دودمان سلجوق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 24895938 توسط Sasan Hero (بحث) لطفا مطالب را به همراه منابع معتبر در مقاله درج نمایید برچسب: خنثیسازی |
تصحیح برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱:
{{Royal house|surname=دودمان سلجوقی|coat of arms=[[پرونده:Seljuqs Eagle.svg|200px]]|caption=[[عقاب دوسر]]، بهعنوان نماد توسط بیشتر حاکمان سلجوقی شامل [[علاءالدین کیقباد|کیقباد یکم]] استفاده میشد.|country=[[امپراتوری سلجوقی]]<br />[[سلجوقیان روم|سلطاننشین روم]]|titles=*[[امپراتوری سلجوقی|سلطان امپراتوری سلجوقی]]
*[[سلجوقیان روم|سلطان روم]]
*[[فهرست فرمانروایان دمشق|امیر دمشق]]
*[[فهرست فرمانروایان حلب|امیر حلب]]|founding year=سدۀ دهم میلادی – [[سلجوق]]|dissolution=<small>'''دمشق''':</small><br/>۱۱۰۴ – [[محیالدین بقتاش|بقتاش]] توسط [[طغتكين]] خلعشد.{{سخ}}<small>'''سلجوقی کبیر''':</small><br/>۱۱۹۴ – [[طغرل سوم]] در جنگ با [[علاءالدین تکش|تکش]] کشتهشد.{{سخ}}<small>'''روم''':</small><br/>۱۳۰۷– [[مسعود دوم]] کشتهشد.|nationality=}}{{تاریخ ایران}}
'''سلجوقیان (سلاجقه، آلسلجوق)'''، دودمانی بودند که در سدههای پنجم تا ششم هجریقمری، بر بخشهای پهناوری از [[غرب آسیا|آسیای غربی]] و [[آسیای صغیر]] نظیر [[ایران]]، [[روم باستان|روم]]، [[افغانستان|افغان]]، [[شام (سرزمین)|شام]]، [[ارمنستان|ارمن]]، گسترههای [[عرب]] و [[مردم آذری|ترک]] و دیگر نقاط وسیع فرمان میراندند. مؤسس این سلسله [[طغرل بیک]] نام داشت که خود از نوادگان [[سلجوق]] بود و با شکست [[سلطان مسعود غزنوی]]، در [[نیشابور]] بر تخت نشست.
سلطنت سلجوقیان دو دوره متمایز داشت، یکی دوره اقتدار که عصر سه پادشاه نخستین آنان یعنی [[طغرل بیک|طغرل]]، [[آلب ارسلان]] و [[ملکشاه]] را شامل است و دیگر دوره ضعف و انحطاط که پس از مرگ ملکشاه آغاز میگردد. سلطنت سلاجقه بزرگ که پایگاهشان [[خراسان]] بود تا سال ۵۵۲ برقرار بود، و بعدها در نتیجه بروز اختلافات بر سر جانشینی میان شاهزادگان، اقتدار مرکزی از میان میرود، و در نتیجه سلطنت آنان به چند قسمت تجزیه و تقسیم میگردد: بدین ترتیب سلجوقیان سوریه تا اوایل قرن ششم و سلجوقیان [[عراق]] و [[سلجوقیان کرمان|کرمان]] و کردستان تا اواخر سده ششم و سلجوقیان [[آسیای کوچک]] تا اواخر سده هفتم در قلمرو خود حکمرانی داشتند.<ref>خسروشاهی، رضا: شعر و ادب فارسی در کشورهای همسایه (آسیای صغیر) تا سده دهم هجری. تهران: چاپخانه دانشگاه تربیت معلم. مهر ماه ۱۳۵۴. ص۱۰.</ref>
سطر ۱۴۴ ⟵ ۱۳:
== نیاکان سلجوقیان ==
خاندان
خانهای ترک بر اساس [[سنگنبشته اورخون|کتیبههای اورخون]]، از دودمان ترکهای [[اوغوز]] یا توقوز اوغوز بودند. در برخی دیگر از روایات، منبع تأسیس امپراتوری ترکان را شخصی به نام بومین میدانند.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۵}}</ref> بر اساس اطلاعات همین کتیبه، اتحادیه توقوز اوقوز با دارا بودن نه قبیله، وسیعترین بخش [[مغولستان]] را تحت سیطرهٔ خود داشتند.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۱۸}}{{سخ}}{{پک|بازورث|دران|دبلوا|راجرز|کاهن|لمبتون|هیلنبراند|۱۳۸۰|ک=سلجوقیان|ص=۷۶}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۰}}{{سخ}}{{پک|باسورث|۱۳۸۱|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۲۳}}</ref> علاوه بر این موارد، در کتیبههای اورخون که یادگار قرن هشتم میلادی هستند، دربارهٔ شکلگیری و ساختار درونی یک دولت ترک و عناوین و منصبهای متعدد و غیره سخنانی رانده شده و یک دورهٔ پنجاه ساله از تاریخ ترکان که شامل ۶۸۰–۶۳۰ میلادی میباشد نیز تشریح شدهاست. دولت ترکان در قرن ششم، دارای تفاوتی واضح نسبت به دیگر دولتهای چادرنشین بودند که مشتمل بر اطاعت از یک دودمان فرمانروا به جای اطاعت از یک شخص بود. در کتیبههای ینی سئی نیز برای نخستین بار، از اتحادیهٔ آلتی اغوز که مشتمل بر شش قبیلهٔ اوغوز بودند، یاد شدهاست، که این کتیبهها در قرن هفتم به نگارش درآمدهاند.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۴|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=۱۹–۱۸}}{{سخ}}{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۱۸}}</ref>
