نابرابری اقتصادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند به متن فقر مطلق
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۸:
** ''نابرابری درآمدهای فردی در میان کل جمعیت در سن کار'' – شامل کسانی که غیرفعال هستند، به عنوان مثال، دانش آموزان، بیکار، در اوایل بازنشستگان،
** ''نابرابری درآمدهای خانوار -''شامل درآمدهای همه اعضای خانوار است.
** ''نابرابری درآمد قابل تصرف خانوار''– شامل وجه نقد عمومی که انتقال پیدا می‌کند و مالیاتهاییمالیات‌هایی که به‌طور مستقیم پرداخت می‌شود.
** ''نابرابری درآمد قابل تصرف تعدیل شده خانوار ''– شامل خدمات اراعه شده به‌طور عموم است.
چالشهایچالش‌های بسیاری وجود دارد در مقایسه کردن داده‌ها بین اقتصادها یا در یک اقتصاد واحد در سال‌های مختلف. نمونه‌هایی از چالش‌ها عبارتند از:
* داده‌ها را می‌توان بر اساس مالیات مشترک زوجهازوج‌ها (به عنوان مثال فرانسه، آلمان، ایرلند، هلند، پرتغال و سوئیس) یا مالیات فردی (به عنوان مثال استرالیا، کانادا، ایتالیا، ژاپن، نیوزیلند و اسپانیا و انگلستان) بناکرد.<ref name="oecd-dws" />
* مقامات مالیاتی به‌طور کلی تنها به جمع‌آوری اطلاعات بر درآمد به‌طور بالقوه مشمول مالیات است می‌پردازند.<ref name="oecd-dws" />
* تعریف دقیق از درآمد ناخالص از کشور به کشور متفاوت است. تفاوتهاتفاوت‌ها وجود دارد وقتی که به گنجاندن حقوق بازنشستگی و پس‌اندازهای دیگر، و منافع حاصل از بیمه سلامت تأمین شده گارگرمنجر می‌شود.<ref name="oecd-dws" />
* تفاوتهاتفاوت‌ها وقتی که می‌آید زیر اعلام درآمد و ثروت دربایگانیهایدربایگانی‌های مالیات.<ref name="oecd-dws" />
* یک رویداد خاص مانند خروج از کسب و کار ممکن است منجر به درآمد بسیار بالا در یک سال اما درآمد بسیار پایین‌تر در سال‌های دیگر از عمر شخص است.<ref name="oecd-dws" />
* درآمد و ثروت بالا در کشورهای غیر غربی دریافت شده‌است یا نگه داشته شده‌است از طریق بازار سیاه و فعالیت‌های زیرزمینی مانند فعالیت‌های ثبت نشده، ترتیبات مالکیت غیررسمی، غیره<ref name="Desoto_2000" />
خط ۳۱:
در یک مطالعه ۲۰۱۱: چرا نابرابری افزایش پیدا می‌کند توسط [[سازمان همکاری و توسعه اقتصادی]] (OECD) نابرابری اقتصادی در کشورهای OECD مورد بررسی قرار گرفته‌است که شامل عوامل زیر است:<ref name="PR divided">{{cite report| url= http://www.oecd.org/document/22/0,3746,en_21571361_44315115_49185046_1_1_1_1,00.html |title=Press Release for Divided We Stand: Why Inequality Keeps Rising| publisher=OECD| author=Gurría, Angel| date=December 5, 2011| accessdate=December 16, 2011| doi=10.1787/9789264119536-en}}</ref>
* تغییرات در ساختار خانوارهاها می‌تواند نقش مهمی بازی کند. خانوارهای تک سرپرست در کشورهای OECD از به‌طور متوسط ۱۵ درصد در اواخر دهه ۱۹۸۰ به ۲۰ درصد در اواسط هه ۲۰۰۰ افزایش یافته‌است و نابرابری بالاتر را نتیجه می‌دهد.
* جفت جویی به این پدیده از ازدواج مردم با افرادی که با یکدیگر که دارای پس زمینه مشابه هستند اشاره می‌کندبه عنوان مثال پزشکان با پزشکان ازدواج می‌کنند به جای پرستاران. OECD، چهل درصد از زوج‌هایی که در آن هر دو طرف کار متعلق به دهکهایدهک‌های درآمدی همسایه یا یکسان هستند در مقایسه با ۳۳٪ از ۲۰ سال قبل، یافته‌است.<ref name="oecd-dws" />
* درصدکهایدرصدک‌های پایین تعداد ساعت کار کاهش یافته‌است.<ref name="oecd-dws" />
* دلیل اصلی برای افزایش نابرابری به تفاوت بین تقاضا و عرضه مهارتهامهارت‌ها برمیگردد.<ref name="oecd-dws" />
* نابرابری درآمد در کشورهای OECD در بالاترین سطح خودش برای نیم قرن گذشته‌است. نسبت ۱۰٪پایین به ۱۰٪ بالا از ۱:۷ تا ۱:۹ در ۲۵ سال افزایش یافته‌است.<ref name="oecd-dws" />
* نشانه‌های آزمایشی ازهمگرایی احتمالی سطوح نابرابری به یک سطح مشترک و بالاتر به‌طور متوسط در سراسر کشورهای OECD وجود دارد.<ref name="oecd-dws" />
خط ۴۰۶:
 
[[File:Income inequality - share of income earned by top 1% 1975 to 2015.png|thumb|400px|Share of income of the top 1% for selected developed countries, 1975 to 2015.]]'''علل'''
دلایل مختلفی برای نابرابری اقتصادی جوامع وجود دارد. رشد اخیر در نابرابری کلی درآمد، کمترین در کشورهای OECD ,عمدتا توسط افزایش نابرابری در دستمزدها و حقوقهاحقوق‌ها استخراج شده‌است.<ref name="PR divided" />
 
