نظریه شبکه کنشگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۹:
فرضیه‌های این نظریه در دهه ۱۴۹۰، موجب شکل‌گیری دیدگاه‌های مختلف پیرامون نقش و جایگاه ذی نفعان مختلف در شبکه با هدف بهره‌مندی از فناوری‌های اطلاعاتی گردید. نخستین توسعه و کاربرد نظریه شبکه کنشگران منتسب به [[جامعه‌شناسی علم]] بود و در اکول دمین پاریس توسط مایکل کالون و برونو لاتور بنیان‌گذاری گردید.
 
نظریه شبکه کنشگران بر این باور است که جهان مملو از هویت‌های مرکب شامل مولفه‌هایمؤلفه‌های انسانی و غیرانسانی برای مثال ساختارهای اطلاعاتی است، از این رو برای موقعیت‌هایی که تمایز بین این مولفه‌هامؤلفه‌ها دشوار است از نظریه شبکه کنشگران استفاده می‌شود.
 
نظریه شبکه کنشگران بیان می‌دارد که روابط خالص فنی یا اجتماعی در سامانه اطلاعات وجود ندارد، هر آنچه در دید نخست اجتماعی به نظر می‌رسد، دارای رگه‌های فنی است و جزیی از هر بعد فنی، اجتماعی است.
 
بنابراین، شبکه‌های کنشگران، نظام‌های متحدی هستند که موجودیت آن‌ها مدیون کنش گران و مولفه‌هایمؤلفه‌های انسانی و غیرانسانی است. این شبکه‌ها به‌طور ذاتی در طول زمان متغیر هستند و به‌طور مداوم به واسطه وجود کنشگران در گیر در شبکه دچار تحول و تغییر می‌گردند. به عبارت دیگر، با تعویض هر کنشگر، شبکه نیز تغییر می‌یابد. این نظریه قادر به تحلیل ابعاد اجتماعی و فنی به‌طور هم‌زمان است. هدف شبکه کنشگران، تبیین جامعه‌ای از کنشگران انسانی و غیرانسانی است که به گونه مساوی در شبکه پیوند می‌خورد و برای دستیابی به اهداف خاص، برای مثال کاربرد اطلاعات حسابداری در تصمیم‌گیری حسابداران و مدیران، تلاش می‌کند.
 
در نظریه شبکه کنشگران، شبکه‌های موفق، متشکل از ذی نفعان است و با عضویت بدنه مکفی از متحدان/ منتفعان و تاویل و تفسیر علایق آن‌ها شکل می‌گیرد، به‌طوری‌که این کنشگران مایل به مشارکت در شیوه‌های فکری و عملی خاصی هستند که هدف دوام شبکه را دنبال می‌کند.
خط ۵۵:
سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیده‌ها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار می‌ورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شده‌اند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند.
 
از منظر [[جامعه شناختی]]، نظریه کنشگر شبکه نوعی نظریه اجتماعی مناقشه‌برانگیز محسوب می‌شود چرا که آن، در حقیقت، با جدی گرفتن عناصر غیرانسانی و استفاده از اصطلاح عوامل (actant) به جای کنشگران (actors) چشم‌اندازهای رایج در جامعه‌شناسی را به مبارزه جدی فرا می‌خواند. بنا بر رویکرد نظریه کنشگر شبکه زندگی اجتماعی قابل تقلیل به عوامل انسانی یا غیرانسانی محض نیست و آن دسته از [[نظریه‌های جامعه‌شناسی]] که به دنبال ارائه مدل‌های تبیینی بر اساس یکی از عو امل انسانی یا غیرانسانی اند، در واقع دچار [[تقلیل گرایی]] هستند. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، نظریه شبکه برداشت متفاوتی از امر یا صفت اجتماعی (The Social) و همین‌طور جامعه وجامعه‌شناسی ارائه می‌دهد. برای نظریه پردازان این رویکرد امر یا صفت اجتماع ی چیزی غیر از شبکه‌های مدل بندی شده از مواد (عناصر) نامتجانس از عوامل انسانی و غیرانسانی مثل فضا، اشیاء و غیره نیست؛ بنابراین، بحث اصلی این نظریه این است که ما نمی‌توانیم از جامعه صحبت کنیم مگر آن‌که آن را نوعی ناهمگونی یا عدم تجانس از شبک ه‌های اجتماعی در نظر بگیریم. امر یا صفت اجتماعی در این نظریه عبارت است از تداخل دنیاهای اجتماعی و تکنولوژیک. این دو از یکدیگر تفکیک‌پذیر نیستند و در هم دیگر لانه کرده‌اند (Embedded) و یکی به‌طور مداوم در تکوین دیگری دخیل است. از این دیدگاه مهمترینمهم‌ترین تکلیف جامعه‌شناسی مشخص کردن این شبکه‌ها با لحاظ کردن عدم تجانس آن هاست؛ بنابراین پرسش اساسی این است که چگونه آ ن‌ها برای ایجاد هستارها و مفهوم‌هایی چون جامعه، [[نظم اجتماعی]]، سازمان‌ها، ساختار، نابرابری، قدرت، کنترل اجتماعی، هژمونی و غیره الگوبندی و بسیج می‌شوند. آنچه نظر یه کنشگر شبکه بر آن تصریح دارد این است که توانایی موجودات انسانی در تکوین [[شبکه‌های اجتماعی]] فقط به سبب تعامل آن‌ها با عوامل همنوع یا انسانهایانسان‌های دیگر نیست بلکه به سبب تعامل با عوامل غیرهمجنس یا غیرانسانی نیز هست.
 
