مغالطه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش 83.121.11.212 (بحث) به آخرین تغییری که FreshmanBot انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
|||
خط ۱:
{{فراهنجار}}
'''مُغالِطِه''' یا '''مَغلَطِه''' (به پارسی سره: '''دُژفرنود''') دلیل آوردن اشتباه یا
* نخست آنکه دستکم یکی از مقدمات گزاره نادرست باشد؛
* دوم آنکه مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نباشد.
خط ۲۹:
* '''آوردن جملات دوپهلو و مبهم''': در این مغالطه، ساختار جمله به شیوهای است که بیش از یک معنا بر آن متصور است. علل دوپهلوبودن جملات و ابهام در ساختار آنها متعدد است. مهمترین آنها مثال ابهام مرجع ضمیر است.
* '''ابهام مرجع ضمیر''': نمونه: «گویند فرمانروای ستمگری، مردی را دستگیر کرد و فرمان مرگ او را صادر کرد. پس از آن به او گفت: اگر در میان مردم، بر سر منبر، فلان شخصیت محبوب مردم را لعن کنی، تو را آزاد خواهم ساخت. روز معین آن مرد مبارز بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم، فرمانروای شما از من خواستهاست که فلان شخصیت را لعنت کنم؛ پس لعنت خدا بر او باد». این عبارتی دو پهلوست زیرا تصریح نشدهاست که مرجع ضمیر فرمانرواست یا شخصیت محبوب.
* '''تمثیل ناروا''': در بیشتر تمثیلها وجه مشابهت دو پدیده ذکر نمیشود و استنباط آن بر عهده مخاطب گذاشته میشود. نمونه: «دولت هم مانند یک خانواده نمیتواند بیشتر از درآمدش خرج کند»؛ اما این تشابه درست نیست، زیرا دولت تسلطی بر سیستم اقتصادی خود دارد که خانواده چنان تسلطی ندارد و مثلاً میتواند نرخ سود قرضهایش را در یک سیاست پولی تغییر دهد، اسکناس چاپ کند
* '''تصدیق تالی''': نتیجهای از فرض گرفته میشود که بنا بر منطق قابل گرفتن نیست. یعنی از اینکه P نتیجه میدهد Q نتیجه بگیریم که Q آنگاه P. نمونه: اگر به بیماری آنفلونزا مبتلا باشید آنگاه گلودرد خواهید داشت. حال اگر بگویید: «من گلو درد دارم، پس به بیماری آنفلونزا مبتلا هستم،» مغالطه کردهاید زیرا بیماریهای دیگر هم میتواند منجر به گلودرد شود.
* '''انکار مقدم''': از درستی P آنگاه Q نتیجه بگیرید که اگر P برقرار نباشد Q نیز برقرار نیست. مثلاً: اگر من در انتخابات آمریکا شرکت کنم آنگاه یک شهروند آمریکایی هستم. من در انتخابات آمریکا شرکت نمیکنم، بنابراین من یک شهروند آمریکایی نیستم. در حالی که یک شهروند آمریکایی میتواند انتخاب کند که رای بدهد یا نه.
خط ۳۷:
* '''معنی عبارت برخلاف مراد گوینده (تفسیر نادرست)''': این مغالطه هم بسیار شایع است و بدین صورت است که آیهای از [[قرآن]]، یا خبری از پیشوایان دین، یا شعری از شعرای بزرگ را مطابق گرایش باطنی خود معنی میکند و همهٔ معانی و تفاسیر دیگر را نفی میکند.
* '''استدلال از سکوت''': مغلطه استدلال از سکوت همانطور که از نامش پیداست ارتباط مستقیمی با سکوت دارد. این مغلطه زمانی انجام میگیرد که فردی سکوت فرد یا افراد دیگر را شواهدی کافی برای نتیجه گرفتن [[گزاره]] یا گزارههایی قطعی قرار دهد، در حالی که لزوماً ارتباط منطقی بین آن سکوت و نتایج ادعا شده وجود ندارد. نمونه: اگر پرهام نقاش چیرهدستی بود احتمالاً به ما میگفت، چون چنین چیزی به ما نگفته پس قطعاً نقاش چیرهدستی نیست.
* '''تکذیب یا تخطئه گوینده''': در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن میپردازد. منشأ این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی
* '''مغالطههای آماری''': این مغالطه در مسایل [[سیاسی]] و [[اجتماع|اجتماعی]] و [[اقتصادی]] بسیار رایج است و از شیوههای بسیار متداول تبلیغاتی است.
* '''مصادره به مطلوب''': این مغالطه وقتی رخ میدهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثباتشده بداند، به عبارت دیگر، در مقدمات استدلال از همان نتیجهای که در صدد اثبات آن است، استفاده کند. نمونه: مولیر در یکی از نمایشنامههای خود در مورد دختری که خود را به لالی زده بود، مینویسد: پزشکی را برای مداوای او به بالینش آوردند، از او پرسیدند: «چرا این دختر لال شدهاست؟» پزشک گفت: «برای این که نمیتواند سخن بگوید.» از او پرسیدند «چرا نمیتواند سخن بگوید؟» جواب داد: «برای این که زبان او قدرت عمل را از دست دادهاست.»
|