آگاهی، مفهومی نسبی است. می تواند بر حالتی درونی متمرکز شود، مثلا حسی احشایی،احشایی؛ یا از راه ادراک سوهشی بر رخدادهایرویدادهای خارجی متمرکز شود.
هر کسیکس روزانه تجربههای آگاهانهٔ فراوانی دارد.دارد؛ برای نمونه،نمونه: آگاهی از گل قرمزی که در باغچهٔ حیاط است؛ یا صدای هواپیمایی که در آسمان در حال پرواز است؛ یا مزهٔ شکلاتی که روی زبان فرد است و …و… نمونهٔ نخست از سنخ تجربهٔ آگاهانهٔ دیداری، دومی شنیداری و سومی چشایی بود. هر یک از این تجربههای آگاهانه «خصیصهٔ پدیداری» (phenomenal character) دارند به این معنی که کیفیت (qualiaquality) خاصی برای تجربهٔ آنها وجود دارد.