صلح حسن و معاویه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: افزودن القاب ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: افزودن القاب ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴:
پس از کشتهشدن [[علی بن ابیطالب]] به دست [[ابن ملجم مرادی]]، امام حسن (ع) در [[کوفه]] به عنوان خلیفه اعلام میشود ولی معاویه، فرماندار شام، این انتصاب را تقبیح میکند و لشکری را برای جنگ به کوفه میفرستد که این لشکر در مسکن مستقر میشود. لشکر امام حسن(ع) نیز در مداین مستقر میشود.<ref>تشیع در مسیر تاریخ ۱۵۸-۱۶۱</ref>
[[ویلفرد مادلونگ]] در [[دانشنامه ایرانیکا]] مینویسد پس از دو ماه عدم فعالیت، امام حسن(ع) نامهای به معاویه نوشت و او را به بیعت با خود فراخواند و به وی یادآوری نمود که به علت اینکه نوه
وقتی امام حسن(ع) پاسخی به وی نداد، معاویه نامهای تهدید آمیزتری به وی نوشت شروع به تجهیز قشون کرد.<ref name="Iranica"/> وقتی میل به جنگیدن معاویه (با پیش روی لشکریانش تا موصل و احتمالاً در عین حال مذاکره بر سر صلح با امام حسن(ع)) بر همه آشکار گردید، امام حسن(ع) شروع به تجهیز قشون کرد. در ابتدا یارانش از فراخوانش سرباز زدند که عدی بن حاتم آنان را مجبور به اطاعت نمود تا تجهیز قشون کنند. برای جلوگیری از پیش رویهای معاویه، امام حسن(ع) ۱۲۰۰۰ مرد جنگی را به سرکردگی عبیدالله بن عباس فرستاد و به وی دستور داد که با قیس بن سعد و سعید بن قیس همدانی مشاوره کند. لارا وسیا وگلیری با استناد به طبری بر این باور است احتمالاً امام حسن(ع) می خواسته که قیس بن سعد را در کنار خود باقی نگذارد چرا که قیس از سرسختان درجنگیدن با معاویه بود حال آنکه امام حسن(ع) تمایل به صلح با معاویه داشت.<ref name="EI"/> ویلفرد مادلونگ معتقد است که انتخاب عبیدالله بن عباس که در زمان حضرت علی، استان تحت حکومتش یمن را بدون جنگ تسلیم دشمن کرد و حضرت علی وی را مواخذه کرد، بیانگر این است که امام حسن(ع) می خواسته به نتیجهای صلح آمیز برسد.<ref name="Iranica"/>
دو یا سه ماه پس از خلافت، پیش رویهای امام حسن(ع) نیز شروع گردید و به ساباط مدائن رسید. در آنجا وی دستور توقف داد و سخنرانی ای که کرد باعث بروز شورش در لشکریانش گردید. وی بیان داشت که هیچ میلی به بروز کینه و دشمنی بین مسلمانان نداشته و صلحی که یارانش آن را رد کردند بهتر از چند دستگیهای فعلی است. سربازانش گمان بردند که وی قصد صلح با معاویه دارد و شک قبلیشان از روی سخنان چند پهلویی که قبلاً امام حسن(ع) بیان داشته بود و سرعت کم پیش روی اش تشدید گردید و گروهی که به شدت حامی سیاستهای حضرت علی بودند، طی یک عمل خشونت آمیز به خیمه امام حسن(ع) هجوم برده و آن را غارت کرده و قالی اش را زیر پایش بیرون کشیدند.<ref name="EI"/> ابن جاعل ازدی، ردای امام حسن(ع) را از دوشش کشید و امام حسن(ع) بدون ردا و در حالی که شمشیرش در غلاف به کمرش بسته شده، رها گردید.<ref name="Iranica"/> بود امام حسن(ع) از طرفدارانش از قبایل همدان و ربیعه استغاثه کرد و از آنجا جان سالم به در برد. در مظلم ساباط، یکی از خوارج به نام جراح بن سنان اسدی در حالی که فریاد میکشید که تو همانند پدرت علی کافر شدهای، با خنجری به امام حسن(ع) حمله برد و رانش را زخمی کرد که از آن خون بسیاری رفت<ref name="EI"/> و جراح بن سنان توسط یکی از یاران امام حسن(ع) کشته شد.<ref name="Iranica"/> امام حسن(ع) را به مدائن برده و در خانه والی آنجا سعد بن مسعود ثقفی<ref name="Iranica"/> درمان نمودند. بعد از آن اخبار حمله به امام حسن(ع) بهطور عامدانه از سوی معاویه منتشر شد و لشکریان امام حسن(ع) هزیمت شدند. معاویه تا اخنونیه پیش روی نمود و در آنجا با لشکریان عبیدالله بن عباس که در آنجا خیمه زده بودند روبرو شد و بابهای مذاکره که قبلاً با وجود مخالفتهای امام حسین(ع) باز شده بود به نتیجه نهایی رسید. لشکریان امام حسن(ع) میلی به جنگ نداشتند و روز به روز مردم عراق بیشتر به معاویه میگرویدند.<ref name="EI"/>
معاویه در اخنونیه توقف کرد و با امام حسن(ع) مذاکره نمود. سپس به عبیدالله بن عباس گفت که امام حسن(ع) تقاضای صلح از وی نمودهاست. اما عبیدالله این را باور نکرد. سپس با عبیدالله در خلوت مذاکره نمود و به عبیدالله گفت که اگر به وی بپیوندد، یک میلیون درهم پاداش خواهد گرفت. عبیدالله این را پذیرفت ولی موضوع را از سربازان سپاه امام حسن(ع) مخفی نمود. این شکست باعث بروز اختلاف در سران سپاه امام حسن(ع) گردید. ۸۰۰۰ تن صلح را پذیرفتند.<ref name="EI">{{harvnb|Veccia Vaglieri|۱۹۸۶|p=}}</ref> به دنبال جدایی ابن عبّاس از سپاه
== علت ==
|