علی النقی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۲۴:
زندگی او مصادف با ضعف [[خلافت عباسیان|عباسیان]]<ref>{{پک|Algar|2001|ک=Imam Muhammad al-Jawad al-Taqi (a) and Imam 'Ali al-Hadi (a)|ص=4:55|زبان=en}}</ref> بود. از او رسالهای در [[جبر (فلسفه)|جبر و اختیار]] و چند [[زیارت]] نقل شدهاست. منابع شیعی و سنی<ref>{{یادکرد وب|کد زبان=fa-IR|وبگاه=مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر - عج|نشانی=http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=9203|عنوان=دیدگاه بزرگان اهل سنت، پیرامون شخصیت حضرت امام هادی (سلام الله علیه)|بازبینی=2018-12-09}}</ref><ref>{{یادکرد وب|وبگاه=www.adyannet.com|نشانی=https://www.adyannet.com/fa/news/15333|عنوان=امام هادی (علیه السلام) در تاریخ اهل سنت {{!}} پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب|بازبینی=2018-12-09}}</ref> کرامات بسیاری را به او نسبت میدهند.
او یک همسر به نام حدیثه خاتون و
== تولد و کنیه و القاب ==
[[پرونده:Al-Askari Mosque 1.jpg|بندانگشتی| مقبره امام هادی در [[سامرا]]
=== تولد ===
خط ۳۳:
=== القاب ===
''نقی'' و ''هادی'' مهمترین القاب امام دهم میباشد. القاب هادی عبارتاند از: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین،
پدرش کنیهٔ ابوالحسن را به احترام کنیهٔ پدربزرگ (علی بن موسی الرضا) و پدرِ پدربزرگش (موسی کاظم) به او اعطا کرد؛ و برای اینکه این سه ابوالحسن با هم اشتباه نشوند مورخان معمولاً [[موسی کاظم]] را ابوالحسن اول، رضا را ابوالحسن ثانی و هادی را [[ابوالحسن ثالث]] مینامند.<ref name="Madelung" /><ref>{{harvnb|Qarashi|2007|pp=15–16}}</ref><ref name="Moezzi">{{cite book|last1=Moezzi|first1=Mohammad Ali Amir|title=The Divine Guide in Early Shi'ism: The Sources of Esotericism in Islam|date=1994|publisher=State University of New York Press|isbn=978-0-585-06972-2|page=65,174}}</ref>
خط ۷۲:
== مباحثات، شخصیت و کرامات ==
[[پرونده:Al Askari Mosque.jpg|بندانگشتی|حرم عسکری قبل از
=== مباحثات ===
خط ۸۳:
==== با ابن سکیت ====
گفته میشود روزی [[متوکل]] جلسهای با حضور علمای دین و فقها در قصرش ترتیب داده بود که در آن از ابن سکیت خواست هادی را با سوالاتش به چالش بکشد. یکی از سوالاتی که فکر نمیشد هادی پاسخی برایش پیدا کند، مورد زیر است: ابن سکیت پرسید چرا خداوند [[موسی]] را با عصا و ید بیضا نزد مردم فرستاد، [[عیسی]] را با شفای نابینا و جذامی و زنده کردن مرده به سوی مردم راهی کرد، اما [[محمد]] را با قرآن و شمشیر به رسالت فرستاد؟ هادی پاسخ داد: خداوند موسی را زمانی با عصا و ید بیضا به سوی مردم فرستاد که سحر و جادو در میان مردم رواج داشت. پس موسی با معجزاتش چشمانشان را خیره کرده و سحر آنها را به مقابله طلبیده، شکست داد. خداوند عیسی را با شفای نابینا و جذامی و زنده کردن مرده در زمانهای به سوی مردم فرستاد که [[علم طب]] غلبه داشت، تا عیسی بتواند با معجزاتش طب آنها را به مقابله طلبیده به شکست بکشاند؛ و محمد در زمانهای با [[قرآن]] و شمشیر به سوی مردم فرستاده شد که شعر و شمشیر در میان مردم رواج داشت تا محمد با قرآن، شعرشان و با شمشیرش، شمشیرشان را به شکست و تسلیم وادارد.<ref>{{harvnb|Qarashi|2007|p=397}}</ref>[[پرونده:Al-Askari Mosque 2006.jpg|بندانگشتی|250px|حرم علی نقی و حسن عسگری پس از انفجار و تخریب در سال