اقتصاددان [[توما پیکتی|Thomas Piketty]] استدلال می‌کند که گسترش اختلاف اقتصادی گسترش یافته یک پدیده اجتناب ناپذیر از سرمایه‌داری بازار آزاد است زمانی که نرخ بازده سرمایه (r) بیشتر از نرخ رشد اقتصاد باشد (g).<ref>[[Thomas Piketty|Piketty, Thomas]] (2014). ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' Belknap Press. {{ISBN|067443000X}} p. 571</ref>
خط ۴۱۳:
* خروجی‌های بازار کار<ref name="PR divided" />
* [[جهانی‌شدن|جهانی شدن]]<ref name="Meszaros1995" /> توسط:
** سرکوب دستمزدها درشغلهایدرشغل‌های کم مهارت با توجه به مازاد نیروی کار کم مهارت در کشورهای در حال توسعه
*** افزایش اندازه بازار و پاداش برای افراد و بنگاه‌های موفق در یک دوره خاص
*** فراهم آوردن فرصت‌های بیشتر سرمایه‌گذاری برای افراد در حال حاضر ثروتمند شده
خط ۴۲۲:
***** مالیات کاهنده بیشتر<ref name=Piketty />
***** حکومت توانگران
***** کامپیوتری شدن. اتوماسیون شدن و فناوری افزایش یافته به این معنی که مهارتهایمهارت‌های بیشتری برای بدست آوردن دستمزد متوسط یا بالا مورد نیاز است.
***** تبعیض قومی<ref name=UNRISD>{{cite web|title=Tackling Ethnic and Regional Inequalities|url=https://owlspace-ccm.rice.edu/access/content/group/HUMA-SOCI-280-001-F11/Course%20Readings/February%207/UNRISD%20CH.3%20total.pdf|work=Combating Poverty and Inequality: Structural Change, Social Polics, and Politi|publisher=United Nations Research Institute for Social Development|accessdate=October 18, 2011}}</ref>
***** تبعیض جنسیتی<ref name="bls 2009">U.S. Bureau of Labor Statistics. [http://www.bls.gov/cps/cpswom2009.pdf ''Highlights of Women’s Earnings in 2009.''] Report 1025, June 2010.</ref>
خط ۴۳۹:
***** تنوع در توانایی طبیعی<ref name="RawlsJustice">{{cite book |last=Rawls |first=John |authorlink=John Rawls |title=[[A Theory of Justice]] |year=2005 |publisher=Belknap Press of Harvard University Press |isbn=978-0-674-01772-6}}</ref>
***** نوولیبرالیسم<ref>[http://www.imf.org/external/pubs/ft/fandd/2016/06/pdf/ostry.pdf Neoliberalism: Oversold?] – IMF Finance & Development June 2016 • Volume 53 • Number 2</ref>
***** استقبال روزافزون از حقوقهایحقوق‌های خیلی بالا مدیر عامل به عنوان مثال در ایالات متحده از دهه 1960<ref>{{cite book|title=The Haves and the Have-Nots: A Brief and Idiosyncratic History of Global Inequality |author=Branko Milanovic |year=2012 |isbn=978-0-465-03141-2}}</ref>
***** دلالان زمین-پیروان هنری جورج معتقدند که ماکان و دلالان زمین ثروت و درآمد بیش از حدی را از گرایش زمین به افزایش نمایی با توسعه و نرخ بسیار بالاتر از رشد جمعیت استخراج می‌کنند. راه حل آن‌ها مالیات بر ارزش زمین استهرچند ساختارهای ضروری یا بهبودهای دیگری ندارد. این مفهوم به عنوان جورجیسم شناخته شده‌است.
 
== چارچوبهای نظری ==
=== اقتصاد نئوکلاسیک ===
اقتصادنئوکلاسیک نابرابری در توزیع درآمد را ناشی از تفاوتهاتفاوت‌ها در ارزش افزوده توسط نیروی کار و سرمایه و زمین می‌بیند. توزیع درآمد نیروی کار با توجه به تفاوتهاتفاوت‌ها در ارزش افزوده توسط طبقه‌بندی‌های مختلف از کارگران است. در این چشم‌انداز، دستمزدها و سودها توسط ارزش نهایی افزوده شده هر بازیگر اقتصادی (کارگر، سرمایه دار/صاحب کسب و کار مالک زمین) تعیین شده‌است.<ref>{{cite book
|title=History of Economic Thought: A Critical Perspective
|last1=Hunt
خط ۴۵۹:
 
== بازارنیروی کار ==
علت اصلی نابرابری اقتصادی دراقتصاد بازار مدرن تعیین دستمزدها توسط بازاراست. جایی که رقابت ناقص است؛ اطلاعات به‌طور غیر یکنواخت توزیع شده؛ فرصت‌ها برای به دست آوردن تحصیلات و مهارت‌ها نابرابر است و شکست بازار را نتیجه می‌دهد. از آنجایی که چنین شرایط ناقص بسیاری تقریباً در هر بازاری وجو دارد، در واقع یک فرض کوچک هست که بازارها به‌طور کلی کارآمد هستند. این به این معنی است که نقش بالقوه بسیار بالایی برای دولت برای اصلاح چنین شکستهایشکست‌های بازار وجود دارد.<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future (p. 34). Norton. Kindle Edition.</ref>
