اثر هاثورن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←آزمون اتاق بررسی سیمکشی بانک: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۲:
'''اثر هاثورن''' نوعی واکنش است که به واسطهٔ آن کسانی که مورد تحقیق قرار گرفتهاند عملکردشان بهبود یافته یا جنبههایی از رفتارشان را که مورد مطالعه قرار گرفتهاند را با توجه به اینکه میدانند بر روی آنها مطالعاتی در حال انجام است، اصلاح میکنند.
این مطالعات برای که اولین بار توسط [[هنری لندزبرگ]] انجام گردید با مطالعهای که بر روی تحقیقاتی که بین
== تاریخچه ==
خط ۲۵:
بااینحال در عالم واقع، سیستم امتیازدهی پرداخت کاملاً مخالف پیشبینی مدیران عمل میکرد. کارکنان تعریف خودشان را از “کار روزانهٔ منصفانه” داشتند که بهطور قابلتوجهی کمتر از آن چیزی بود که انتظارات مدیران در سیستم مطلوب امتیازدهی پرداخت برمبنای آن شکل گرفته بود. استاندارد نانوشتهٔ کارکنان به تعداد معینی از محصولات ترجمه شده بود که باید هر فرد در طول یک روز آن را تولید میکرد؛ در واقع این تعداد، حداقل تعداد کارگران لازم محلی برای انجام کار بود. هر آنچه بیشتر از این حد تولید میشد توسط گروه مردود شناخته شده و به طرزی منفی محکوم میشد. اگر کارگری سرعت عمل به خرج میداد و بیش از حداقل استاندارد تولید میکرد مورد خشونت کلامی قرار گرفته و با عباراتی نظیر برده خطاب میشد (با استفاده از اتصال انگشت شست به انگشت سوم دست به تعبیری استعاری به او میفهماندند که مانند میگساران زیادهروی کردهاست) و در نهایت وحشتناکترین مجازات – استبداد تا انزوا و تبعید مجازی – توسط گروه در مورد او به اجرا درمیآمد. معمولاً کارگران در ساعات ابتدایی روز تعداد موردنظر را تولید میکردند و به ناگاه در طول بعدازظهر عملکرد آنها به طرز ماهرانهای کاهش مییافت و حتی وقت خود را برای تولید محصولات یک شرکت دیگر صرف میکردند (تمام اینها بهدوراز چشم مدیریت انجام میپذیرفت). این فرهنگ کار برخاسته از این باور کارکنان بود که نرخ بیشتر تولید روزانه مدیران را بر آن میدارد تا حداقل تولید روزانه را افزایش دهند، حداقل دستمزد روزانه را بردارند و یا برخی از آنها را اخراج کنند. پروژهٔ هاثورن در طول رکود بزرگ اقتصادی انجام شد و به همین خاطر عجیب نیست که کارکنان نسبت به انجام چنین اعمالی از سوی مدیران ترسهایی به دل راه میدادند.
یافتههای هاثورن در تقابل با تئوری مدیریتی رایج در آن روزگار بود. برمبنای گفتههای تیلور، انسان اقتصادی یک فرد است و ساختارهای انگیزشی برای تشویق افراد
یکی از مهمترین نتایج پروژهٔ هاثورن درک این نکته بود که کارکنان تأثیر شدیدی بر بهرهوری سازمانی دارند. تا زمانی که ماشینها فرآیند تولید را کنترل نمیکنند، و در آن روزگار قطعاً چنین بودهاست، کارکنان میتوانستند سرعت تولید را به شیوههای ظریف طوری کنترل کنند که بدون استفاده از ناظرین، امکان شناسایی آن وجود نداشته باشد. مدیریت دیگر برمبنای آنچه تئوری آن روزگار بیان میداشت، تنها در تصرف سازمان نیست بلکه باید با قدرت عظیم طبیعی مصالحه کند که ازنقطهنظر مدیریت به منطق محرکهای اقتصادی پاسخ مناسبی نمیدهد. ازنقطهنظر کارکنان، افراد BWOR کاملاً منطقی بودند چراکه هر الگوی رفتاری غیرازاین که به کار میگرفتند میتوانست کسب درآمد آنها در بلندمدت را به خطر اندازد. جالب آنجاست که این نگاه انسانشناسانهٔ متأخر آن چیزی نبود که محققین هاثورن شناسایی، که پیشفرضهای مایو را در مطالعاتشان به کار گرفته بودند و انتظار داشت که کارکنان BWOR به شیوهای غیرمنطقی و برمبنای “تنظیم نادرست” روانشناختی واکنش نشان دهند، انتظار آن را داشته باشند. آیندهٔ صنعتی متفاوتی میتوانست مورد انتظار باشد اگر نگاه متفاوتی به این مسئله اتخاذ شود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=businessanthropology.ir|کد زبان=fa|تاریخ=|وبگاه=http://businessanthropology.ir|نشانی=businessanthropology.ir/پروژهی-هاثورن-the-hawthorne-project/|عنوان=پروژهٔ هاثورن (The Hawthorne Project) – بخش اول}}</ref>
|