عبدالحسین نوشین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند سرطان معده به متن
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند توپاز به متن
خط ۶۱:
با بازشدن فضای فرهنگی، نوشین نیز زمینه‌های هموارتری برای عرضه نمایش‌های خود پیدا کرد و گام‌های بلندی در آشنایی جامعه [[ایران]] با [[تئاتر]] جهانی برداشت. اما با تیراندازی به [[محمدرضا پهلوی]]، [[پادشاه]] آن دوران، در سال ۱۳۲۷ کار یک‌سره شده و نوشین یک‌بار دیگر همراه با گروهی از هم‌اندیشان خود به [[زندان]] افتاد. از همان زندان، از طریق ملاقات‌های هفتگی با همسرش، گروه تئاتری خود را در اجرای نمایشنامه‌ها هدایت کرد. او از جمله رهبران و کادرهای [[حزب توده ایران]] بود که از [[زندان قصر]] گریختند. نوشین پس از فرار از زندان راهی [[اتحاد جماهیر شوروی]] وقت شد.
 
نام نوشین به عنوان بزرگ‌ترین [[کارگردان فیلم|کارگردان]] و [[هنرپیشه]] بی‌رقیب کشور ما طنینی عظیم یافت. در این تئاترها، نوشین [[مستنطق]]، [[پرنده آبی]] (اثر [[موریس مترلینک]])، [[مونسراً]]، توپاز،[[توپاز]]، [[بادبزن خانم ویندیرمیر]]، [[نوکرخان لنکران]] و غیره را به صحنه آورد؛ ولی [[نمایش‌نامه]] انقلابی [[خروس سحر]] را که خود او نوشته و در [[مجله مردم]] منتشر کرده بود، هرگز به صحنه نیاورد. این نمایش‌نامه ملهم از نمایش‌نامه‌های اجتماعی [[ماکسیم گورکی]] است.
 
[[تئاتر فرهنگ]] را نوشین در دوران آزادی خود شخصاً اداره می‌کرد، ولی [[تئاتر سعدی]] به هنگامی دایر شد که نوشین در [[زندان]] بود و به هدایت این [[تئاتر]] از دور اکتفا می‌ورزید. گروه تئاتری او سرشار از احترام و اطاعت نسبت به او بود.