رنسانس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
1 ویرایش 5.72.164.196 (بحث) خنثی‌سازی شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: جرات⟸جرئت، جیمز تاون ویرجینیاجیمزتاون، ویرجینیا، فردیاند⟸فردیناند، کارتبه⟸کارتیه، گویچیاردینی⟸گیچیاردینی، بایتیستری⟸باپتیستری، کوزیمو⟸، کوزیمو دِ مدیچیکازیمو د مدیچی، هانسایی⟸، اتحادیه‌ای هانسایی⟸اتحادیه‌ای هانسایی
خط ۳۳:
ویل دورانت در این باره می‌گوید:
{{نقل قول|دانشمندان بیزانسی قسطنطنیه را ترک کردند و در واقع به عنوان حامل جوانهٔ آثار کلاسیک عمل کردند، به این ترتیب ایتالیا سال به سال یونان را بهتر و بیش‌تر می‌شناخت.<ref>Will Durant,T''he Story of Civilization'' ,vol.4,''The Age of Faith''.New York:Simon and Schuster,1950,p.443.</ref>}}
[[پرونده:Francesco Guicciardini.jpg|بندانگشتی|150px|راست|فرانچسکو گویچیاردینیگیچیاردینی]]
[[پرونده:Martin Luther, 1529.jpg|بندانگشتی|180px|چپ|[[مارتین لوتر]] کشیش آلمانی و مترجم انجیل به زبان آلمانی]]
عامل دیگر گسترش صنعت چاپ بود که عملاً باعث می‌شد دسترسی به کتب راحت‌تر شود در نتیجه سرعت دانش کلاسیک و اندیشه‌های انسان گرایی را به‌طور چشمگیری افزایش داد.<ref>رنسانس، صفحه‌های ۱۴ و ۱۵</ref>
خط ۴۰:
فلورانس به دلیل حمایت‌های خانوادهٔ مدیسی‌ها<ref>Medici</ref> بسیار در هنر و فرهنگ پیشرفت کرد. لورنزو<ref>Lorenzo de Medici</ref> نوادهٔ قدرتمند کوزمو و حاکم مستبد فلورانس نسبت به هنر بسیار سخاوتمند بود. او دانشسرایی در پیزا (تحت سلطهٔ فلورانس) برای جوانان فلورانسی تأسیس کرد.<ref>رنسانس، صفحهٔ ۲۲</ref>
علاوه بر این‌ها در دورهٔ انسان گرایی انتقاداتی نیز به کلیسا وارد شد. اراسموس<ref>Desiderus Erasmus</ref> و سایر منتقدان کلیسا معتقد بودند که آیین بسیار سطحی شدهٔ مذهبی نیازهای معنوی اعضای کلیسا را برآورده نمی‌سازد.<ref>رنسانس صفحهٔ ۲۹</ref>
فرانچسکو گویچیاردینیگیچیاردینی<ref>Francesco Guicciardini</ref> در کتاب «تاریخ ایتالیا» در سال ۱۵۶۱ نوشت:{{نقل قول|پاپ‌ها که قدرت جهانی پیدا کرده بودند، دستورهای الهی و رستگاری روحشان را از یاد بردند… هدف آن‌ها دیگر زندگی مقدس و پاک، گسترش مسیحیت و عمل نیک در قبال همسایگان نبود. آن‌ها به جمع‌آوری سپاه، انباشتن ثروت، بدعت‌گذاری و خلق شیوه‌های جدید برای کسب پول از هر جایی علاقه‌مند شده بودند.<ref>Quoted in Burke,''The Renaissance'', p.۲۸.</ref>}}
[[مارتین لوتر]] نود و پنج فرضیه‌اش را به در کلیسای همهٔ قدیسان در ویتنبرگ نصب می‌کند و شکایت‌های لوتر از سوءاستفاده‌های کلیسای کاتولیک از قدرت منجر به اصلاحات و پدید آمدن مذهب [[پروتستان]] شد.<ref>رنسانس، صفحهٔ ۳۱</ref>
 