سطر ۱۵۱ ⟵ ۲۰:
== پیشینهٔ نخستین سلجوقیان ==
تاریخ سیاسی و نظامی [[مردمان ترک|ترکان]] سلجوقی با ورود سلجک ([[سلجوق]]) به درگیریهای سیاسی و نظامی در سرزمینهای واقع در شمال شرق دریای [[دریای خزر|خزر]] و شمال [[فرارود|ماوراءالنهر]] که مصادف با نیمهٔ دوم سدهٔ چهارم هجری بودهاست، آغاز شد.<ref>{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Toghrïl Beg|ک=Encyclopædia Britannica|زبان=en}}{{سخ}}{{پک|Bosworth|ف=Ṭoghri̊l (I) Beg|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> سلجوق فرزند شخصی بود که [[دقاق
ورود سلجوقیان به ماوراءالنهر را پس از درگذشت سلجوق یا در زمان حیات وی و به رهبری پسرانش، میدانند. روایات در باب تعداد فرزندان سلجوق و نام آنان، متفاوت است، اما سه نام در تمام روایات تکرار شدهاند که شامل اسرائیل، موسی یبغو و میکائیل میباشند. دو نام دیگر نیز بر طبق بعضی روایات شامل یونس و یوسف میباشند. عدهای وارثان سلجوق را متشکل از چهار پسر به نامهای اسرائیل، موسی بیغو، یونس یا یوسف و میکائیل میدانند.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۹۰|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۶}}{{سخ}}{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۲۱}}{{سخ}}{{پک|بازورث|دران|دبلوا|راجرز|کاهن|لمبتون|هیلنبراند|۱۳۸۰|ک=سلجوقیان|ص=۷۷}}</ref> پس از سلجوق پسرانش، اسرائیل، موسی یبغو و میکائیل به همراه فرزندان میکائیل که طغرلبیک و چغریبیک بودند، وارد چرخهٔ نزاعها و درگیریهایی که در ماوراءالنهر و [[خوارزم]] در جریان بود، شدند<ref>{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Toghrïl Beg|ک=Encyclopædia Britannica|زبان=en}}</ref> و در خدمت کسانی مانند [[سامانیان]] که به آنان اطمینان برخورداری از مراتع برای احشامشان را میدادند، درمیآمدند و حتی در برابر دیگر ترکان پایداری میکردند.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۹۰|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۶}}{{سخ}}{{پک|بازورث|دران|دبلوا|راجرز|کاهن|لمبتون|هیلنبراند|۱۳۸۰|ک=سلجوقیان|ص=۷۷}}{{سخ}}{{پک|اشپولر|بازورث|سومر|کاهن|مینورسکی|۱۳۸۵|ک=ترکان در ایران|ص=۱۰}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۸۹}}</ref> در اواخر دورهٔ سامانیان وقایعی روی داد و عدهای از ترکان برای جنگ به دیگر ترکان، در ابتدا به امیر سامانی یاری رسانده و دشمنانش را شکست دادند اما در ادامهٔ راه به سامانیان خیانت کرده و از آنان روی گردانیدند که بحثهایی پیرامون نقش خاندان سلجوق و دیگر ترکان در این زمینه شکل گرفته که در بعضی انگشت اتهام به سمت سلجوقیان دراز شده و در بعضی دیگر آنان را تبرئه کردهاند. پس از گذر از دورهٔ سامانیان، سلجوقیان به اطاعت از [[آل افراسیاب|قراخانیان]] روی آوردند و در خدمت آنان درآمدند و به زندگی کوچنشینی خود ادامه داده و قدرت خود را افزایش دادند. آل سلجوق با شخصی از قراخانیان به نام [[علی تکین|علی تگین]] همکاری کردند و او را در تصرف بخارا در سال ۴۱۱ هجری، یاری رساندند و سپس بزرگان سلجوقیان به وصلت با دختر علی تگین اقدام نمود که به دریافت جایگاهی ممتاز در حکومت علی تگین منجر شد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۴|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=۶–۲۳}}{{سخ}}{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۵–۲۳}}{{سخ}}{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Toghrïl Beg|ک=Encyclopædia Britannica|زبان=en}}{{سخ}}{{پک|Bosworth|ف=Ṭoghri̊l (I) Beg|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۱}}{{سخ}}{{پک|باسورث|۱۳۸۱|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۶–۲۵}}</ref>
