پسامدرنیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۳۰:
[[پرونده:2003-09 - Łódź hausmalerei.png|بندانگشتی|250px]]
از پسانوگرایی غالباً بهعنوان جریانی از اعتقادات یاد میشود که از طریق معکوس نمودن شماری از انگاشتهای بنیادین نوگرایی، جایگزین [[نوگرایی]] گشته یا در حال جایگزینی آن میباشند. بهعنوان مثال، نوگرایی اهمیت بسیار زیادی به مفاهیمی از قبیل [[منطق]]، [[مادیت]] و پیشرفت از یک سو و مفاهیمی که ریشه در [[روشنفکری]] داشته و جریانات [[اثبات گرایی]] و [[واقع گرایی]] اواخر قرن ۱۹ ازسوی دیگر قایل است – در حالیکه پسانوگرایی اصولاً وجود واقعی این مطلوبات<ref name="d"/> را زیر سؤال میبرد. بحث طرفداران پسانوگرایی اغلب آن است که مطلوبهای واقعی آنها در نتیجه شرایط خاص [[اقتصادی]] و[[اجتماعی]] شامل آنچه بهعنوان «[[سرمایه داری اخیر]]» و [[حضور دایمی]] رسانههای [[پخش کردن|پخش]] و حرکت جامعه بسوی [[دوره تاریخی]] تازه در اثر فشار چنین اوضاعی، بوجود میآیند. بهرحال، گروه کثیری از متفکرین و نویسندگان مفهوم پسانوگرایی را بهعنوان بهترین عصر، تنوع یا گسترش نوگرایی و نه واقعاً یک عصر یا تفکر مجزا لحاظ مینمایند. بهطور خلاصه، بحث طرفداران پسانوگرایی بر این پایه است که [[اقتصاد]] و شرایط [[تکنولوژیکی]] عصر ما به تمرکز زدایی جامعه تحت سلطه رسانههای جمعی انجامیدهاند که در آن اعتقادات ارایهکننده ارجاعات داخلی و کپی یکدیگر و بدون هیچ نوع اصالت، ثبات یا هدف برای مقاصد [[ارتباطات]]، [[مفاهیم]] هستند. [[جهانی سازی]] که محصول ابداعات در زمینههای [[ارتباطات]]، [[تولید]] و [[حمل و نقل]] است، گاهی بهعنوان نیرویی که محرک آن عدم تمرکز در زندگی مدرن است شناخته شدهاست که نهایتاً باعث ایجاد جامعهای جمع گرا خواهد گردید که دارای ارتباطات عمیق درون جهانی بوده و فاقد هر گونه مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، یا محصولات ذهنی میباشد. تحصیل کردگان طرفدار پسانوگرایی اعتقاد دارند که چنین جامعهای تمرکززدا بطور غیرقابل اجتناب پاسخها یا ادراکاتی را ایجاد مینماید که بهعنوان پسانوگرا خوانده میشوند. این پاسخها عبارتاند از رد آنچه که اشتباه بهنظر میآید، تحمیل پیوستگی [[فرا – داستانی]] و [[استیلا]]، شکستن قالبهای طبقاتی، اتحاد ساختار و سبکهای ادبی، و در هم کوبیدن طبقاتی که نتیجه [[تمرکز اصلیت]] و دیگر فرمهای تحمیل مصنوعی دستور است. در عوض، آنها به [[اختلاط]] عوامل، بازی و ساختن عقاید برگرفته از متون مختلف و [[نابودی]] سمبلها و تبدیل به پایههای پویای قدرت و جایگزین کردن آن به وسیلهٔ آنچه این سمبلها معانی خود را از آن بهعنوان [[دلالتکننده]] بر گرفتهاند، ارج مینهند. در چنین فضایی، این موضوع با [[عصر پساساختارگرایی]] در فلسفه، [[کمینه گرایی]] در هنر و موسیقی، ظهور [[هنرهای پاپ|پاپ]] و ظهور رسانههای گروهی در ارتباط میباشد.
دانش پژوهانی که انشقاق مفهوم پسانوگرا را بهعنوان یک دوره مشخص پذیرفتهاند بر این باورند که جامعه بطور کلی از تفکرات مدرن پرهیز نموده و در عوض ایدههایی را جذب میکند که ریشه در
== دلالت ضمنی ==
خط ۵۵:
== گروههای سبز در معماری پست مدرن ==
علاوه بر
این گروهها در سالهای اخیر تلاش نمودهاند تا برای خود مبانی فلسفی نظریه و اندیشههای سیاسی فراهم کنند و بر اساس مفاهیم نظری و دست مایههای عمیق فکری به چالش با معضلات زیستمحیطی برخیزند.
از جملهٔ این تلاشها میتوان به کتاب فلسفه و اندیشهٔ سیاسی سبزها اثر [[اندرو دابسن]] اشاره کرد. این کتاب که نخستین بار در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسید به صورت یکی از منابع اساسی و به اصطلاح کتاب مقدس مطالعات زیستمحیطی به حساب میآید در این کتاب تحلیلهای جامع و قوی دربارهٔ آرا و رفتار سیاسی، اهداف و استراتژیهای جنبش سبز ارائه شدهاست در آخرین چاپ کتاب، جریانات اخیر و پاسخهای ارائه شده به موضوعات مطروحه در چتپ نخست، گنجانده شدهاست. از جمله مواردی که در چاپ اخیر به چشم میخورد، ارجاعات تطبیقی وسیع به سایر ایدئولوژی ها- از سوسیالیسم تا فاشیسم است، تلاش نویسندگان این بود که بتوانند به کمک ارجاعات مذکور، جایگاه [[اکولوژیسم]] در مطالعه [[ایدئولوژی]]ها مشخص سازند و بر نقش مهم و در حال ظهور آن تأکید ورزند.<ref>رک. به دابسن، سال چاپ1377</ref>
|