یوهان کرایف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ali pirhadiii (بحث | مشارکت‌ها)
یوهان کرایف از نظر حمیدرضا صدر
برچسب‌ها: دارای ادبیات عامیانه ویرایشگر دیداری
Ali pirhadiii (بحث | مشارکت‌ها)
از نظر حمیدرضا صدر
خط ۲۵:
|تیم‌های مربیگری = [[باشگاه فوتبال آژاکس آمستردام|آژاکس آمستردام]]{{سخ}}[[باشگاه فوتبال بارسلونا|بارسلونا]]{{سخ}}[[تیم ملی فوتبال کاتالونیا|تیم ملی کاتالونیا]]
}}
'''هنریک یوهانیوهانس کرایف''' ({{audio|JohanCruiff.ogg|Johan Cruijff}}، متولد ۲۵ آوریل ۱۹۴۷ - مرگ ۲۴ مارس ۲۰۱۶)، که بیشتر با نام '''یوهان کرایف''' شناخته می‌شود، [[فوتبال]]یست و [[مربی فوتبال|مربی]] سابق فوتبال [[هلند]] بود. او سه مرتبه به عنوان بازیکن سال اروپا انتخاب شده‌است (۱۹۷۱، ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴)<ref name="ifhof">{{یادکرد وب |نشانی= http://www.ifhof.com/hof/cruyff.asp |عنوان= یوهان کرایف - افتخارات بین‌المللی |تاریخ بازدید=۹ آوریل ۲۰۰۷ |ناشر= ''ifhof.com''|سال=|زبان=انگلیسی |فرمت=}}</ref> و از این حیث در کنار [[میشل پلاتینی]] و [[مارکو فان باستن]] رکورددار محسوب می‌شود. کرایف مشهورترین پیرو فلسفهٔ فوتبال موسوم به [[توتال فوتبال]] بود که توسط [[رینوس میشل]] پایه‌گذاری شده‌است.
 
بعد از اینکه کرایف در سال ۱۹۸۴ فوتبال را به عنوان بازیکن کنار گذاشت، در حرفهٔ مربی گری توانست موفقیت‌های چشمگیری با دو تیم [[باشگاه فوتبال آژاکس آمستردام|آژاکس آمستردام]] و مدتی بعد [[باشگاه فوتبال بارسلونا|بارسلونا]] به دست آورد، و بعد از آن نیز به عنوان یک مشاور بانفوذ در هر دو باشگاه کار خود را ادامه داد. پسر او، [[یوردی کرایف|یوردی]] نیز بازیکن فوتبالی حرفه‌ای بود.
خط ۱۹۵:
'''یک: در هلند'''
 
چند سال پیش که هلندی ها از بین صد سیاستمدار، هنرمند، نویسنده، محقق، ورزشکار و شخصیت های معروف کشورشان، محبوب ترین و تاثیرگذارترین فرد کشورشان را انتخاب کردند او نفر اول شد. او: یوهان کرایوف،کرایف، یک بازیکن فوتبال. او که به مدد فوتبال، پیراهن نارنجی هلند را پرآوازه کرده و چشم ها را برگرداند به سوی کشوری کوچک با منابع بسیار محدود. هندریک یوهانس کرایوفکرایف که 1947 دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنیا آمده بود، همه بزرگان تاریخ هلند را پشت سر گذاشته بود. او که  در یک خانواده معمولی با پیشینه کارگری بزرگ شده بود. او که مادرش در باشگاه آژاکس نظافتچی ساده بود. او که از ده سالگی پا به مدرسه فوتبال آژاکس گذاشته بود. او که دو سال بعد در دوازده سالگی اش پدر را از دست داده بود اهل ستیز بار آمد جلو آمده بود و جلو. بالا رفت بود و بالا.
 