خط ۶۱:
ونیز و جنووا<ref>Genoa</ref> هر دو از موقعیت سوق‌الجیشی مناسبی برخوردار بودند و در دوران رنسانس مرکز تجارت مدیترانه‌ای بودند.<ref>رنسانس صفحهٔ ۳۹ و ۴۰</ref>
 
در شمال اروپا نیز خرید و فروش مواد غذایی شاه (از جمله شاه ماهی نمک سود شده) از جمله فعالیت‌های پر سود اقتصادی بود. این بازرگانان برای مقابله با دزدان دریایی و کنترل این بازرگانی پر سود اتحادیه‌ای هانسایی<ref>Hanseatic League</ref> را پدیدآوردند. مراکز مدیریت این اتحادیه در شهرهای لوبک و هامبورگ قرار داشت.<ref>رنسانس صفحه‌های ۴۱ و ۴۲</ref>
 
تجارت امروزی بیش از تخصصی شدن مشاغل مرهون رنسانس است. برای مثال، شرکت‌های سهامی امروزی از دوران رنسانس به وجود آمده‌اند یکی از اولین شرکت‌ها، شرکت انگلیسی موسکوی<ref>Muscovy</ref> بود که در سال ۱۵۳۳ برای تجارت با روسیه تأسیس شد. موسکوی و سایر شرکت‌ها، مثل شرکت‌های سهامی امروزی برای افزایش سرمایه، سهامشان را تحت عنوان بورس می‌فروختند. به علاوه صرافان دورهٔ رنسانس، بسیاری از کارهای بانکداران امروزی را از جمله پرداخت بهره و تأمین سپرده انجام می‌دادند.<ref>رنسانس صفحهٔ ۴۵</ref>
خط ۱۲۴:
در کتاب تأملات او نخست در بارهٔ حواس شک می‌کند. اما حرکت مهم او، در گام دوم که شک کردن به خدا است، «آیا خدائی وجود دارد …؟» و حتی شک می‌کند که آیا خدا فریب‌کار است، وقتی می‌نویسد: {{نقل قول|... من باید بیازمایم که آیا خدا وجود دارد، و اگر هست، این که آیا می‌تواند فریب‌کار باشد یا نه.}}
 
در عصری که دکارت در آن زندگی می‌کرد، این بزرگ‌ترین گناه بود که به وجود خدا شک شود، تا چه رسد به آن که در بارهٔ خدا بمثابه فریبکار فکر شود. [[فرانسیس بیکن]]، پدر تجربه‌گرایی و هم دوره دکارت، کار را برای خود آسان کرده بود، با گفتن آنکه فلسفه بایستی فقط بر روی استدلال تکیه کند، در صورتی‌که الهیات از طریق اعتقاد قابل شناخت است، و به این صورت بیکن از رویارویی با کلیسا اجتناب کرده بود. در مقایسه، دکارت، از سوی دیگر، هدف خود را دقیقاً بر روی ممنوع‌ترین شک جامعه خود می‌گذارد، یعنی برای جامعه، اندیشه مستقل را به‌روشنی در برابر عموم به نمایش می‌گذارد. بسیاری از منقدان، به نتیجه‌گیری خدامنشانه دکارت دربارهٔ اعتقاد، و نیز به عملکرد و کوشش‌های وی برای سازش کلیسا و علم اشاره می‌کنند، و این‌ها را به‌عنوان دلیل بر ناصادق بودن دکارت در حرکت بالا در رابطه با شک در وجود خدا می‌دانند. چه منقدین درست گویند و چه نه، و صرفنظر از نتیجه‌گیری خود دکارت از بحثی که طرح کرده‌است، و با این که درک خودش اساساً محافظه‌کارانه بوده‌است، این واقعیت انکارناپذیر است که برخورد دکارت در شک و حتی مشاهده خدا به‌عنوان فریبکار، اعتقادات مذهبی زمان خود را به‌طور جدی تهدید و به لرزه درآورده‌است. وقتی عامه مردم چنین برخوردی با خدا را جایز بشمارند، در عمل این حرکت می‌تواند به کفر انجامد، صرفنظر از آنکه جواب‌های مقابل بحث اولیه هر قدر هم قانع‌کننده باشند. در واقع این طرح فکری، دقیقاً نطفه انقلاب دکارتی بود، گرچه این تحول از طریق شاید یک محافظه کار آغاز شد، یعنی خود شخص دکارت! جراتجرئت به شک در بارهٔ باورهای غالب در جامعه، همان قدر برای تشویق اندیشه مستقل لازم بود، که به رسمیت شناختن برابری ظرفیت استدلال در انسان‌ها.
 
