نثر فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند انتشارات توس به متن
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱:
'''نثر [[فارسی]]''' از گذشته برای مقاصد اخلاقی، خصوصاً در دانش، دین و امور دولتی به کار می‌رفته‌است. در همه این حوزه‌ها زبان فارسی با زبان باحیثیت تر عربی در رقابت بود. در الهیات، علوم، و ادبیات آثار فارسی اکثراً نسخه‌های عوامانه شدهٔ آثار پیچیده‌تر به عربی بودند ولی این به این معنا نیست که همیشه کمتر مورد علاقه بوده‌اند. [[کیمیای سعادت]] اثر [[محمد غزالی]]، به‌طور نمونه یکی از آن آثار است: نسخه چکیدهٔ [[احیاء علوم الدین]]، اثر خود مؤلف به عربی در الهیات اسلامی است. خیلی بعدتر در قرن هفدهم، [[محمدباقر مجلسی]] مجموعه کتابهاییکتاب‌هایی به فارسی در زمینه باورهای عوامانهٔ شیعیان ایرانی نوشت. این کتاب‌ها هم موازی با آثار عربی او تصنیف شده بودند.
 
نثر فارسی دارای گنجینه‌ای از داستان هاست.
خط ۳۱:
هیئت نمایندگی خسرو میرزا در راه قفقاز به پوشکین، شاعر نامی روس، برخورد که با آرتش ژنرال پاسکویچ به میدان جنگ با عثمانی می‌رفت.
 
پوشکین شرح این ملاقات را در سفرنامه ارز روم چنین آورده استآورده‌است:
 
«عجله داشتم که هر چه زودتر به تفلیس برسم… منتظر شاهزاده ایران بودند. در نزدیکی ده کازبیک (قاضی بیگ) با چند دستگاه کالسکه برخوردیم و راه چون تنگ بود، بند آمد. در آن میان که وسائطه نقلیه از کنار هم رد می‌شدند، افسر نگهبان به ما گفت که وی شاعر دربار ایران را بدرقه می‌کند و به خواهش من مرا به فاضل خان معرفی کرد. به کمک مترجم خواستم به تعارفات پرآب و تاب شرقی بپردازم. اما چقدر شرمنده شدم وقتی که فاضل خان شیرینکاری نابجای مرا با فروتنی ساده و مودبانه‌ای پاسخ داد و اظهار امیدواری کرد که باز در پترسبورگ مرا ببیند و تاسف خورد که آشنایی ما طولانی نبود. ناچار شدم این لحن شوخی پر افاده خود را عوض کرده، با عبارات معموله اروپایی با او سخن گویم. این پیش آمد باید برای ما روسها درس عبرتی باشد که شوخی و مسخرگی را کنار بگذاریم و من خود از این پس دربارهٔ کسی از روی کلاه پوستی و سر انگشتان خضاب کرده اش قضاوت نخواهم کرد.»
خط ۴۱:
میرزا تقی علی‌آبادی، پسر میرزا زکی، مستوفی الممالک آغا محمد خان، در علی‌آباد (شاهی) به دنیا آمد. مردی بود فاضل و کار آزموده و صاحب قلم. چون در محل روزگار بر او سخت گرفته بود و کارش رونقی نداشت، از مازندران به تهران آمد و به وسیله فتحعلی خان صبا به دربار فتحعلی شاه معرفی و ابتدا به سمت منشی مخصوص مشغول کار شد؛ و پس از سه سال به ریاست بیوتات سلطنتی منصوب گردید. او مورد اعتماد شاه بود و پیغامها و رسائل محرمانه شاه به وسیله وی ابلاغ می‌شد. چند سال بعد به وزارت زنجان منصوب شد و ده سال در آنجا ماند و پس از ده سال به امر شاه به تهران بازگشت و چندی بعد لقب " صاحبدیوان " یافت. اما چهار سال بعد (۱۲۴۸ ه‍. ق) به جرم اینکه دهی را بی فرمان پادشاه منشور کرده و به سیورغال مردی داده بود، معزول شد و میرزا تقی نوایی مازندرانی به جای وی منشی الممالک شد.
 
بعد از جلوس محمد شاه به سال ۱۲۵۰ ه‍. ق، علی‌آبادی در شوال آن سال مأمور شد از شاهزاده محمد قلی میرزا ملک آرا، فرماندار مازندران، که به تهران احضار شده و بیم آن می‌رفت که سرکشی کند، استقبال نماید. او مأموریت خود را به خوبی انجام داد و بعد مأمور شیراز شد. در آنجا با وصال شیرازی الفت یافت و پس از سه سال به علت بیماری با اجازه شاه به تهران بازگشت و چندی نگذشت که دچار سکته و خانه نشینخانه‌نشین شد و به فلج پا و نابینایی گرفتار بود تا در جمادی الثانی سال ۱۲۵۶ ه‍.ق درگذشت.
 
صاحبدیوان در شمار چند تن نویسنده طراز اول صدر حکومت قاجاریه است. قائم مقام در منشآتش از او به احترام نام می‌برد و در نویسندگی به استادیش می‌ستاید.