سید روحالله خمینی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسب: خنثیسازی |
اصلاح |
||
خط ۱۶۱:
در حین تدریس اخلاق به جمع کثیری از مستمعین، خمینی شروع به تدریس فلسفه، به گروهی از طلبههای جوان کرد که در بین آنها نام [[مرتضی مطهری]] و [[حسینعلی منتظری]] نیز دیده میشد که این طلاب بعدها از یاران او در نهضت بودند. وی در سال ۱۳۲۵، تدریس خارج فقه را با استفاده از کتاب «[[کفایة الاصول]]» آغاز کرد.<ref name="alislam" />
وی در این سالها به تدریس خصوصی و عمومی آثار فلسفی و عرفانی نظیر منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار ملاصدرا میپرداخت.<ref name="دیدگاه مهدی حائری یزدی درباره فلسفه">[http://www.iptra.ir/article/1138/دیدگاه-مهدی-حائری-یزدی-درباره-فلسفه دیدگاه مهدی حائری یزدی درباره فلسفه]</ref> وی که از ۲۷ سالگی تدریس فلسفه و عرفان را آغاز کرده بود، بشدت با مخالفت جریان سنتی حاکم بر حوزه مواجه شد تا جایی که برخی وی را نامسلمان تلقی میکردند.<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/135/1980/ابن-عربی-از-منظر-امام-خمینی مجله حضور زمستان 1381 ، شماره 43 ابن عربی از منظر امام خمینی]</ref>
=== ازدواج و خانواده ===
خط ۱۷۹:
اولین حضور خمینی در سطح اجتماع، چند سال بعد از شروع سلطنت محمد رضا پهلوی و در اوایل دهه چهل زندگی او بود. در سال ۱۳۲۳، خمینی بطور ناشناس و بدون امضا، کتاب [[کشفالاسرار]] را در مقابل کتاب [[اسرار هزار ساله]] ضد کسانی نوشت که اصلاحات در شیعه را تبلیغ مینمودند. خمینی در این کتاب به کسانی ماند [[علیاکبر حکمیزاده]] روزنامهنگار، روحانی اصلاح طلب، [[محمدحسن شریعت سنگلجی]] و همچنین به کسانی مانند کسروی حمله نمود.<ref name=Said /> این کتاب نشان دهنده موضع سنتی و سخت خمینی در برابر چالشگران روحانیت شیعه و همچنین [[مدرنیته]] است. او در این کتاب حملات اصلاح طلبان را جزئی از نقشه [[امپریالیسم]] برای نابودی شیعه میدانست.<ref name=Said /> روحیهٔ مبارزهطلبی و تمرد{{مبهم}} خمینی الهامبخش اولین اثر منتشرشده توسط او، یعنی کشفالاسرار (تهران، ۱۳۲۴ هجری شمسی) بود.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://gemsofislamism.tripod.com/khomeini_works.html#answer_kashf_al-asrar| عنوان = Ayatollah Khomeini's Gems of Islamism| تاریخ بازدید = ۵ سپتامبر ۲۰۱۱| نویسنده = Elmer Swenson| ناشر = Gems of Islamism| زبان = انگلیسی}}</ref>
سید روحالله خمینی در نامهای سرگشاده ظاهراً خطاب به مردم و روحانیان با عنوان «''[[بخوانید و به کار بندید]]''» به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در پاسخ به کتاب جنجالی «''[[شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند]]''» از [[احمد کسروی]]، وی را «یک نفر تبریزی بیسروپا» خطاب کرد<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120311_l44_kasravi_khomeini_letter.shtml نامه خمینی؛ 'بخوانید و به کار بندید']، بیبیسی فارسی</ref> و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسد فی الارض» فراخواند.<ref name="کنارهگیری روشنفکری ایران از کسروی">[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120313_l44_kasravi_intellectual_iran_sarkuhi.shtml کنارهگیری روشنفکری ایران از کسروی]، بیبیسی فارسی</ref>
انتقادات [[احمد کسروی]] از برخی عقاید مذهبی شیعه منجر به سوءقصد به وی از سوی روحانی ۲۱ سالهای به نام [[سید مجتبی میرلوحی|نواب صفوی]] در اردیبهشتماه سال ۱۳۲۴ شد.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120313_l44_kasravi_amini_murder.shtml گمانهها در فتوای قتل کسروی]، بیبیسی فارسی</ref> کسروی از این سوء قصد جان سالم بدر برد، اما گروهی از اعضای [[فدائیان اسلام]] در اسفند همان سال وی را هنگامی که در کاخ دادگستری تهران، به اتهامات توهین به مقدسات پاسخ میداد، به طرز فجیعی به قتل رساندند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120311_l44_kasravi_ahmad.shtml احمد کسروی، تجسم مدرنیته ایرانی با تناقضهایش]، بیبیسی فارسی</ref>
خط ۲۲۳:
{{اصلی|انقلاب سفید}}
در دیماه ۱۳۴۱ طرحی جدید توسط شاه با عنوان «[[انقلاب سفید]]» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی ششگانه اعلام شد.<ref name="imam-khomeini" /> معروفترین بند این اصول ششگانهٔ انقلاب سفید، [[اصلاحات ارضی در ایران|الغای رژیم ارباب و رعیتی]] بود.