== ترجمه و تحویل: مفهوم کلیدی نظریه کنشگر شبکه ==
خط ۶۶:
ج) سازمان دهی مراکز ترجمه و تفهیم، جایی که عناصر شبکه تعریف و کنترل می‌شوند، استراتژی‌های ترجمه اتخاذ می‌شوند و توسعه می‌یابند.
 
در درون تمامی شبکه‌های اجتماعی فنی، دستاوردهای ارتباطی از طریق مباحثه و مناقشه میان کنشگران حاصل می‌شود. اما پیروان این نظریه مباحثه را از نوع کنش ارتباطی هابرماسی (Habermas, J.) نمی‌دانند که وضعیت آرمانی گفتار یا شرایط ایدئال سخن بر مبنای دعوی طرفین برای حقیقت، سره را از ناسره تشخیص می‌دهد. بحث‌ها و مناقشات مورد نظر پیروان این نظریه بر مبنای شرط ایدئال هابرماسی حل و فصل نمی‌شود. قدرت سخنوری و اقناع و جلب طرفدار با انواع شگردها شرط موفقیت است. ازایناز این رو، این نظریه را می‌توان نظریه «مکانیک قدرت» دانست؛ یعنی، تثبیت و بازتولید برخی تعاملات بنا بر درخواست آن‌هایی که قدر ت نفوذ بیشتری دارند؛ ساخت و حراست شبکه‌های مرکزی و اقماری؛ و استقرا و تثبیت هژمونی. پیروان نظریه کنشگر شبکه برداشتی غیرذاتگرایانه از هژمونی دارند که مبتنی بر عدم تقارن در قدرت است. از نظر صاحب نظران این مکتب، قدرت تصاحب یا تصرف نیست، بلکه ترغیب است، که از طریق تعداد هستارهایی که وارد شبکه می‌شوند، اندازه‌گیری می‌شود. قدرت معلول «کشمکش‌های نظام بخش» (Ordering Struggles) است. این کشمکش‌ها شیو هٔ ارتباط و نیز توزیع قدرت را مشخص می‌سازند. مفهوم جابجایی (Displacement) در کانون کشمکش‌های نظام بخش قرار دارد که امری اجتنا ب ناپذیر در فرایند ترجمه و تفهیم است. در این نظریه، ترجمه و تفهیم (انتقال همراه با تغییر شکل) به عنوان امری قابل تفکیک از اشاعه (انتقال بدون تغییر شکل) است. ترجمه در واقع هم به فرایند دلالت دارد هم نتیجه یا معلول. دانش و فراورده‌های علمی به مثابه شبکه‌هایی که با از سرگیری‌های متوالی، هر لحظه
 
فراگیرتر و متمرکزتر می‌گردند، ترجمه و تفهیم می‌شوند. هنگامی که شبکه‌ها تغییر می‌کنند عوامل شبکه، و نیز روابطی که آ ن‌ها را به هم وصل می‌کند، ترجمه و تفهیم می‌شوند؛ بنابراین ترجمه و تفهیم فرایند تثبیت هویت‌ها و شرایط تعامل و تثبیت ویژگی‌های مورد ادعاست.