در حالت صرفاً سرمایه‌داری تولید (یعنی جایی که حرفه و سازمان‌های نیروی کار نمی‌توانند تعداد کارگران را محدود کنند) دستمزدهای کارگران توسط چنین سازمان‌هایی کنترل نخواهد شد، یا توسط کارفرما، بلکه توسط بازار کنترل می‌شود. دستمزدها در یک راه مشابهی به مانند قیمتهاقیمت‌ها برای هر کالای دیگری کار می‌کنند. در نتیجه دستمزدها می‌توانند به عنوان عملکرد قیمت بازار مهارت در نظر گرفته شوند؛ و در نتیجه نابرابری توسط این قیمت استخراج شده‌است. تحت قانون عرضه و تقاضا، قیمت مهارت توسط گردش بین تقاضا برای کارگران مهارت دیده و عرضه کارگران مهارت دیده تعیین می‌شود. "از طرف دیگر، بازارها نیز می‌توانند بر ثروت تمرکز کنند و هزینه‌های زیست‌محیطی را به جامعه تحمیل کنند و از کارگران و مصرف کنندگان سوء استفاده کنند." "بازارها، توسط خودشان، را حتی زمانی که پایدار هستند، غالبابه سطوح بالایی از نابرابری، خروجیهایی که به‌طور گسترده ناعادلانه دیده می‌شود سوق داده می‌شود ."<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future. Norton. Kindle Edition. p. 9.</ref> کارفرمایانی که زیر دستمزد بازار پیشنهاد می‌دهند متوجه خواهند شد که کسب و کارشان به‌طور مداوم نامشخص است. رقبای خود را از وضعیت پیشنهاد دادن دستمزد بالاتر بهترین نیروی کار خودشان سود خواهند برد. برای یک تاجر که انگیزه سود به عنوان منافع اصلی دارد یک پیشنهاد گمشده به پیشنهاد دادن دستمزدی پایین یا بالای دستمزدهای بازار به کارگران است.<ref>{{cite book |last= Hazlitt |first= Henry | authorlink = Henry Hazlitt | title= [[Economics in One Lesson]] |publisher= [[Three Rivers Press]] |date=December 1988|chapterurl=http://jim.com/econ/chap20p2.html|chapter=Chapter 20: Part 2|isbn= 978-0-517-54823-3}}</ref>
یک کاری که مقدار زیادی کارگران مشتاق به کار از زمان وجود دارد (عرضه بالا) در رقابت کردن برای یک شغلی که نیاز کمی به کارگر دارد (تقاضا کم) یک دستمزد پایینی را برای آن شغل نتیجه می‌دهد. به این دلیل که رقابت بین کارگران دستمزد را به پایین می‌کشد. یک مثال از چنین مشاغلی مانند ظرف‌شویی یا خدمات به مشتریان است. رقابت میان کارگران به پایین کشیده شدن دستمزدها با توجه به طبیعت قابل مصرف کارگران در رابطه با شغل مخصوص به خود گرایش دارد. یک شغلی که کارگران توانا یا مشتاق کمی دارد (عرضه کم) اما احتیاج زیادی به کارگر برای آن شغل هست (تقاضا بالا) دستمزدهای بالاتر برای آن شغل نتیجه خواهد شد. به این دلیل که رقابت بین کارفرماها برای کارگران دستمزدها را به بالا خواهد کشید. نمونه‌هایی از این چنین شغلهاشغل‌ها عبارتند از مشاغلی که نیاز به مهارتهایمهارت‌های بسیار پیشرفته، توانایی‌های نادر یا سطح بالایی از خطردارند. رقابت میان کارفرمایان به بالا کشیده شدن دستمزدها مطابق با طبیعت شغل، از زمانی که کمبود نسبی کارگران برای شغل مخصوص هست، گرایش دارد. سازمان‌های حرفه‌ای و کارگری می‌توانند عرضه کارگران را محدود کنند که منجر به تقاضای بیشتر و درآمد بیشتر برای اعضا می‌شود. اعضا همچنین ممکن است دستمزدهای بالاتری از طریق چانه زنی جمعی، نفوذ سیاسی یا فساد دریافت کنند.<ref>{{cite book |last= Hazlitt |first= Henry | authorlink = Henry Hazlitt |title= [[Economics in One Lesson]] |publisher= [[Three Rivers Press]] |date=December 1988 | chapterurl=http://jim.com/econ/chap20p1.html|chapter=Chapter 20: Part 1|isbn= 978-0-517-54823-3}}</ref>
این تعاملات عرضه و تقاضا یک درجه‌بندی از سطوح دستمزد جامعه که به‌طور قابل ملاحظه‌ای بر نابرابری اقتصادتاثیر می‌گذارد نتیجه می‌دهد. قطبی شدن دستمزدها تجمع ثروت و درآمد بسیار زیاد را در میان ۱٪ توضیح نمی‌دهد. جوزف استیگلیتز معتقد است که «واضح است که بازارها باید تمیز و مرتب شوند تا اطمینان حاصل شود که آن‌ها به اکثر شهروندان کار می‌کنند.»<ref>Stiglitz, Joseph E. (June 4, 2012). The Price of Inequality: How Today's Divided Society Endangers Our Future. Norton. Kindle Edition. p. 8.</ref>
