چیترا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Hooman.babak (بحث | مشارکتها) به مقاله محتوی بسیاری همراه با عکس و منابع بیشتر اضافه شد برچسبها: افزودن تگهای خالی ویرایشگر دیداری |
Hooman.babak (بحث | مشارکتها) محتوی تغییر کرد |
||
خط ۱:
''چیترا'' از زیباترین نمایشنامههای [[رابیندرانات تاگور]] است. او این نمایشنامه را براساس یکی از داستانهای ''[[مهاباراتا|ماهابهاراتا]]'' نوشته و جریان عشق میان شاهدخت چیترانگادا و شاهزاده [[آرجونا]] را روایت کرده است. این عشق نخست با ترفند و نیرنگ آغاز میشود و بار دراماتیک نمایشنامه، همه، بر دوش کشمکش درونی پیرامون این ترفند و نیرنگ است. تاگور ''چیترا'' را به شعر نوشته است و این
[[پرونده:چیترا.jpg|راست|بندانگشتی|چیترا (نمایشی در یک پرده و نه صحنه)]] نمایشنامه از مهمترین چامهنمایشنامههای ادبیات مدرن هند به شمار میآید. این نمایشنامه در سال 1397 توسط انتشارات «علمیوفرهنگی» با برگردان هومن بابک به همراه با سه مقاله دربارهی ادبیات هند منتشر شده است. لازم به یاد آوری است که چیترا نخستین بار در سال 1334 توسط فتحالله مجتبایی به فارسی برگردانده شده بود.
{{جعبه اطلاعات کتاب | عنوان = چیترا
| عنوان اصلی =(نمایشنامهای در یک پرده و نه صحنه)
سطر ۲۵ ⟵ ۲۹:
| پس از =
| پیش از =
|شمارگان=هزار نسخه|نوبت چاپ=نخست|زبان اصلی=انگلیسی|قطع=رقعی اروپایی}}
== نگارش چیترا ==
رابیندرانات تاگور، شاعر بلندآوازهی بنگالی، ''چیترا'' را بر پایهی کوهی از دانش و تجربهی پیشینیان خود در فن شعر و نمایش و براساس داستانی از ''ماهابهاراتا'' نگاشته است. درحقیقت ''چیترا'' مانند کوه یخی است که تنها قلهی آن - که متن نمایش باشد - از آب بیرون است و به دید میآید؛ ولی زیر این قله، کوهی از تاریخ، هنر، ادبیات و زیبایی در اقیانوس فرهنگ هندی نهفته است. ''چیترا'' نخستین بار به زبان [[بنگالی]] در [[۱۸۹۱|1891]] نوشته شده است و خود تاگور در سال [[۱۹۱۳ (میلادی)|1913]] آن را به زبان انگلیسی برگرداند. نسخهی بنگالی اثر، سرشار از جوششهای شعری و بازیهای زبانی و کنایهها و استعارههایی است که به دلیل نارساییِ زبان انگلیسی، در نسخهی انگلیسی ''چیترا'' حذف شدهاند. بااینحال نسخهی انگلیسی نیز، چه به لحاظ بازیهای زبانی و شعری، چه از نظر بار [[دراماتیک]]، اثری بسیار تاثیرگذار است.
توصیفات تاگور از طبیعت در ''چیترا'' بیهمتا است؛ کنشها و واکنشهای دراماتیک نیز بینظیرند. او آثار خود را به زبانی مینوشت که هم تحصیلکردهها و هم دهقانان بنگالی توانایی خواندن و فهم آن را داشته باشند و از آن لذت ببرند و با این کار بود که توانست در زندگی اجتماعی و پیشرفت فکری مردمان بنگال نقش پررنگی بازی کند.
