طغرل بیک: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۵۱:
=== ورود سلجوقیان به خراسان و تصاحب قدرت ===
[[پرونده: Asia 1025ad.jpg|300px|farme|بندانگشتی|راست|قلمروهای حکومتی در ۴۱۷ ه.ق./ ۱۰۲۵ میلادی در
ترکان سلجوقی از [[سلطان]] [[سلطان محمود غزنوی|محمود غزنوی]] درخواست نمودند تا به آنان اجازه دهد در [[خراسان]] ساکن، و از امکانات محیطی آن بهرهمند شوند، زیرا در مکانی که حضور داشتند، از تنگی چراگاه و ستم امیران وابسته به حکومتهای مختلف در عذاب بودند. محمود نیز به واسطهٔ لشکر قدرتمند خویش، غرور خود و تصور منهدم شدن قدرت [[سلجوقیان|سلاجقه]] با مرگ رهبرشان، نصایح و مشورتهای اطرافیانش را نادیده گرفت و به ترکمانان اجازهٔ حضور در خراسان را ابلاغ نمود.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۹۰|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۷}}</ref> آنان به واسطهٔ این اجازه از رودخانهٔ [[آمودریا|جیحون]] عبور نمودند و در بیابان [[سرخس]]، [[فراوه]] و [[باورد]] سکونت گزیدند.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۲۷}}{{سخ}}{{پک|باسورث|۱۳۸۱|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۲۶}}</ref> روایتی نیز اقامت آنان میان [[نسا]] و [[ابیورد]] را مطرح میکند.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۹۰|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۷}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۱}}</ref> یکی از مخالفان سرسختِ این تصمیمِ محمود، [[ارسلان جاذب]] امیر [[طوس]] بود که به مخالفت علنی با این تصمیم پرداخت، اما محمود به هشدارهای او وقعی ننهاد و او را سختگیر خواند. عدهای نیز نیروی قابل اتکای ترکمانان و درآمد حاصل از حضورشان در خراسان را از دلایل موافقت سلطان محمود با این امر بیان میدارند. بدین ترتیب ترکمانان در خراسان اسکان یافتند و از چراگاههای گسترده و نعمتهای فراوان آن بهره جستند، اما پس از مدتی به چپاول و طغیان اقدام نمودند. مردم از آنان شکایت به سلطان محمود بردند و سلطان نیز ارسلان جاذب را فرمان به سرکوب آنان داد، اما او نتوانست بر اوضاع مسلط شود در نتیجه سلطان در نامهای دیگر او را سرزنش نمود، اما ارسلان خواستار حضور سلطان محمود در آنجا جهت سرکوب ترکمانان شد و محمود نیز با آزردگی و خشم فراوان در سال ۴۱۹ ه.ق به سمت طوس حرکت کرد. سلطان پس از دیدار با ارسلان در جریان مشکلات و وقایع قرار گرفت و نیرویی فراوان را در اختیار ارسلان قرار داد تا سلجوقیان را سرکوب نماید و ارسلان نیز در نبردی در نزدیکی رباط فراوه، آنان را شکست داد. در جریان این شکست عدهای از آنان کشته و عدهای اسیر شدند و بقیه نیز به سوی بلخان و دهستان{{کدام}} گریختند.<ref>{{پک|بازورث|دران|دبلوا|راجرز|کاهن|لمبتون|هیلنبراند|۱۳۸۰|ک=سلجوقیان|ص=۷۸|رف=سلجوقیان}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۱}}</ref> ترکمانان با وجود این شکستِ سخت، کاملاً از میان نرفتند و در انتظار نشستند، تا بار دیگر به سرزمینهای گذشته بازگردند.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۸–۲۷}}</ref> پس از مرگ سلطان محمود، سلجوقیان امیدوار شدند که به خراسان بازگردند و در این راه با نامهنگاریهایی به سلطان [[سلطان مسعود غزنوی|مسعود]] و قبول تعهداتی، وارد آن سرزمینها شدند. آنان پس از مدتی اقدامات خود را از سر گرفتند و به تاخت و تاز و غارت در خراسان پرداختند. یکی از مواردی که موجب پیشرفت کار آنان شد، عدم توجه کافی سلطان مسعود به خطر واقعی آنان و تمرکز مسعود بر روی هند بود که در پایان موجب شکست سنگین مسعود و مرگ او شد. ترکان سلجوقی در چندین جنگ در ایالات مختلف به رویارویی با مسعود پرداختند و هر بار او یا عاملانش را دچار هزیمت نمودند.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۴|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=۸–۳۲}}{{سخ}}{{پک|اشپولر|بازورث|سومر|کاهن|مینورسکی|۱۳۸۵|ک=ترکان در ایران|ص=۱۱|رف=ترکان}}</ref>
|