از طرف دیگر بالاتر نابرابری اقتصادی بالاتر منجر به افزایش نرخ کارآفرینی در سطح فردی می‌شود (خود اشتغالی). با این حال، اغلب اوقات بیشتر بر ضرورت و نه فرصت تأکید می‌شود. کارآفرینی مبتنی بر نیازمندی مبتنی بر نیازهای بقاء مانند درآمد برای غذا و پناهگاه (انگیزه‌های "فشار") است، در حالی که کارآفرینی مبتنی بر فرصت‌های مبتنی بر دستآورد گرا به اهداف (اشتیاق) مانند مشاغل و احتمال بیشتری برای پیگیری از محصولات جدید، خدمات یا نیازهای بازارنامناسب. تأثیر اقتصادی نوع سابق کارآفرینی به توزیع مجدد گرایش پیدا می‌کند در حالی که دومی انتظار می‌رود به ترویج دادن پیشرفت فن آوری و بنابراین یک تأثیر مثبت تری بر رشد اقتصادی دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0018726715578200 |ssrn=2585021 |title=What motivates entrepreneurial entry under economic inequality? The role of human and financial capital |journal=Human Relations |volume=68 |issue=7 |pages=1183–207 |year=2015 |last1=Xavier-Oliveira |first1=Emanuel |last2=Laplume |first2=André O |last3=Pathak |first3=Saurav}}</ref>
خط ۴۸۲:
| url = http://www.sltrib.com/sltrib/world/58264558-68/percent-growth-economy-gap.html.csp
| accessdate = August 10, 2014}}</ref>
در دوره جنبش دبیرستان از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰ افزایش در کارگران ماهر وجود دارد که به کاهش قیمت نیروی کار ماهر منجر شد. آموزش دبیرستان در طول دوره به منظور تجهیز دانش آموزان به مجموعه‌های مهارتهایمهارت‌های لازم برای انجام کار در محل کار طراحی شده بود. از تحصیلات دبیرستان فعلی متفاوت است که به عنوان یک قدم برای رسیدن به کالج و مدارک پیشرفته در نظر گرفته شده‌است. این کاهش در دستمزدها سبب دوره‌ای از فشرده‌سازی و نابرابری کاهش یافته بین کارگران ماهر و غیر متخصص شده‌است. آموزش و پرورش برای رشد اقتصاد بسیار مهم است اما نابرابری تحصیلی در جنسیت نیز بر اقتصاد تأثیر می‌گذارد. لگرلوف و گالور اظهار داشتند که نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش می‌تواند به رشد اقتصادی پایین و ادامه نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش و در نتیجه ایجاد تله فقر منجر شود. پیشنهاد می‌شود که شکاف بزرگی در آموزش و پرورش مردان و زنان ممکن است عقب ماندگی را نشان دهد و بنابراین ممکن است با رشد اقتصادی پایین‌تر مرتبط باشد که می‌تواند ناشی از نابرابری اقتصادی بین کشورها باشد.
بیشتر مطالعات بارو همچنین می‌بینیم که آموزش متوسطه زن با رشد مثبت همراه است. یافته‌های او نشان می‌دهد که کشورهای دارای تحصیلات کم زنان؛ افزایش آن تأثیر کمی بر رشد اقتصادی دارد، اما در کشورهای دارای آموزش عالی زنان، افزایش آن به‌طور قابل توجهی باعث افزایش رشد اقتصادی می‌شود. آموزش و پرورش بیشتر و بهتر شرط لازم برای توسعه سریع اقتصادی در سراسر جهان است. آموزش و پرورش رشد اقتصادی را تحریک می‌کند و زندگی مردم را از طریق بسیاری از کانال‌ها بهبود می‌بخشد.
با افزایش کارایی نیروی کار، شرایط بهتر برای حکومتداری خوب، بهبود سلامت و افزایش برابری ایجاد می‌شود. موفقیت بازار کار با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد، پیامدهای گسترش نابرابری در آموزش و پرورش به‌طور محتمل به افزایش هر چه بیشتر در نابرابری درآمد است.
خط ۵۰۶:
| date = April 19, 2008
}}</ref>
اقتصاددان برانکو میلولوویچ نابرابری درآمد جهانی را با مقایسه سال‌های ۱۹۸۸ و ۲۰۰۸ تحلیل کرد. تحلیل آن نشان داد که طبقهٔ جهانی ۱٪ و طبقه متوسط ​​اقتصادهای در حال ظهور (مثلاً چین، هند، اندونزی، برزیل و مصر) برنده اصلی جهانی شدن در طول آن زمان شدند. درآمد واقعی (تورم) درآمد ۱٪ در سطح جهانی تقریباً ۶۰٪ افزایش یافت، در حالی که طبقات متوسط ​​اقتصادهای در حال ظهور (حدود ۵۰ درصد از توزیع درآمد جهان در سال ۱۹۸۸) ۷۰–۸۰ درصد افزایش یافت. از سوی دیگر، کسانی که در طبقه متوسط ​​دنیای توسعه یافته (کسانی که در ۷۵ درصد به ۹۰ درصد در سال ۱۹۸۸، مانند طبقه متوسط ​​آمریکا) منافع کمی از درآمد واقعی را تجربه کردند. ثروتمندترین ۱٪ شامل ۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله ۳۰ میلیون آمریکایی (به عنوان مثال ۱۲٪. ، از آمریکایی‌ها با درآمد بالا در سال ۲۰۰۸ در سطح جهانی ۱٪ بود).<ref name="heymancenter.org" /><ref>{{cite web|url=https://www.bloomberg.com/view/articles/2016-06-27/the-left-and-right-stumble-on-globalization|title=The Left and Right Stumble on Globalization|first=Noah|last=Smith|date=June 27, 2016|publisher=|via=www.bloomberg.com}}</ref>
 
== جنسیت ==