<br />▼
== داستان چیترا در ماهابهاراتا ==
تاگور چیترا را در یک پرده و نُه صحنه نگاشته است. همانطور که پیش از این نیز گفتیم، این نمایشنامه از داستان چیترانگادا و آرجونا از بهرهی نخست منظومهی ماهابهاراتا به نام آدی پاروا گرفته شده است. براساس این داستان آرجونا در لباسی مبدل برای توبه از گناهی که مرتکب شده به وانواس یا «پرسهگردی» رفته است. در راه گذارش به مانیپور میافتد و در آنجا چیترانگادا، دختر زیبای چیتراواهانا پادشاه مانیپور، را میبیند و شیفتهی زیباییاش میشود. [[پرونده:Tagore3 140x190.jpg|راست|بندانگشتی|تاگور چیترا را نخست به زبان بنگالی نوشت و سپس آن را به زبان انگلیسی بازنویسی کرد]]
آرجونا دختر شاه را از او خواستگاری میکند. شاه نسبش را میپرسد و آرجونا اسم و کنیهی خود را میگوید. پادشاه برای آرجونا توضیح میدهد که نام یکی از نیاکانش در سلسلهی پادشاهی مانیپور، پرابهانجانا بوده است. این پادشاه را فرزندی نمیشده و برای اینکه پسری برای جانشینی داشته باشد دست به نیایش برمیدارد و به ریاضت مینشیند. خداوندگار شیوا به ریاضت او دلش نرم میشود و به مِهر اجازه میدهد او و فرزندانش، یکی پس از دیگری، تنها یک پسر داشته باشند. این امر خداوندگار شیوا تا زمان چیتراواهانا جاری است. چیتراواهانا در خاندان شاهان مانیپور نخستین کسی است که فرزندش دختر میشود و نام چیترانگادا را برای او انتخاب میکنند. پادشاه با او مانند یک پسر رفتار میکند تا او را برای جانشینی خود تربیت کند و پس از او فرزند پسری که از شاهدخت متولد شد، جانشین پدربزرگ شود.
سطر ۴۱ ⟵ ۴۴:
ساختار روایی نمایشنامهی چیترا با داستان ماهابهاراتا تفاوتهای عمده دارد. این داستان بخش بسیار کوچکی از ماهابهاراتا است؛ ولی با اندیشهی فرجاد و ادیبانهی تاگور به اثری بیهمتا تبدیل شده است. تاگور داستان را از جایی آغاز میکند که برای نخستین بار چیترا آرجونا را میبیند و شرح این دیدار آغازین را در صحنهی نخست برای دو ایزد مادانا (خداوندگار عشق) و واسانتا (خداوندگار بهار و فصلها) بیان میکند. از ساخت نمایشنامه اینگونه برمیآید که آرجونا پیش از خواستگاری چیترا از پدرش و زندگی رسمی با او، یک سال مخفیانه عاشق چیترا بوده است و درحقیقت تاگور این یک سال را در نمایشنامهاش روایت میکند.
▲<br />
== بخشی از صحنهی ششم نمایشنامهی چیترا ==
<blockquote>-آرجونا: بامدادان چشم گشودم و دریافتم رویاهایم در گوهری چگال شده. نه دُرجی داشتم که در آنش نَهَم نه تاج و دیهیمی که بر آنش دَهَم و نه زنجیری که به آنش بَرَم. با اینهمه مرا دلِ آن نیست که به دورش افکنم. دست راستِ سلحشورم به بیکاری نگهدار اوست وَ وظایفش را از یاد برده. </blockquote><blockquote>-چیترا (وارد میشود): سرورم به چه میاندیشند؟ </blockquote><blockquote>-آرجونا: امروز اندیشهام با آهنگ شکار آلوده است. ببین چگونه باران به سیلابها میشُرد و شرزه بر دامان تپه میکوبد! سایهی خَشین ابرها، بهسنگینی، فراز جنگل آویخته است و رودخانهی بادسر چون برنایی بیپروا به ریشخندی از همهآببندها میجهد. در چنین روزی بارانی بود که ما پنج برادر به شکار ستوران وحشی، بیشهی چیتراکا را پیمودیم. روزگار خوشی بود. دلهایمان به آوای کوسْتوفِ ابرها پای میکوفت. بیشه، صفیر فراشمرغان را پژواک میداد. رمندهآهوان از پس شرشر باران و بانگ آبشاران، گامهای ما را نمیشنیدند و پلنگان با رد پایشان بر گِل، کنام آشکار میکردند. در راه بازگشت به خانه، همدیگر را برای شنا در پهنای رودخانهی سرکش به چالش میکشیدیم. جان ناآرامیست مرا. دلم پَرِ نخجیر میکشد. </blockquote><blockquote></blockquote>{{پانویس}}
سطر ۴۸ ⟵ ۵۲:
*نمایشنامهای از رابیندرانات تاگور، [http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/193172/%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D9%81%D9%86%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D8%B4%D9%85%DA%A9%D8%B4 معرفی نمایشنامهی چیترا در روزنامهی شرق]
*عشق و ترفند و نیرنگ، [http://newspaper.hamshahri.org/id/24862/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%AA%D8%B1%D9%81%D9%86%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%86%DA%AF.html معرفی نمایشنامهی چیترا در روزنامهی همشهری]
*
*وقتی چیترا نوشته شد در ایران چه اتفاقی افتاد، [http://www.ibna.ir/fa/doc/shortint/263366/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF مصاحبه با هومن بابک، مترجم کتاب، دربارهی چیترا]
|