== تاریخ رنسانس ==
خط ۲۱۱:
|سال=۱۳۸۲
|شابک=0-618-12738-0}}</ref>
* '''سال ۱۴۳۴''' کوزیمو دِ [[مدیچی]] حاکم [[فلورانس]] می‌شود.<ref>{{یادکرد
|فصل=رنسانس
The Renaissance (The Story of Civilization V)
خط ۲۲۶:
* '''حدود سال ۱۴۵۰''' [[چاپ]] اختراع می‌شود و [[یوهانس گوتنبرگ]] [[آلمان]]ی، کارگر چاپخانه، نخستین کتب چاپ شده به وسیله حروف متحرک در [[اروپا]] را منتشر می‌کند.
* '''سال ۱۴۵۰''' اتحاد سیاسی میان جمهوری‌های [[فلورانس]]، [[میلان]] و [[ناپل]]، موجب برقراری ثبات در ایتالیای عهد رنسانس می‌گردد.
* '''سال ۱۴۵۲''' لورنتسو گیبرتی، سری دوم از درهای کلیسای بایتیستریباپتیستری فلورانس را به پایان می‌رساند. [[میکل آنژ]] آن‌ها را «دروازه‌های بهشت» می‌نامد..
* '''سال ۱۴۵۳''' [[قسطنطنیه]] به دست ترک‌های [[عثمانی]] می‌افتد و دانشمندان [[بیزانس]] به همراه آوارگان یونانی زبان به [[ایتالیا]] می‌گریزند و نسخه‌های خطی کلاسیک با ارزشی را با خود می‌برند.
* '''سال ۱۴۶۱''' [[لویی یازدهم]] پادشاه [[فرانسه]] می‌شود.
* '''سال ۱۴۶۹''' [[لورنتزوی مدیچی]] حاکم [[فلورانس]] می‌شود.<ref>Gozzoli</ref>
* '''سال ۱۴۷۹''' فردیاندفردیناند و ایزابلا سلطنت‌های آرگون و کاستیل را متحد می‌کنند تا اسپانیا به وجود آید.
* '''سال ۱۴۸۳''' ترجمهٔ آثار افلاطون که توسط فیچینو صورت گرفته منتشر می‌شود.
* '''سال ۱۴۸۵''' هنری هفتم، اولین پادشاه تئودورها به سلطنت انگلستان می‌رسد.
خط ۲۵۵:
* '''سال ۱۵۳۰''' [[کالج فرانسه]] بنیانگذاری می‌شود.
* '''سال ۱۵۳۳''' [[فرانسیسکو پیزارو]] بر [[اینکاها]] فاتح می‌شود.
* '''سال ۱۵۳۴''' کارتبهکارتیه '''خلیج سنت لورنس''' را کشف می‌کند و [[کانادا]] را برای [[فرانسه]] مطالبه می‌کند.
* '''سال ۱۵۴۳''' کتاب '''گردش اجرام آسمانی''' نوشتهٔ [[کپرنیک]] که در آن ادعا می‌کند خورشید مرکز [[منظومه شمسی]] می‌باشد، نه زمین<ref>رونان، کالین / تاریخ علم کمبریج / ترجمه: حسن افشار / [[نشر مرکز]] / چاپ سوم: ۱۳۸۲</ref> و '''در باب ساختمان بدن انسان''' نوشتهٔ [[آندرئاس وزالیوس|وزالیوس]] منتشر می‌شود.<ref>زندگی نامهٔ مشهورترین دانشمندان و مخترعان، زهرا رضایی، نشر کتاب درنا</ref>
* '''سال ۱۵۴۵''' [[گیرولامو کاردانو]]، '''اولین کتاب جبر امروزی''' را تحت عنوان '''هنر بزرگ''' منتشر می‌کند.