آژاکس محصول انقلاب فرهنگی و فوتبالی هلند بود و او آن وسط ایستاد. یک رهبر تمام عیار، جوان، یاغی، با اعتماد به نفس، باهوش، هنرمند. او و رینوس میشل آژاکس را از ته چاه کشیدند بالا و آن را بدل به باشگاهی جهانی کنند. او الماس توتال فوتبال شد. او سیستمی که بازیکن در یک پست بازی نمی کرد را غنا بخشید. سیستمی متکی به فضا و خلق فضا. آژاکس، فوتبال را دگرگون کرد و او  رهبر آن دگرگونی به شمار می رفت. می گفت هنر هلندی ها این بود خلاقیت فردی را ترکیب کنند با سیستم. بازیکن شماره 14 با توانایی تکنیکی، سرعت، شتاب، دریبل، ضربه اول و آخر جادویی، نگاه عمیق و هوش همین مسیر را پیمود. تکه های فردی مثل "برگشتچرخش کرایوفیکرایف" با ادای ضربه زدن با یک پا و حرکت 180 درجه ای پس از ضربه زدن به توپ با پای دیگرش. نشریه هارد گراس سال 1997 در تولد پنجاه سالگی اش نوشت "... کرایوفکرایف اولین بازیکنی بود که درک کرد یک هنرمند است، اولین کسی که فوتبال را بدل کرد به هنر".
 
سه قهرمانی پیاپی اروپا در 1971 و 1972 و 1973 ( زمانی که برای اولین بار دیدارهای جام باشگاه های اروپا به صورت زنده در ایران پخش شدند) مسیر فوتبال اروپا را عوض کرد. هلند افسانه ای در جام جهانی 1974 همه را از سر راه برداشت – شامل برزیل قهرمان دوره پیش – و در فینال از آلمان غربی در همان آغاز بازی با هجوم او و دریافت ضربه پنالتی جلو افتاد ولی سرانجام 2-1 مغلوب ژرمن ها شد، ولی اهمیت آن چه نارنجی پوش ها در آن جام انجام دادند هرگز نادیده گرفته نشد. هیچ وقت. او با آن موهای صاف بلند و اندام لاغرش فوتبال را عوض کرده بود. آژاکس پیراهن شماره 14 او را روانه موزه می کرد.
خط ۲۰۳:
'''دو: در اسپانیا'''
 
فصل دوم زندگی کرایوفکرایف به عنوان بازیکن با انتقال به بارسلونا در 1973 آغاز شد. رئیس باشگاه آژاکس می خواست او را به رئال بفروشد، ولی او بارسا را برگزید که از 1960 قهرمان لیگ نشده بود. او اهل چالش بود، اهل ستیز و باشگاه بارسلونا همان چالش بزرگ به شمار می رفت. او وارد شد و بارسا را قهرمان کرد و در آن فصل تاریخی، رئال مادرید را در برنابئو با نتیجه حیرت آور 5-0 به زانو درآورد. او بارسلونا را برای همیشه عوض کرد. علاقه اش به بارسا چنان عمقی یافت که نام پسرش را گذاشت "جوردی": یک نام کاتالانی. در 1979 نطفه لاماسیا را با نگاهی به مدرسه فوتبال آژاکس بنا نهاد که ثمره اش می شد لیونل مسی، آندر س اینیستا و خیلی های دیگر و همین طور تیکی تاکا. زبان اسپانیایی اش روان تر از زبان هلندی اش شد. واژه محبوب اسپانیایی اش " Claro " بود، یعنی "البته" که آن را با لهجه آمستردامی بر زبان می آورد. آن قدر دلبسته بارسلونا بود که در 2009 روی نیمکت تیم ملی کاتالونیا بنشیند.
 
وقتی به مربیگری روی آورد نشان داد بازیکنان بزرگ هم می توانند مربیان بزرگی شوند. روی نیمکت آژاکس نشست و سپس رهبری بارسا را در دست گرفت و تیم رویایی  بارسلونا 1988 به بعد را بنا نهاد: گواردیولا، لادروپ، کومان، هاجی، استویچکف. بارسا را چهار بار قهرمان لالیگا کرد و برای اولین بار قهرمان اروپا. او تا پیش از نشستن گواردیولا روی نیمکت کاتالان ها با 11 جام پرافتخارترین مربی نیوکمپ به شمار می رفت. برای شیفتگان عدد و رقم همین کافی که او 23 جام به عنوان بازیکن در آژاکس، بارسا و فاینورد فتح کرد و 14 جام به عنوان مربی در آژاکس و بارسا به دست آورد یعنی جمعا 37 جام که رکوردی دسترسی ناپذیر است.