷ بهمن ۱۳۲۷ در مجلس شورای ملی ==
|