جنگ ایران و روسیه (۱۸۲۸–۱۸۲۶): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏منابع: بخش یادداشت
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۹:
 
== ۱۸۲۷: پاتک و اشغال روس‌ها و پیروزی آن‌ها ==
مواضع یرمولوف غیرقابل دفاع می‌نمود و او همه قدرت خود را به پاسکویچ تحویل داد. در آوریل ۱۸۲۷ بنکندروف [[کلیسای جامع اچمیادزین|اچمیادزین]]، رم ارمنستان، را اشغال نمود و آنگاه متوجه ایروان شد. در ۱۵ ژوئن پاسکویچ به وی پیوست. او قوای بنکندروف را خسته یافت و آن‌ها را با نیروهای تازه‌نفس جایگزین نمود و به سمت جنوب، [[نخجوان]] پایتخت خانات نخجوان، حرکت نمود. هدف او تهدید ولیعهد نشینولیعهدنشین عباس میرزا یعنی شهر [[تبریز]] بود. او نخجوان را بدون مقاومت در ۲۶ ژوئن اشغال نمود و خانات به ایالت روس تبدیل شد. در این زمان بیماری قوای روس را فرا گرفت و همزمانی آن با تأخیر در آذوقه روس‌ها پاسکویچ را از حرکت به سمت تبریز منصرف کرد.
 
در این میان، در ۲۱ جون، کارسوسکی مجبور شد تا به خاطر شرایط سربازان خود از محاصره ایروان دست بکشد. او اچمیادزین را نیز رها نمود و به سمت شمال عقب کشی نمود. در این زمان عباس میرزا حمله خود را آغاز نمود. هدف او دور زدن پاسکویچ در غرب و گرفتن اچمیادزین و گیمور، تخریب تفلیس و برگشتن از طریق قره‌باغ بود. کارسوسکی مجبور شد تا به جنوب بیاید تا اچمیادزین را نجات دهد. او ۱۸۰۰ پیاده، ۵۰۰ سوار، و ۱۲ توپ به همراه داشت. مسیر بازگشت او تنها ۳۳ کیلومتر بود ولی مسیر سختی بودو علاوه بر سختی مسیر گرمای تابستان بسیار شدید شده‌بود. ۳۰٬۰۰۰ نظامی ایران راه را بر او بستند. در نبرد اشتاراک روس‌ها اچمیادزین را بازپس گرفتند که به قیمت نیمی از سربازان آن‌ها تمام شد. ایرانیان با تلفات ۴۰۰ نفری به سمت جنوب عقب کشیدند.
 
به هنگام ترک نخجوان، پاسکویچ منطقه را به شاهزاده اریستوف، یک گرجستانی، به همراهی استوار مورویوف سپرد. او دستورهای شدیدی دربارهٔ اینکه از هر گونه حرکت تهاجمی خودداری نمایند داد. واکنش عباس میرزا قابل پیش بینیپیش‌بینی بود او از ارس عبور کرد و در مقابل اریستوف به همراهی ۴۰۰۰ سرباز و ۲۶ توپ قرار گرفت نفرات روس بسیار بیش از حد انتظار وی بودند. اریستوف اندکی دنبال او کرد ولی دوباره به نخجوان بازگشت. هنگامی که آن‌ها از وضع روحی قوای ایران آگاهی یافتند شور آن‌ها برای حمله بیشتر شد. در ۳۰ سپتامبر آن‌ها به قصد حمله محل خود را ترک کردند و به محلی بنام ماراود رسیدند، عباس میرزا توانست از پشت به آن‌ها برسد با این‌حال قوای ایرانیان خالی از روحیه بودند و هنگامی که خبر سقوط ایروان به آن‌ها رسید آن‌ها کاملاً پراکنده شدند. مورویوف با پنهان کردن نقشه خود از همه، حتی اریستوف، از مارواد خارج شد. در ۱۳ سپتامبر به چند مایلی دروازه‌های تبریز رسید. در ۱۹ اکتبر پاسکویچ با ۱۵۰۰۰ سرباز وارد تبریز شد. شهری قدیمی و متمول با جمعیتی ۶۰۰۰۰ نفری بدون مقاومت به دست او افتاد. با سقوط تبریز مذاکرات صلح بدون معطلی آغاز شد ولی دوباره متوقف شد. در ژانویه نبردها از سر گرفته شدند ولی ایرانیان بیش از حد روحیهٔ خود را باخته بودند. [[ارومیه]] اشغال شد و [[اردبیل]] دروازه‌های خود را بر روی روس‌ها گشود. سرانجام در ۱۰ فوریه [[عهدنامه ترکمنچای]] امضا شد که به موجب آن دو خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد.
 
آزادسازی [[قلعه شیشه|دژ شوشا]] — که محکم‌ترین قلعهٔ دفاعی قفقاز بود — به نایب‌السلطنه سپرده شد.{{مدرک}}<ref group="یادداشت">درصورت فتح دژ شوشا، روس‌ها مجبور می‌شدند تا مجدداً چندین ماه به انباشت نیرو مشغول شوند و نبردی را دوباره آغاز کنند که ممکن بود چندین سال ادامه یابد و نتیجه‌ای نیز نداشته باشد. ببینید: {{مدرک}}</ref> طبق برنامهٔ پیش‌بینی‌شده، همهٔ اقدام‌های لازم انجام شد و حتی پس از حرکت عباس میرزا، فتحعلی‌شاه به‌جهت اهمیت آزادسازی دژ شوشا، اسماعیل میرزا را نیز با دو فوج نظام سمنانی و دامغانی و دو عراده توپ و ۱۰۰۰ سوار خراسانی به یاری نایب‌السلطنه فرستاد. از دیگرسو، عباس میرزا در راه دژ شوشا و در رویارویی با تقریباً ۲۰۰۰ سرباز روس — که با دو آتش‌بار توپ راهی قلعهٔ شوشا بودند — در نبردی غافلگیرانه بسیاری از آنان را از پای درآورده و بیش از ۱۰۰۰ نفر را اسیر کردند. در این هنگام عباس میرزا می‌بایست سریعاً به دژ شوشا حمله، و پیش از رسیدن روس‌ها، آن را آزاد می‌کرد؛ اما به‌جای این کار اردو را کوچ داده و برای مهمانی حاجی آقا لر بیگ به قریهٔ گرسی رفت. بر اثر این اقدام، روس‌ها فرصت چهار روزه‌ای یافتند تا تجدید نیرو کنند.{{مدرک}}