امپراتوری آلمان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ئ
خط ۱۴۷:
در سال ۱۸۸۸ امپراتور ویلهلم یکم از دنیا رفت و چند ماه پس از او جانشین او فردریش سوم نیز در اثر بیماری در گذشت و تاج پادشاهی به فرزندش ویلهلم دوم رسید ، ویلهلم دوم بر خلاف پدر بزرگش به دنبال افزایش قدرت جایگاه امپراتور در آلمان بود و با حضور بیسمارک نیز مخالفت میکرد چرا که بیسمارک عملا قدرت بیشتری نسبت به امپراتور داشت بنابراین در سال ۱۸۹۰ بیسمارک را عزل کرد و بیسمارک نیز بر خلاف پیش بینی ارتش و روزنامه ها بدون مقاومت از قدرت کنار رفت و دوران صدر اعظمی بیست و پنج ساله اش به پایان رسید یکی از نویسندگان آلمانی این اتفاق را اخراج کردن ناخدا از کشتی نامگذاری کرد گرچه روزنامه ها و نیز پارلمان از این اقدام پادشاه انتقاد کردند اما این مخالفت ها تنها روابط پادشاه با روزنامه ها و خصوصا پارلمان را به تیرگی رسانید و نتیجه اش هم محدود شدن رسانه ها و کاهش قدرت و نفوذ سیاسی پارلمان بود ، بیسمارک نیز تا زمان مرگش در سال ۱۸۹۸ در ویلایش در لاونبرگ آلمان اقامت کرد و هر از گاهی در روزنامه ها از سیاست های امپراتور انتقاد می‌کرد.پس از بیسمارک تا پایان امپراتوری در سال ۱۹۱۸ هفت صدر اعظم توسط ویلهلم دوم انتخاب شدند اما هیچ کدام از آن ها نتوانستند مانند بیسمارک از خود لیاقت و توانایی نشان دهند .
 
از طرف دیگر در اوایل قرن بیستم رقابت های استعماری قدرت های استعمارگر را با بحران کمبود سرزمین مواجه کرد قدرت های استعماری نو ظهور مانند آلمان و ایتالیا که دیر تر از سایر استعمارگران وارد رقابت شده بودند خود را از بریتانیا ، فرانسه و روسیه عقب می دیدند گرچه آلمانی ها با تلاش زیاد توانستند سرزمین های زیادی را در آفریقا به دست بیاورند اما این سرزمین ها در برابر ثروت بیکران مستعمره نشین های بریتانیا و فرانسه بسیار اندک بود مجموع مستعمرات آلمان حتی با هند که یکی از مستعمرات بریتانیا و البته مهم ترین آن ها بود برابری نمی کرد رقابت میان اتریش و امپراتوری روسیه بر سر سیطره بر شبه جزیره بالکان نیز از بحران های مهم این سال ها بود از طرفی در سال های ابتدایی قرن بیستم تمام قدرت های اروپائی در حال تجهیز و تقویت نظامی خود بودند و عملا آماده جنگی بزرگ می‌شدند که خود نتیجه آن را پیش بینی نمی کردند بعد ها تاریخ دانان به این سال ها لقب سال های « [[صلح مسلح|'''صلح مسلح''']] » را دادند این اوضاع باعث ایجاد یک اتحاد میان سه قدرت اروپائی یعنی [[امپراتوری آلمان]] ، [[اتریش-مجارستان|امپراتوری اتریش]] و [[امپراتوری عثمانی]] به نام [[اتحاد سه‌گانه|اتحاد مثلث]] گشت و در برابر آن نیز یک اتحاد میان سه دولت دیگر یعنی امپراتوری روسیه ، امپراتوری بریتانیا و فرانسه به نام اتفاق مثلث شکل گرفت .
 
سرانجام در سال ۱۹۱۴ با به قتل رسیدن ولیعهد اتریش در شهر بلگراد توسط یک جوان صرب امپراتور اتریش بهانه کافی برای حمله به صربستان را پیدا کرد و از آن جا که صربستان تحت نفوذ روسیه قرار داشت فورا امپراتوری روسیه در واکنش به حمله اتریش به صربستان به آن کشور اعلام جنگ داد و بعد از آن آلمان که متحد اتریش بود به امپراتوری روسیه اعلام جنگ کرد و بریتانیا و فرانسه نیز در حمایت از امپراتوری روسیه وارد جنگ شدند و طولی نکشید که ایتالیا هم در حمایت از آلمان به فرانسه و متحدانش اعلام جنگ کرد ، بلغارستان که با صربستان مشکل داشت هم وارد جنگ به نفع آلمان شد و امپراتوری عثمانی نیز که عضو اتحاد مثلث بود به نفع آلمان وارد جنگ شد ، ایالات متحده آمریکا در حمایت از متفقین ابتدا کوشید از راه دیپلماسی صلح برقرار نماید و وقتی آتش جنگ را شعله ور تر از آن دید که بشود بدون جنگ آن را خاموش کرد به نفع متفقین وارد جنگ شد ، ژاپن نیز به عنوان یک قدرت نو ظهور و متحد آمریکا در آن سال ها به متفقین پیوست برخی کشور های دیگر اروپایی نیز مانند اسپانیا و سوئد هم چون ایران در خاورمیانه اعلام بیطرفی کردند .