غوریان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز حذفکردن الگو:پیوند با میانویکی برای عنوانهای ساختهشده |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۵۸:
سوری فرزند امیر بنجی و معاصر [[یعقوب لیث صفاری]] بود، ممالک غور بیشتر در ضبط او بود در این زمان مسلمانان و مشرکان با همدیگر اختلاف داشتند و صفاریان و سامانیان در تلاش برای فتح قلاع غور بودند
* محمد سوری
باتوجه به بوته به بعد زمانی بین امارت سوری و محمد سوری به آسانی نمیتوان پذیرفت که وی فرزند سوری بودهاست بلکه به احتمال زیاد فرزند زادهٔ او بودهاست بخشی از زندگی سیاسی و نظامی محمد سوری رابطهٔ او با سلطان محمود غزنوی است وی ملک غور را تحت ضبط خویش درآورده بود او که هوای استقلال در سر داشت سرانجام باتکیه براستعداد نظامی خویش و اعتماد به قلاع مستحکم غور استقلال برافراشت سرانجام [[محمود غزنوی]] با حیلهٔ جنگی توانست
* ابوعلی محمد بن سوری
سلطان محمود پس از غلبه بر محمد سوری حکومت غور را به فرزند او ابوعلی داد ابوعلی به سبب رابطهٔ حسنه با دربار غزنین، مشکل خارجی نداشت غوریان در ایام امارت او دررفاه امنیت به سر میبردند در این زمان [[مسعود غزنوی]] در هند بوده و به غور توجهی نداشته تا اینکه عباس بن شیث توانسته
* عباس بن شیث
عباس از ضعف و هرج ومرجی که بعد از شکست سلطان مسعود از [[سلجوقیان]] درنبرد دندانقان در سال۴۳۱ق عارض دربار غزنین شد برای قطع رابطهٔ غور از غزنین کوشید و با زندانی کردن عمویش امور غور را بر عهده گرفت.
خط ۷۱:
== روابط غوریان با خلافت عباسی ==
از منابع به دست آمده چنین بر داشت میشود که غوریان مانند سایر پادشاهیهای مسلمان روابط خوبی با خلافتِ بغداد نداشتند و از
== مناسبات غوریان با حکومتهای همجوار ==
خط ۸۴:
== اوج قدرت غوریان ==
دوره اوج و عظمت حکومت غوریان که حدود پنجاه سال طول کشید با سلطنت دوتن از فرزندان بهاءالدین سام، یعنی غیاث الدین محمد و شهاب الدین مصادف بوداین دوبرادر با برخورداری از استعدادهای ذاتی و روحیهٔ رعیت پروری، تساهل و تسامح و آگاهی از موقعیتهای سیاسی و نظامی محیط اطراف خود با اتحاد وبهرهگیری از نیروهای مادی و معنوی غوریان معمار و سازندهٔ این دورهٔ غوریان بودهاند. چنانچه در مدت کوتاهی حکومت غور را که بر
== وضعیت نظامی و سیاسی غوریان ==
خط ۹۰:
== امور اداری و نظامی غوریان ==
امور اداری غوریان تاحدی برگرفته از امور اداری غزنویان بود و سلطان ضرورتاً باید از خاندان شنسبانی باشد. مشروعیت سلطنت نه تنها منوط به دریافت منشور حکومت از خلیفه عباسی بود، بلکه حمایت اشراف نیز نقش مهمی را ایفا میکرد. نشانههای سلطنت خطبه، سکه وچتر سلطنتی بود و سلاطین غوری دارای چتر بودند وگاه
سپاه و اسلحه:
هستهٔ مرکزی سپاه غور از مردم سرزمین غور تأمین میشده ولی با توسعهٔ قلمرو غوریان به تدریج اقوام دیگری مانند [[ترکان]] ،[[تاجیکان]] و[[هندیان]] به سپاه پیوستند. سپاه غور متشکل از سواره نظام و پیادهنظام بود. سپاهیان غور زره پوش بودند وبا سنان میجنگیدند. با توجه به کوهستانی بودن غور آموزشهای سوارکاری و وجود اسبهای تند رو بخش اعظم سواره نظام غوریان را تشکیل میداد.<ref>{{پک|اصغر فروغی ابری|ک=تاریخ غوریان|ص=ص92،93،94}}</ref>
خط ۱۰۲:
== زوال غوریان ==
بعد از مرگ سلطان شهاب الدین غوری ای دولت به زوال نزدیک شد. قیامهای متعددی که علیه حاکمیت غوریان در خراسان و هند رخ داد این دولت را به نابودی نزدیک کرد افسران سلطان شهاب الدین مانند تاج الدین یلدوز در غزنی و پنجاب، ناصر الدین قباچه در سند، قطب الدین ایبک در هند، ملک تاج الدین در سیستان همه مستقل شده بودند بدین ترتیب بامرگ سلطان شهاب الدین سلسلهٔ غوری به سمت انحطاط رفته و[[سلطان محمد خوارزمشاه]] از فرصت استفاده کرده بر ماوراءالنهر و خراسان مسلط
== پانویس ==
|