[[File:OECD gender wage gap.svg|thumb|350px|شکاف جنسیتی در درآمد متوسط ​​از کارکنان تمام وقت با توجه به OECD 2015<ref>[[OECD]]. [http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf ''OECD Employment Outlook 2008 – Statistical Annex''] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20081206000000/http://www.oecd.org/dataoecd/54/57/40846335.pdf |date=December 6, 2008}}. OECD, Paris, 2008, p. 358.</ref>]]
در بسیاری از کشورها، در بازار کار، شکاف جنسیتی به نفع مردان وجود دارد. چندین عامل غیر از تبعیض ممکن است به این شکاف کمک کند. به‌طور متوسط ​​زنان در مقایسه با مردان بیشتر محتمل هستند به عاملهایعامل‌های دیگری از پرداخت زمانی که در جستجوی شغل هستند به و ممکن است کمتر مایل به مسافرت یا جایگزینی باشند.<ref name="Forbes 2006">{{cite news| url=http://www.forbes.com/ceonetwork/2006/05/12/women-wage-gap-cx_wf_0512earningmore.html | work=Forbes | title=Are Women Earning More Than Men? | date=May 12, 2006}}</ref><ref>{{cite news| url=http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2007/04/02/AR2007040201262.html | work=The Washington Post | title=A Bargain At 77 Cents To a Dollar | first=Carrie | last=Lukas | date=April 3, 2007 | accessdate=May 3, 2010}}</ref> توماس سول در کتاب «دانش و تصمیم‌گیری» ادعا می‌کند که این تفاوت به این دلیل است که زنان به علت ازدواج یا حاملگی مشاغل خود را دریافت نمی‌کنند، اما مطالعات درآمد نشان می‌دهد که این تفاوت کل را توضیح نمی‌دهد. یک گزارش سرشماری ایالات متحده اظهار داشت که در ایالات متحده بار دیگر فاکتورهای دیگر محاسبه شده‌است، برای لینکه هنوز تفاوت بین درآمد زنان و مردان وجود دارد.<ref>{{cite web |title=Evidence From Census 2000 About Earnings by Detailed Occupation for Men and Women | last=Weinberg | first=Daniel H | url=http://www.census.gov/prod/2004pubs/censr-15.pdf |date= May 2004 |accessdate=21 February 2017}}</ref> شکاف درآمد در کشورهای دیگر از ۵۳ درصد در بوتسوانا تا ۴۰ درصد در بحرین تغییر می‌کند.<ref>{{cite web|url=http://www.vedior.com/hr-portal/recruitment-news/women-earn-less-than-men-across-the-globe.html?c=3052|title=Jobs – Staffing – Workforce Solutions – Randstad USA|work=vedior.com}}</ref>
نابرابری جنسیتی و تبعیض مطرح است که باعث ایجاد و همیشگی شدن فقر و آسیب‌پذیری در جامعه می‌شود. شاخص‌های حقوق برابر جنسی به دنبال ابزارهایی برای نشان دادن این ویژگی عدالت هستند.<ref name=ODI3>Nicola Jones, Rebecca Holmes, Jessica Espey 2008. [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=2386&title=gender-mdgs-gender-lens-vital-pro-poor-results Gender and the MDGs: A gender lens is vital for pro-poor results] {{webarchive |url=https://web.archive.org/web/20110310100258/http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=2386&title=gender-mdgs-gender-lens-vital-pro-poor-results |date=March 10, 2011}}. London: [[Overseas Development Institute]]</ref>
سوسیالیست‌های قرن نوزدهم مانند رابرت اوون، ویلیام تامپسون، آنا ویلر و اوت ببل ادعا می‌کنند که نابرابری اقتصادی بین جنسیت، علت اصلی نابرابری اقتصادی است؛ با این حال کارل مارکس و فردریک انگلس معتقد بودند که نابرابری میان طبقات اجتماعی علت بزرگتر نابرابری است.<ref>{{cite book|title=The Real Wealth of Nations: Creating a Caring Economics|author=Riane Eisler|date=2007|page=73}}</ref>
خط ۵۲۱:
== ترجیحات فردی ==
در رابطه با مسائل فرهنگی، تنوع ترجیحات در یک جامعه ممکن است به نابرابری اقتصادی کمک کند. هنگامی که با انتخاب کار سخت‌تر برای کسب پول بیشتر یا لذت بردن بیشتر از اوقات فراغت مواجه می‌شوید، افرادی با توان بالقوه درآمد به همان اندازه ممکن است راهبردهای مختلفی را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] تجارت بین کار و اوقات فراغت به ویژه در بخش عرضه بازار کار در اقتصاد نیروی کار بسیار مهم است.
به همین ترتیب، افراد در جامعه اغلب سطوح مختلف از ریسک‌پذیری را دارند. هنگامی که افراد به‌طور یکسان قادر به انجام کارهای خطرناک با پتانسیل پرداختهایپرداخت‌های بزرگ، از قبیل راه اندازی کسب و کار جدید، برخی از سرمایه‌گذاری‌ها موفق و برخی از شکست هستند. حضور هر دو شرکت موفق و ناموفق در یک جامعه ناشی از نابرابری اقتصادی است، حتی زمانی که همه افراد یکسان هستند.
