۴۹٬۷۹۷
ویرایش
جز برچسبها: ویرایش با تلفن همراه ویرایش با مرورگر تلفن همراه متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
جز (ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار:) |
||
'''عملگرایی''' یا '''پراگماتیسم''' {{انگلیسی|''Pragmatism''}}، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در [[سیاست]] بیشتر [[واقعگرایی (فلسفه)|واقعگرایی]] و [[مصلحتگرایی]] معنی میدهد.<ref name="ReferenceA">فرهنگ جامع سیاسی، سرواژهٔ «پراگماتیسم».</ref>
پراگماتیسم روشی در فلسفه است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آنها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان میپذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عملگرا و [[تسامح|متسامح]] میدانند. مخالفان، این گروه را [[میانهرو]] (یا [[محافظهکار]]) میخوانند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=پراگماتیسم&SSOReturnPage=Check&Rand=0| عنوان = پراگماتیسم| تاریخ بازدید = ۴ دی ۱۳۸۸| تاریخ = | ناشر = دانشنامهٔ رشد | زبان = فارسی}}</ref> از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوتها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آنها تنها در سودمندی عملی آنها برای زندگی ما
دولتمردان و سیاستمداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق میشود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم میشمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان میدهند.<ref name="ReferenceA" />
== تاریخچه ==
پراگماتیسم [[فلسفه]]ای است که اول بار در آمریکا پدید آمد و در تفکر و حیات عقلی این سرزمین تأثیر زیادی بر جای گذاشت. این فلسفه در اواخر قرن نوزدهم با متفکرانی نظیر [[چارلز سندرس پرس]]، [[ویلیام جیمز]] و سپس [[جان دیویی]] به ظهور رسید. در واقع، هرچند این [[ویلیام جیمز]] بود که اولین بار از این اصطلاح در متون فلسفی استفاده کرد، اما خود ویلیام جیمز اعتبار وضع این اصطلاح را به [[چارلز سندرس پرس]] میدهد. مشهور است که [[چارلز سندرس پرس]] در بحثهایش در باشگاه متافیزیکی این اصطلاح را به کار میبرد. باشگاه متافیزیکی انجمنی فلسفی بود که الیور وندل هولمز، [[ویلیام جیمز]] و [[چارلز سندرس پرس]] در سال ۱۸۷۲ میلادی در کمبریچ ماساچوست ایجاد کردند.<ref>https://en.wikipedia.org/wiki/The_Metaphysical_Club</ref>[[چارلز سندرس پرس]] در بحثهای رخ داده در این باشگاه این اصطلاح را به کار میبرد اما این [[ویلیام جیمز]] بود که آن را وارد متون فلسفی کرد. [[ویلیام جیمز]] در کتاب پراگماتیسم
«این اصطلاح [”پراگماتیسم“] از واژهٔ یونانی [πραγμα] به معنای کنش مشتق شدهاست؛ که واژههای «عمل» و «عملی» در زبان ما نیز از آن میآیند. جناب [[چارلز سندرس پرس]] در سال ۱۸۷۸ میلادی آن را وارد فلسفه کرد. آقای پرس در مقالهای تحت عنوان «چگونه ایدههای خود را وضوح بخشیم» در نشریهٔ «ماهنامهٔ دانش عامه» در ماه ژانویهٔ آن سال بعد از اشاره به این امر که باورهای ما در واقع قواعدی برای کنشاند، گفت که برای بسط معنای یک اندیشه/باور، ما تنها بایستی تعیین کنیم آن اندیشه/باور چه رفتاری را موجب میشود: در نظر ما آن رفتار تنها معنای آن باور/اندیشه است؛ و حقیقت آشکار در پس تمایزات فکری ما، هر چقدر هم باریک و ظریف، این است که صرفاً آنهاییشان به کار میآیند که مشتمل بر تفاوتی احتمالی در عمل باشند؛ بنابراین، اگر بخواهیم نسبت به شیئی/ابژهای به وضوح کامل در افکارمان دست یابیم، صرفاً بایستی بررسی کنیم که آن شیئی/ابژه منشأ چه تأثیرات قابل تصوری بر عمل میشود—چه تأثیراتی را بر حواس باید از آن انتظار داشته باشیم، و برای چه عکسالعملهایی باید خود را آماده کنیم. پس تصور ما از این تأثیرات، خواه بلاواسطه یا با فاصلهٔ زمانی، در نظر ما از آن شیئی/ابژه است؛ اگر آن تصور اصولاً معنای ایجابیای داشته باشد.// این اصل پرس است، اصل پراگماتیسم. این اصل تقریباً به مدت بیست سال از سوی همه نادیده گرفته شد، تا اینکه من، در سخنرانیای در انجمن فلسفی پروفسور هوویسون در دانشگاه کالیفورنیا، آن را دوباره پیش کشیدم…<ref>مروری بر متد پراگماتیستی. وبلاگ بعداز ظهر http://www.afternoon-rm.blogspot.fr/2016/02/blog-post.html</ref>
البته باید گفت که بعدها میان [[چارلز سندرس پرس]] و [[ویلیام جیمز]] بر سر دلالتهای این جریان فلسفی اختلافاتی پیش آمد. مشخصا، [[چارلز سندرس پرس]] چندان با تفاسیری که [[ویلیام جیمز]] از پراگماتیسم ارائه میکرد موافق نبود. این اختلاف نظر را میتوان تا حدی ناشی از
به نظر این متفکران، پراگماتیسم انقلابی است علیه [[ایدهآلیسم]] ([[آرمانگرایی]]) و کاوشهای عقلی محض که هیچ فایدهای برای انسان ندارد، در حالی که فلسفه پراگماتیسم، روشی است درحل مسائل عقلی که میتواند در سیر ترقی انسان بسیار سودمند باشد.
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
== منابع ==
|
ویرایش