سوزان هیوارد زمانی گفت: خیلی زود دریافتم که زندگی تلاش و مبارزهاست…
هیوارد اهل محلههای فقیر نشینفقیرنشین نیویورک بود ولی وقتی عکس اش در «روزنامهٔ ایونیگ پست» منتشر شد چنان مورد توجه [[دیوید او سلزنیک]] قرار گرفت که او را به عنوان یکی از نامزدهای ایفای نقش [[اسکارلت اوهارا]] به [[هالیوود]] برد ولی تست بازیگریاش آن قدر بد از کار درآمد که خود سلزنیک پیشنهاد کرد او را به همان نیویورک برگردانند؛ ولی پاسخ هیوارد حکایت از شخصیت یکدندهاش داشت.
هیوارد در واکنش این تصمیم گفته بود: چون پرتغال را دوست دارم فکر میکنم بمانم…
[[پرونده:Susan Hayward.jpg|بندانگشتی|برفهای کلیمانجارو]]
سوزان هیوارد، [[بنی میدفورد]] (کارگزارش) را عملاً به طوربهطور تصادفی پیدا کرد. موقع دوچرخهسواری از محلهشان هیوارد جلوی ملک [[بنی میدفورد]] به زمینخورد میدفورد کمکاش کرد از روی زمین برخیزد؛ و این شروع آشنایی آنهاآنها بود و سپس در زندگی حرفهای کمکاش کرد. نام جدیدی برایش برگزید و قراردادی با [[استودیو برادران وارنر]] برایش ترتیب داد. هیوارد وقتی بار دیگر با [[والتر وانگر]] تهیهکننده همکاری کرد و در [[میخواهم زنده بمانم! (فیلم ۱۹۵۸)|میخواهم زنده بمانم!]] (۱۹۵۸) نقش «''باربارا گراهام''» را بازی کرد [[جایزه اسکار]] را برد. این نقطه اوج در زندگی حرفهای اش اجباراً با افول او ادامه پیدا کرد.
پس از چند سال کار برا ی استودیوهای [[استودیو برادران وارنر]] هیوارد به [[استودیو پارامونت]] رفت در سال ۱۹۴۶ با والتر ونگر قرارداد بست همکاری آنهاآنها چنان ثمر بخش بود که هیوارد برای فیلم [[داستان یک زن]] نامزد اسکار شد. پس از آن با [[کمپانی فاکس]] قرارداد بست و به زودی به ستارهٔ درجهٔ یک تبدیل شد.
در سال ۱۹۵۲ «انجمن روزنامهنگاران خارجی هالیوود»، سوزان هیوارد و [[جان وین]] را به عنوان محبوبترین ستارههای سال انتخاب کرد. در سال ۱۹۷۴ سوزان هیوارد حرکت شجاعانهٔ دیگری از خود نشان داد. خیلیها نمیدانستند که از [[بیماری سرطان]] رنج میبرد و در مراسم اسکار آن سال در کنار [[جان وین]] به روی صحنه رفت.
|