 
== تمرکز ثروت ==
خط ۵۴۸:
 
== سلامت ==
محققان بریتانیا، ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت، نرخهای بالاتری از مشکلات بهداشتی و اجتماعی را دربرداشتند (چاقی، بیماری روحی، قتل، تولد نوجوان، زندان، اختلاف با کودک، مصرف مواد مخدر) و نرخ‌های پایین‌تر کالاهای اجتماعی (امید به زندگی کشور، عملکرد آموزشی، اعتماد میان غریبه‌ها، وضعیت زنان، تحرک اجتماعی، حتی تعداد اختراعات صادر شده) کشورها و ایالاتهایایالات‌های دارای نابرابری بالاتر. با استفاده از آمار ۲۳ کشور توسعه یافته و ۵۰ ایالت ایالات متحده، مشکلات اجتماعی و بهداشتی در کشورهایی مانند ژاپن و فنلاند و کشورهای نظیر یوتا و نیوهمپشایر با برابری بالایی وجود دارد، نسبت به کشورهای (ایالات متحده و بریتانیا) و ایالات متحده (می‌سی‌سی‌پی و نیویورک) با تفاوت‌های زیادی در درآمد خانوار.<ref>{{cite web|url=http://www.equalitytrust.org.uk/resources/slides|title=The Spirit Level|work=equalitytrust.org.uk}}</ref><ref>{{cite journal|last1=Pickett|first1=KE|last2=Wilkinson|first2=RG|title=Income inequality and health: a causal review.|journal=Social Science & Medicine|date=March 2015|volume=128|pages=316-26|doi=10.1016/j.socscimed.2014.12.031|pmid=25577953}}</ref>
برای اکثر تاریخ بشر، استانداردهای زندگی بالاتر مواد -، دسترسی به آب تمیز و گرما از سوخت - منجر به سلامت بهتر و زندگی طولانی‌تر می‌شود.<ref name="pickett.p5">Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 5.</ref> این الگو از درآمد بالاتر - طولانی‌تر زندگی می‌کند هنوز هم در میان کشورهای فقیر، که در آن امید به زندگی به سرعت افزایش می‌یابد همان‌طور که درآمد سرمایه هر فرد افزایش می‌یابد، اما در دهه‌های اخیر امید به زندگی در میان کشورهای درآمد متوسط ​​کاهش یافته‌است.<ref>{{cite journal |doi=10.1038/scientificamerican1205-92 |pmid=16323696 |title=Sick of Poverty |journal=Scientific American |volume=293 |issue=6 |pages=92–9 |year=2005 |last1=Sapolsky |first1=Robert}}</ref> آمریکایی‌ها دیگر به‌طور متوسط ​​(حدود ۷۷ سال در سال ۲۰۰۴) نسبت به یونانی‌ها (۷۸ ساله) یا نیوزلندی‌ها (۷۸) دیگر زندگی نمی‌کنند، اگرچه ایالات متحده آمریکا GDP بیشتری را در سرتاسر خود دارد. مید به زندگی در سوئد (۸۰ سال) و ژاپن (۸۲) - که در آن درآمد بیشتر به‌طور مساوی توزیع شد - طولانی‌تر بود.<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 82.</ref><ref>(At the same time however, there is a strong connection between average income and health ''within'' countries. Example: Comparing average death rates in United States zip code areas organized by average income finds the highest income zip codes average a little over 90 deaths per 10,000, the poorest zip codes a little over 50 deaths and a "strikingly" regular gradient of death rates for income in between. source: Figure 1.4, Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 13, Authors: "What is so striking about Figure 1.4 is how regular the health gradient is right across society". Data from: {{cite journal |doi=10.2105/AJPH.86.4.486 |pmid=8604778 |pmc=1380548 |title=Socioeconomic differentials in mortality risk among men screened for the Multiple Risk Factor Intervention Trial: I. White men |journal=American Journal of Public Health |volume=86 |issue=4 |pages=486–96 |year=1996 |last1=Smith |first1=G D |last2=Neaton |first2=J D |last3=Wentworth |first3=D |last4=Stamler |first4=R |last5=Stamler |first5=J}})</ref>
در سال‌های اخیر مشخصه‌ای است که با سلامت در کشورهای توسعه یافته رابطه قوی دارد نابرابری درآمد است. ایجاد یک شاخص "مشکلات بهداشتی و اجتماعی" از ۹ عامل، نویسندگان ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت مشکلات بهداشتی و اجتماعی را یافتند"رایج‌ترین در کشورهای دارای نابرابری درآمد بیشتر",<ref>Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 306–9. Figure 2.2 found on p. 20 and [http://www.equalitytrust.org.uk/why this page]</ref><ref>the authors found a Pearson Correlation Coefficient of 0.87 for the index and inequality among 20 developed countries for which data was available. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref> بیشتر در میان ایالات ایالات متحده با نابرابری‌های درآمد بالا رایج است.<ref>a coefficient of 0.59 for 40 US states for which data was available (the index for US states did not include a component for mobility in its index). For both populations the statistical significance p-value was >0.01. Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, p. 310.</ref> سایر مطالعات این روابط را تأیید کرده‌اند. شاخص یونیسف از «رفاه کودکان در کشورهای ثروتمند» که ۴۰ شاخص در ۲۲ کشور را مطالعه می‌کند، با برابری بیشتر، و نه درآمد سرانه مرتبط است.<ref>compare figures 2.6 and 2.7 in Pickett and Wilkinson, ''The Spirit Level'', 2011, pp. 23–4. Data from [http://www.unicef.org/media/files/ChildPovertyReport.pdf An overview of child well-being in rich countries] The United Nations Children’s Fund, 2007</ref>