▲گفته میشود روزی [[متوکل]] جلسهای با حضور علمای دین و فقها در قصرش ترتیب داده بود که در آن از ابن سکیت خواست هادی را با سوالاتش به چالش بکشد. یکی از سوالاتی که فکر نمیشد هادی پاسخی برایش پیدا کند، مورد زیر است: ابن سکیت پرسید چرا خداوند [[موسی]] را با عصا و ید بیضا نزد مردم فرستاد، [[عیسی]] را با شفای نابینا و جذامی و زنده کردن مرده به سوی مردم راهی کرد، اما [[محمد]] را با قرآن و شمشیر به رسالت فرستاد؟ هادی پاسخ داد: خداوند موسی را زمانی با عصا و ید بیضا به سوی مردم فرستاد که سحر و جادو در میان مردم رواج داشت. پس موسی با معجزاتش چشمانشان را خیره کرده و سحر آنها را به مقابله طلبیده، شکست داد. خداوند عیسی را با شفای نابینا و جذامی و زنده کردن مرده در زمانهای به سوی مردم فرستاد که [[علم طب]] غلبه داشت، تا عیسی بتواند با معجزاتش طب آنها را به مقابله طلبیده به شکست بکشاند؛ و محمد در زمانهای با [[قرآن]] و شمشیر به سوی مردم فرستاده شد که شعر و شمشیر در میان مردم رواج داشت تا محمد با قرآن، شعرشان و با شمشیرش، شمشیرشان را به شکست و تسلیم وادارد.<ref>{{harvnb|Qarashi|2007|p=397}}</ref>[[پرونده:Al-Askari Mosque 2006.jpg|بندانگشتی|250px|حرم علی نقی و حسن عسگری پس از انفجار و تخریب در سال 2006|جایگزین=]]
==== با یحیی بن اکثم ====
یحیی بن اکثم عالم دیگری بود که بوسیله [[متوکل]] دعوت شده بود تا هادی را امتحان کند. گفته میشود که وقتی هادی به همه سوالات یحیی پاسخ داد، یحیی به [[متوکل]] رو کرده اظهار داشت که بعد از سؤالهای من دیگر هیچ سؤالی از این مرد نپرس که آشکار شدن دانش او باعث تقویت هر چه بیشتر رافضیها (شیعیان) در بین مردم خواهد شد. یکی از سوالات یحیی و پاسخ هادی به شرح زیر میباشد.<ref name="Qarash399-403">{{harvnb|Qarashi|2007|pp=399–403}}</ref>
خط ۹۹:
بنا به روایات [[شیعیان دوازده امامی]]، کرامات زیادی به امام دهم نسبت داده شده؛<ref name="Iranica" /> که به نسبت از کرامات سایر ائمه بیشتر میباشد.<ref>{{پک|Algar|2001|ک=Imam Muhammad al-Jawad al-Taqi (a) and Imam 'Ali al-Hadi (a)|ص=1:05:30|زبان=en}}</ref> از جملهٔ این کرامات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* به زبان ایرانیان، اسلاوها، هندیان و [[نبطیان]] مسلط بود.
* طوفانها، مرگ و میرها و دیگر رخدادها را به درستی پیشگویی میکرد. پیشگویی مرگ متوکل، که در بالا آمد، از جمله این پیش گوییها بود.<ref name="Iranica" />
سطر ۱۱۲ ⟵ ۱۱۱:
روایت مشابهی میگوید که هادی در زندان متوکل مرگ خلیفه را پیشبینی کردهاست.<ref name="Madelung" />
== وکلا و اختیارات آنان ==
سطر ۱۲۸ ⟵ ۱۲۵:
== سخنان برگزیده ==
* ''ایمان چیزی است که قلب به آن گواهی میدهد و عمل آن را ثابت میکند، اما اسلام چیزی است که زبان به آن گواهی میدهد و ازدواج با آن حلال میشود.''<ref>{{harvnb|Qarashi|2007|p=78}}</ref>
* هادی از جدش پیامبر روایت میکند که ''خدا را به خاطر نعمتی که به شما عطا کرده دوست داشته باشید و من را به خاطر محبتی که به خداوند دارید، و اهل بیتم را به خاطر دوستی من دوست داشته باشید''<ref>{{harvnb|Qarashi|2007|p=79}}</ref>
|