سطر ۱۵۷ ⟵ ۲۶:
از سمت دیگر، [[سلطان محمود غزنوی|محمود غزنوی]] با بهرهگیری از اغتشاشاتی که در قلمرو قراخانیان در جریان بود و به بهانهٔ رهایی بخشیدن ستمدیدگان از ظلم علی تگین و در حقیقت با محقق نمودن آرزوی خویش و حضور در آن سوی [[آمودریا|جیحون]] و سرکوب علی تگین که بر بخارا و سمرقند تسلط داشت، به آن ناحیه لشکرکشی نمود که با ورود او به ماوراءالنهر، علی تگین به بیابانها گریخت و متحدش [[اسرائیل بن سلجوق]] نیز پنهان گشت.<ref>{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۲۵}}{{سخ}}{{پک|اشپولر|بازورث|سومر|کاهن|مینورسکی|۱۳۸۵|ک=ترکان در ایران|ص=۱۱–۱۰}}{{سخ}}{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Toghrïl Beg|ک=Encyclopædia Britannica|زبان=en}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۱}}</ref> بر اساس روایات مختلف، اسرائیل با وقوف [[یمین الدوله]] به مخفیگاهش دستگیر شد و به سوی [[غزنی|غزنین]] و سپس به سمت [[هندوستان|هند]] فرستاده شد و تا پایان عمر در آنجا بود. اما بنابر دیگر روایات موجود، محمود یکی از برادران را برای حضور در بارگاهش دعوت نمود که اسرائیل به علت تقدم و ارشد بودن، به این دعوت رفت و در آغاز نیز محمود با او به گرمی و مهربانی و با احترام برخورد نمود و لشکریان فراوانش را نیز بازگرداند اما با اطلاع بر قدرت روزافزون سلجوقیان و تعداد پرشمار آنان، او را که رهبر سلجوقیان بود، به همراه یارانش دستگیر نمود و در قلعهای در هند جای داد که اسرائیل در همانجا جان سپرد.<ref>{{پک|حلمی|۱۳۹۰|ک=دولت سلجوقیان|ص=۱۷–۱۶}}{{سخ}}{{پک|ستار زاده|۱۳۸۶|ک=سلجوقیان|ص=۲۷}}{{سخ}}{{پک|اقبال|۱۳۹۲|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۱۷۱}}{{سخ}}{{پک|باسورث|۱۳۸۱|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۲۶}}</ref> محمود برای جلوگیری از شورش و قیام سلجوقیان، به آنان اطمینان داد که این واقعه تصادفی و موقتی است و به زودی رفع میگردد. خاندان سلجوقی نیز در ابتدا قصد خروج بر علیه محمود را داشتند اما به واسطهٔ پیام او و همچنین قدرت و هیبت محمود غزنوی از این کار منصرف گشتند.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۴|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=۳۰–۲۷}}</ref>
[[ترکمنها|ترکمانان]] از [[سلطان]] [[سلطان محمود غزنوی|محمود غزنوی]] درخواست نمودند تا به آنان اجازه دهد در [[خراسان]] ساکن شوند و از امکانات محیطی آن بهرهمند گردند، زیرا در مکانی که حضور داشتند، از تنگی چراگاه و ستم امیران در عذاب بودند. محمود نیز به واسطهٔ لشکر قدرتمند خویش، غرور خود و تصور منهدم شدن قدرت
== طغرل بیک ==
{{نوشتار اصلی|طغرل بیک{{!}}طغرلبیک}}
ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای [[طغرل بیک|رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق]] (طغرل بیک) در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در [[نیشابور]] دانست.
طغرل به کمک
[[طغرل بیک|طغرل]] برای خود اسمی عربی به نام،
طغرل وزیری با کفایت که او را هم رده [[خواجه نظامالملک طوسی]] میدانند به نام [[عمیدالملک کندری]] داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل یاری بسیار رساند.