پیکت و ویلکینسون معتقدند که نابرابری و طبقه‌بندی اجتماعی منجر به سطوح بالاتر اضطراب روحی و وضعیت اضطرابی می‌شود که می‌تواند به افسردگی وابستگی شیمیایی، زندگی مشترک کم، مشکلات والدین و بیماری‌های مرتبط با استرس سوق داده شود.<ref name=thinktanks>[https://www.theguardian.com/books/2010/aug/14/the-spirit-level-equality-thinktanks The Spirit Level: how 'ideas wreckers' turned book into political punchbag]| Robert Booth| The Guardian| August 13, 2010</ref>
در کتاب خود، اپیدمیولوژی اجتماعی، ایچیرو کاوچی و S.V. Subramanian متوجه شدند که افراد فقیر به سادگی نمی‌توانند زندگی سالم را به آسانی به مانند یک زندگی ثروتمندانه هدایت کنند. آن‌ها قادر به تأمین غذای کافی برای خانواده‌هایشان نیستند، نمی‌توانند صورتحسابهایصورتحساب‌های برق برای گرم نگه داشتن خودشان در طول زمستان و سرد کردن در طول امواج گرما بپردازند و مسکن کافی ندارند.<ref>{{Cite book|title=Social Epidemiology|last1=Kawachi, Ichiro. S.V. Subramanian.|first=|publisher=|year=|isbn=|location=|pages=126|quote=|via=}}</ref>
نابرابری درآمد ملی با میزان شیوع اسکیزوفرنیا رابطه مثبت دارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0020764013481426 |pmid=23594564 |pmc=4105302 |title=Income inequality and schizophrenia: Increased schizophrenia incidence in countries with high levels of income inequality |journal=International Journal of Social Psychiatry |volume=60 |issue=2 |pages=185–96 |year=2014 |last1=Burns |first1=Jonathan K |last2=Tomita |first2=Andrew |last3=Kapadia |first3=Amy S}}</ref>
 
خط ۵۷۵:
== سودآوری، رفاه اقتصادی و بازده توزیع ==
به دنبال اصل مطلوبیتگرانه برای جستجوی بیشترین سود برای بیشترین تعداد - نابرابری اقتصادی مشکل ساز است. خانه‌ای که کمترین امکانات را برای یک میلیونر به مانند یک خانه تابستانی فراهم می‌کند، نسبت به خانواده بی‌خانمان پنج نفره، نمونه‌ای از کاهش بهره‌وری بازتولیدی در جامعه است که باعث می‌شود که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش یابد و بنابراین مجموع مطلوبیت شخصی. یک دلار اضافی که توسط یک فرد فقیر خرج می‌شود، به چیزهایی می‌رساند که برای آن فرد بسیار مفید می‌باشد مانند نیازهای اساسی مانند غذا، آب و مراقبت‌های بهداشتی. در حالی که یک دلار اضافی که توسط شخص خیلی ثروتمندتر خرج می‌شود به احتمال زیاد به کالاهای لوکسی منتهی می‌شود که به آن فردمطلوبیت نسبتاً کمتری می‌دهد؛ بنابراین، مطلوبیت نهایی ثروت هر فرد ("دلار اضافی") کاهش می‌یابد زمانی که شخص ثروتمندتر می‌شود. از این منظر، برای هر مقدار داده شده‌ای از ثروت در جامعه، جامعه‌ای با برابری بیشتر، مطلوبیت کل بالاتری خواهد داشت. برخی از مطالعات<ref name=happiniess>[http://stoa.org.uk/topics/happiness/Happiness%20-%20Has%20Social%20Science%20A%20Clue.pdf "Happiness: Has Social Science A Clue?" Richard Layard] 2003</ref><ref>Blanchard and Oswald 2000, 2003</ref> شواهدی را برای این نظریه پیدا کرده‌اند و اشاره دارد که در جوامعی که نابرابری کمتر است، رضایت و خوشبختی همه جمعیت در به بالاتر رفتن گرایش دارد.
فیلسوف دیوید اشمیتز استدلال می‌کند که به حداکثر رساندن مجموع مطلوبیتهایمطلوبیت‌های فردی به انگیزه‌های تولید آسیب خواهد رساند.
 
== تقاضای کل، مصرف و بدهی ==
خط ۶۰۲:
=== مطالعات پس از سال ۲۰۰۰ ===
طبق اظهارات اقتصاددانان صندوق بین‌المللی پول، نابرابری در ثروت و درآمد با مدت زمان رشد اقتصادی همبستگی منفی دارد (نه نرخ رشد).<ref name="BergOstryEE" /> سطوح بالایی از نابرابری نه تنها مانع از رفاه اقتصادی نمی‌شود، بلکه مانع از کیفیت نهادهای کشور و سطح تحصیلات بالا می‌شود.<ref name="Easterly2007">{{cite journal|year=2007|title=Inequality does cause underdevelopment: Insights from a new instrument|journal=Journal of Development Economics|volume=84|issue=2|pages=755–76|doi=10.1016/j.jdeveco.2006.11.002|last1=Easterly|first1=William}}</ref> طبق گفته اقتصاددانان کارکنان صندوق بین‌المللی پول، «اگر سهم درآمد از ۲۰ درصد (ثروتمند) افزایش یابد، رشد تولید ناخالص داخلی عملاً در میان مدت کاهش می‌یابد، و پیشنهاد می‌کند که مزایای آن نادیده گرفته نشود. در مقابل، افزایش سهم درآمد پایین ۲۰ درصدی (فقرا) با رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر همراه است. طبقه فقرا و طبقه متوسط ​​برای رشد بیشتر از طریق تعدادی از کانال‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وابسته به هم هستند.»<ref>{{cite book|date=June 2015|last1=Dabla-Norris|first1=Era|title=Causes and Consequences of Income Inequality: A Global Perspective|url=https://www.imf.org/external/pubs/ft/sdn/2015/sdn1513.pdf|publisher=International Monetary Fund|accessdate=29 June 2015|display-authors=etal}}</ref>
