چند گونه از مغالطات رایج:
* '''تعمیم ناروا''': تعمیم ناروا در واقع نوعی از [[استقرا|استقرای]] ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر میکند؛ در حالی که آن نمونهها کم یا نامتناسب هستند. نمونه: «در یکی از کشورهای اروپایی، [[روزنامهنگاری]] از یک سیاستمدار دربارهٔ میزان محبوبیت او پرسید. وی در پاسخ گفت: محبوبیت من در بین ملت از همهٔ رقیبانم بیشتر است؛ زیرا در یک نظرخواهی که به تازگی در این کارخانه به عمل آمده، ۶۸ درصد کارگران به من رأی دادهاند و بقیهٔ آنان به دیگران»
* '''نادیده گرفتن استثنائات''': عمومیتی ایجاد میکند که مغایر با استثنائات است. نمونه: مجروح کردن مردم یک جنایت است. جراحان مردم را مجروح میکنند. در نتیجه جراحان جنایتکارند.
* '''آوردن جملات دوپهلو و مبهم''': در این مغالطه، ساختار جمله به شیوهای است که بیش از یک معنا بر آن متصور است. علل دوپهلوبودن جملات و ابهام در ساختار آنها متعدد است. مهمترین آنها مثال ابهام مرجع ضمیر است.