سطر ۱۷۲ ⟵ ۴۲:
او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در [[ری]] درگذشت و در مکانی که به [[برج طغرل]] (در[[گورستان ابنبابویه|ابن بابویه]])معروف است دفن شد.
==
{{نوشتار اصلی|آلپارسلان}}
[[آلپ ارسلان|عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری (۴۵۵–۴۶۵هجری)]] بعد از مرگ عمویش [[طغرل بیک|طغرل]] به سلطنت رسید و وزارت را به [[عمیدالملک کندری]] سپرد. اما بعد از مدتی [[آلپ ارسلان]] به تحریک رقیب عمیدالملک ([[خواجه نظام الملک طوسی]]) او را به قتل رساند و نفوذ او به [[خواجه نظام الملک طوسی]] منتقل شد.
سطر ۱۷۹ ⟵ ۵۰:
[[آلب ارسلان]] در [[نبرد ملازگرد]]، [[رومیان]] را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس دیوجانوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر [[بیتالمقدس]] و آغاز [[جنگهای صلیبی]] میدانند.
[[آلب ارسلان]] سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلپ ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخنگاران چنین ذکر میکنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفتهاست: «دیروز در روی تپهای بودم و زمین را مینگریستم که زیرپای ارتشم به لرزه درمیآمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که میتواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت».<ref>Daha dün bir tepenin üstünden birliklerimi teftiş
ediyordum, onların adımlarının altında yerin sarsıldığını hissettim ve
kendi kendime, `Şu cihanın hakimiyim! Benimle kim boy ölçüşebilir ?`
سطر ۱۸۹ ⟵ ۵۹:
== ملکشاه ==
{{نوشتار اصلی|ملکشاه یکم}}
[[ملکشاه]] پسر [[آلپ ارسلان]]، بعد از مرگ پدرش به کمک [[خواجه نظامالملک]] به سلطنت دست یافت. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظامالملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان سلجوقی مدعی غلبه کند.
سطر ۲۰۶ ⟵ ۷۷:
اینان به علت دوری از [[اصفهان]]، پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آنها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند.
سلسله [[خوارزمشاهیان]] به دست [[انوشتکین|انوشتکین غرجه]] که یکی از امراء بود تأسیس شد.
[[اتابکان یزد|اتابکان]] نیز برای خود دم از استقلال زدند. در [[کرمان]] سلسله [[سلجوقیان کرمان|سلاجقه کرمان]] و در [[روم]] سلسله [[سلاجقه روم]] بوجود آمد. از طرف دیگر [[اتابکان آذربایجان]] و [[اتابکان لرستان]] هم ادعای استقلال کردند.
== سلطان محمد ==
{{نوشتار اصلی|محمد یکم سلجوقی}}
[[محمد یکم سلجوقی|سلطان محمد]] را میتوان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی درگرفت.
سطر ۲۲۲ ⟵ ۹۴:
بعد از آنکه [[سلطان محمد]] در گذشت سلطنت [[ایران]] تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست [[سلطان سنجر]] برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکشهای فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی [[خراسان]] به پایتختی [[مرو]] را کاملاً در اختیار خود داشت.
عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً
اما در سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی نابینا شد و اواخر حیات خود را در
بدینسان، حکومت سلجوقیان شرق ایران با مرگ [[سلطان سنجر]] از بین رفت.
* بطور کلی علل زوال خاندان سلجوقیان عبارتند از:
#
#
#
#
== طغرل بن ارسلان سلجوقی ==
{{اصلی|طغرل سوم}}
طغرل فرزند سلطان [[ارسلانشاه یکم|ارسلانشاه]] ملقب به «رکن الدنیا، طغرل سوم»، پس از مرگ پدر بر اریکه پادشاهی نشست. وی در آغاز پادشاهی با تدبیر و اندیشه و کفایتمندی وزیر خود بر مشکلات و سختیها فائق آمد و توانست برای مدت یک دهه آسودهخاطر امارت کند. او بر رقیبان خود مانند [[اتابک شمسالدین ایلدگز|اتابک ایلدگز]]، [[عثمان قزل ارسلان]]، خلیفه [[ناصر (خلیفه)|ناصرالدین بالله]] (حاکم بغداد وقت) و چندی سلطان [[تکش خوارزمشاه]] پیروز شد و از مشهورین و دلاوران تاریخ سلسله سلجوقی است.
سطر ۲۴۴ ⟵ ۱۱۷:
== سلاطین سلجوقی ==
{{اصلی|سلاطین سلجوقی}}{{سلاطین سلجوقی}}
== شجرهنامه آلسلجوق ==
|