خداناباوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
علامت نقل قول در فارسی هیچ کاربردی ندارد.
خط ۲۷:
{{اصلی|بی‌خدایی صریح و ضمنی}}
 
تعاریف بی‌خدایی، بسته به درجه اهمیتی که فرد برای ایده خدایان قائل می‌شود تا بی‌خدا محسوب گردد .متفاوت است. گاهی، بی‌خدایی به سادگی نبود اعتقاد به وجود خدایان تعریف می‌شود. چنین تعریف گسترده‌ای، نوزادان و کسانی که تا به‌حال در معرض ایده‌های خداباورانه قرار نگرفته‌اند را شامل می‌شود. در سال ۱۷۲۲، [[بارون دولباخ]] در این باره گفته‌است «تمام کودکان بی‌خدا متولد می‌شوند؛ هیچ ایده‌ای نسبت به خدا ندارند.».<ref>{{cite book |last=d'Holbach |first=P. H. T. |authorlink=بارون دولباخ |title=Good Sense |url=http://www.gutenberg.org/ebooks/7319 |year=1772 |accessdate=2011-04-07}}</ref> به‌طور مشابه، [[جرج اچ. اسمیت]] (۱۹۷۹) پیشنهاد می‌کند: «انسانی که با خداباوری آشنا نشده باشد بی‌خدا است زیرا به وجود خدا اعتقاد ندارد. این دسته‌بندی کودکانی که ظرفیت درک موضوع را داشته باشند ولی تابه‌حال از این مسائل بی‌اطلاع بوده‌اند را هم شامل می‌شود. این حقیقت که چنین کودکی به خدا اعتقاد ندارد او را واجد شرایط بی‌خدا بودن می‌کند.»<ref>{{harvnb|Smith|1979|p=14}}.</ref> اسمیت برای توضیح این مسئله اصطلاح ''بی‌خدایی ضمنی'' را ابداع کرده‌است که اشاره به «فقدان عقیده خداباورانه بدون رد آگاهانه آن» دارد، و اصطلاح ''بی‌خدایی صریح'' را برای تعریف مفهوم عام‌تر ناباوری آگاهانه به‌کار برده‌است. [[ارنست نیگل]] با این دسته‌بندی بی‌خدایی اسمیت که آن را «فقدان خداباوری» دانسته مخالفت کرده‌است، و تنها بی‌خدایی صریح را «بی‌خدایی» به معنای واقعی دانسته‌است.<ref name= Nagel1959>{{Cite book
|title= Basic Beliefs: The Religious Philosophies of Mankind |chapter=Philosophical Concepts of Atheism
|first=Ernest |last=Nagel |authorlink=ارنست نیگل