با این حال، کارهای بیشتری انجام شده در سال ۲۰۱۵ توسط Sutirtha Bagchi و Jan Svjnar نشان می‌دهد که تنها نابرابری ناشی از فساد و جنون است که به رشد اقتصادی آسیب می‌رساند. . وقتی که آن‌ها برای این واقعیت که بعضی از نابرابریهانابرابری‌ها از طریق بیلیونرها با استفاده از ارتباطات سیاسی آن‌ها ایجاد می‌شود، کنترل می‌شود، به نظر می‌رسد نابرابری ناشی از نیروهای بازار تأثیری بر رشد ندارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jce.2015.04.002 |title=Does wealth inequality matter for growth? The effect of billionaire wealth, income distribution, and poverty |journal=Journal of Comparative Economics |volume=43 |issue=3 |pages=505–30 |year=2015 |last1=Bagchi |first1=Sutirtha |last2=Svejnar |first2=Jan}}</ref>
مطالعات بر روی نابرابری درآمد و رشد گاهی اوقات شواهدی را تأیید کرد که فرضیه منحنی کوزنتس را نشان می‌دهد که بیان می‌کند که با توسعه اقتصادی، ابتدا نابرابری افزایش می‌یابد و سپس کاهش می‌یابد.<ref name=Clarke1995 /> اقتصاددان Thomas Piketty این مفهوم را به چالش می‌کشد، ادعا می‌کند که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ جنگ‌ها و «شوک‌های سیاسی و اقتصادی خشونت‌آمیز» نابرابری را کاهش داد. علاوه بر این، Piketty استدلال می‌کند که فرضیه «جادویی» منحنی کوزنتس، با تأکید بر توازن رشد اقتصادی در بلند مدت، نمی‌تواند افزایش قابل توجهی در نابرابری اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته از دهه ۱۹۷۰ در نظر بگیرد.<ref>[[Thomas Piketty]]. ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' [[Harvard University Press]], 2014. pp. 15-16. {{ISBN|067443000X}}</ref>
 
خط ۶۱۴:
 
== مسکن ==
در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه بیشتر زمین و مسکن در خارج از سیستم ثبت نام مالکیت رسمی و قانونی برگزار می‌شود. خیلی از اموال ثبت نشده در قالب غیررسمی از طریق انجمن‌هایانجمنهای مختلف و ترتیبات دیگر برگزار می‌شود. دلایل مالکیت بیش از حد قانونی شامل خط قرمز اداری فرعی در خرید ملک و ساخت و ساز است؛ در برخی از کشورها می‌توان بیش از ۲۰۰ مرحله و تا ۱۴ سال برای ساخت زمین‌های دولتی انجام داد. از دیگر عللی که مالکیت بیش از حد قانونی شکست می‌خورد این است که اسناد معامله را تأیید نکنند یا اسناد معامله تأیید می‌کنند ولی در نمایندگی رسمی ثبت نمی‌کنند.<ref name="Desoto_2000">{{cite book
|title=The Mystery of Capital: Why Capitalism Triumphs in the West and Fails Everywhere Else
|last=De Soto
خط ۶۲۴:
کنترل اجاره در برزیل به‌طور چشمگیری درصد مسکن قانونی را نسبت به مسکن غیرقانونی کاهش داد، که عرضه بسیار بهتری برای تعادل تقاضا داشت.<ref name="Desoto_2000" />
تعدادی از محققان (دیوید روددا،<ref name="Rodda 1994">{{Cite thesis|title=Rich Man, Poor Renter: A Study of the Relationship Between the Income Distribution and Low Cost Rental Housing|author=David T Rodda|date=1994|publisher=Harvard University}}</ref> جاکوب ویکدور<ref name="Vigdor 2002">{{cite web|author= Vigdor, Jacob|title= Does Gentrification Harm the Poor?| url =http://muse.jhu.edu/login?auth=0&type=summary&url=/journals/brookings-wharton_papers_on_urban_affairs/v2002/2002.1vigdor.html
| publisher = Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs|year= 2002}}</ref> و جاننا ماتلاک) استدلال می‌کنند که کمبود مسکن ارزان قیمت - حداقل در آمریکا - قسمتی از آن ناشی از نابرابری درآمد است.<ref name="MatlackVigdor2006">{{cite journal |doi=10.1016/j.jhe.2008.06.004 |title=Do rising tides lift all prices? Income inequality and housing affordability |journal=Journal of Housing Economics |volume=17 |issue=3 |pages=212–24 |year=2008 |last1=Matlack |first1=Janna L. |last2=Vigdor |first2=Jacob L.}}</ref> دیوید رودا<ref name="Rodda 1994" /><ref>(cited in Matlack ''Do Rising Tides Lift All Prices? Income Inequality and Housing Affordability'', 2006)</ref> اشاره کرد که از سال ۱۹۸۴ و ۱۹۹۱، تعداد واحدهای اجاره‌ای با کیفیت به دلیل افزایش تقاضا برای مسکن با کیفیت بالا کاهش یافت.<ref name="Rodda 1994" /> رایرأی مثال، در شرق نیویورک، از طریق جابه جایی محله‌های قدیمی تر، قیمت اجاره به سرعت افزایش یافت، زیرا صاحبخانه‌ها ساکنان جدیدی را که تمایل به پرداخت نرخ بالای بازار برای مسکن داشتند، پیدا کردند و خانواده‌های با درآمد پایینتر را بدون واحدهای اجاره‌ای رفتند (درآوردند).
 
== فقر ==