از آنجاییکه پرداخت مالیات اجباریست و توسط نظامات حقوقی اعمال میشود برخی فلاسفه سیاست مالیات بستن را چون دزدی (یا برده داری یا نقض حقوق مالکیت)، یا استبداد میدانند و دولت را به جمعآوری مالیات از راه زور و ابزارهای اجباری متهم میکنند. ارادهاابقيلاراده گرایان، آنارشیستهای فردگرا، آبجکتیویستها، آنارکو-کاپیتالیستها و لیبرترینها مالیات بستن را بمثابه تجاوز دولتی میدانند (اصل عدم تجاوز را ببینید). این دیدگاه که دموکراسی به مالیات بستن مشروعیت میبخشد را آنانی که هر نوع دولت از جمله قوانین برگزیده بهطور دمکراتیک اساساً تجاوزکارانهاند را رد میکنند. بنا بر لودویگ فن میزس، «جامعه در کل» بنا بر فردیت روشی، نباید چنین تصمیماتی بگیرد. مخالفین لیبرترین مالیات بستن مدعیند حفاظت دولتی، نظیر پلیس و نیروهای دفاعی را میتوان با جایگزینهای بازار از قبیل سازمانهای دفاعی خصوصی، سازمانهای [[حل اختلاف]] یا مشارکتهای داوطلبانه جایگزین کرد. والتر ای. ویلیمز استاد اقتصاد دانشگاه جورج میسن گفته «برنامههای باز توزیع درآمد دولتی همان نتیجهٔ دزدی را به بار میآورند. در واقع آن همانیست که یک دزد میکند؛ او درآمد را بازتوزیع میکند. تفاوت بین دولت و دزد بیشتر مسئله قانونی بودن است.»
کمونیستها و سوسیالیستها هم با مالیات بستن مخالفت کردهاند.<ref>http://en.wikipedia.org/wiki/Tax#Views_on_taxation</ref>