۱۴۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
'''پاریس''' دومین پسر [[پریاموس|پریام]] و [[هکوبا]] میباشد او اهل [[تروآ (شهر)|ترووا]] بود او را بر سر راه گذاشتند زیرا هکوبا پدرش رؤیایی در خواب دید که او به دنیا آمده و شهر را ویران کردهاست او از یک خرس شیر خورد و چوپانی او را نجات داده و بزرگ کرد و نام الکساندر یا الکساندروس به معنی پشتیبان یا مدافع را بر او گذاشت زیرا پاریس در نگهداری و مراقبت از گلههای چوپان مهارت داشت و زمانی که پاریس به بلوغ رسید به ترووا بازگشت و در مسابقاتی شرکت کرد که به یادگار از مرگ او برگزار میشد او در همه ی مسابقات برنده شد و خواهرش به نام [[کاساندرا]] او را شناخت زیرا او جامه ای را پوشیده بود که در کودکی او را بر سر راه گذاشته بودند خانواده اش بازگشت او را خوش آمد گفتند و برای اولین بار او را پاریس نامیدند اما او دوباره به تپهها برگشت تا به زندگی روستایی اش ادامه دهد او در دامنهٔ کوه آیدا معشوق دنونه یا اوینونهٔ پری شد و از او صاحب پسری گشت اما زمانی که [[زئوس]] به او دستور داد که میان [[هرا]] و [[آتنا|آتنه]] و [[افرودیته]] بر سر سیب زرین که بین آن تفرقه بود داوری کند زندگی اش کاملاً دگرگون شد این سیب باید به زیباترین آنها داده میشد و اریس این سیب را میان مهمانان عروسی پلئوس و تتیس انداخت تا با این کارش انتقام کنار گذاشتن او را از این مهمانی بگیرند و اما هرمس سه ایزد بانو را به کوه ایدا برد و هر کدام از آنها برهنه در برابر پاریس که جذابترین مرد روی زمین بود ظاهر شدند و به پاریس رشوههایی را پیشنهاد کردند هرا فرمانروایی [[آسیا]] را به پاریس پیشنهاد کرد و آتنه خرد را به او پیشنهاد داد و اما افرودیته عشق زیباترین زن جهان را به او پیشنهاد کرد و پاریس به سود افرودیته داوری کرد و با
== پانویس ==
|
ویرایش