شاه از مردم درخواست کرد که به پای صندوقها آمده و بهآن رأی بدهند.<ref name="
خمینی این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه و سلطنت او و زمینه برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران میدانست.<ref name="hawze" /> بنابراین او در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.<ref name="al-islam4" /> علمای محافظه کارتر معتقد بودند توان مقابله با شاه را ندارند، اما سرانجام، دیگر علما نظر خمینی در خصوص تحریم انتخابات را پذیرفتند. خمینی در دوم بهمن، بیانیه شدیداللحنی علیه شاه صادر کرد.<ref name=cgie771 />
خط ۲۴۲:
در زمان حمله به فیضیه، خمینی برای حضور در مدرسه به راه افتاد، اما حاضران او را از این تصمیم منصرف کردند.<ref name="hawze" />
خمینی همانجا در یک سخنرانی از شخص شاه بهعنوان عامل اصلی جنایت و همپیمان با آمریکا و اسرائیل یاد میکند و از سکوت علمای قم و نجف و دیگر کشورهای اسلامی گلایه میکند و میگوید:<ref name="
روز سیزده فروردین، خمینی بیانیهای را با عنوان «شاهدوستی یعنی غارتگری» منتشر کرد که در تاریخ انقلاب جایگاه ویژهای دارد. در این اعلامیه، او به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «[[تقیه]]» را در آن شرایط حرام دانست.<ref name="imam-khomeini" /><ref>{{یادکرد|کتاب= کوثر - جلد اول|نویسنده = روحالله خمینی|صفحه= صفحهٔ ۶۷}}</ref><ref>{{یادکرد|کتاب= صحیفهٔ نور - جلد اول|نویسنده = روحالله خمینی|ناشر = مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)|شهر=تهران|صفحه= صفحهٔ ۳۹|سال= ۱۳۶۱}}</ref
پس از این وقایع، شاه [[خدمت وظیفه عمومی|خدمت نظام وظیفه]] را برای طلاب جوان الزامی کرد. این کار، یعنی برتن کردن لباس نظامی و خدمت زیر پرچم شاهنشاهی برای طلاب مخالف بسیار دشوار و سخت بود. اما، خمینی پیکی به سربازخانهها فرستاد و از طلاب درخواست کرد که «تزلزل به خود راه ندهند» و «از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند.»<ref name="hawze" />
خط ۲۶۹:
۲۵ دی ۱۳۴۲ برابر با ۱۵ ژانویه ۱۹۶۴ دولت [[اسدالله علم]]، [[s:قانون اجازه استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین|لایحه اجازه استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین]] را به [[مجلس سنای ایران|مجلس سنا]] برد. طبق این طرح، ایران همانند ۳۸ کشور دیگر در دنیا به مستشاران نظامی آمریکا اجازه میداد که همچون دیپلماتها و کارمندان اداری و فنی سفارتخانهها از مصونیتها و معافیتهای مندرج در [[کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی|کنوانسیون وین]] برخوردار باشند. در ۳ مرداد ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازه استفاده مستشاران آمریکایی از [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] را تصویب کرد و به [[مجلس شورای ملی]] فرستاد.{{مدرک}} در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ این قانون با ۷۴ بلی و ۶۱ نه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.<ref name="ReferenceA">صورت مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ مهر ۱۳۴۳ جلسه ۱۰۴</ref> مجلهٔ داخلی مجلس شورا، پس از گذشت چند روز از تصویب لایحه به دست خمینی رسید و او متن کامل سخنرانیها و گفتگوهایی که میان نمایندگان مجلس و رئیس دولت ردوبدل شدهبود را مطالعه کرد.<ref>{{یادکرد|کتاب=بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی - جلد اول|نویسنده = سیدحمید روحانی|ناشر =احرار|چاپ=اول|شهر=تهران|صفحه= صفحهٔ ۷۰۸|سال=۱۳۵۶}}</ref>
خمینی تصمیم گرفت در ۴ آبان ۴۳، که آن سال که مصادف با تولد محمدرضا شاه و سالروز میلاد [[فاطمه]] دختر [[محمد]] نیز بود، برای مردم سخنرانی کرده و دربارهٔ لایحهٔ کاپیتولاسیون با آنها صحبت کند. شاه نماینده ای را به قم فرستاد و خمینی را تهدید کرد که علیه شاه، آمریکا و اسرائیل سخن نگوید. اما، خمینی بی اعتنا به تهدید شاه، سخنرانی اش را با آیه [[استرجاع]] آغاز کرد و سخنرانی انتقادی شدیدی را ایراد کرد. دیگر علما نیز، با لحنی آرامتر علیه کاپیتولاسیون سخنرانی کردند.<ref name="imam-khomeini" /><ref name=cgie773 /><ref>{{یادکرد روزنامه| نشانی = http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/185934| عنوان = چراغ راهِ امید | ناشر = [[روزنامه ایران]]|زبان = فارسی | تاریخ = ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ | تاریخ بازبینی 14 خرداد ۱۳۹۶}}</ref
خمینی در سخنرانی گفت: {{نقل قول|... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین… که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان با کارمندان اداریشان، با خدمهشان… از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. ملت ایران را از سگهای آمریکا پستتر کردند… آقا من اعلام خطر میکنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم… والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید…<ref>[http://farsi.khamenei.ir/imam-content?id=10553 سخنرانی روحالله خمینی علیه کاپیتولاسیون]</ref>}}
خط ۲۸۷:
در پی تشدید اختلاف میان دولت ایران و عراق و افزایش فشار بر ایرانیان، خمینی طی تلگرافی به [[حسن البکر]] اعتراض کرد و درخواست خروج از این کشور را داد، اما حکومت عراق اجازه خروج نداد. با انعقاد [[عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر|پیمان الجزایر]] میان شاه و [[صدام حسین]] و کاهش اختلاف میان دو دولت، فشارها بر خمینی تشدید شد.<ref name=cgie675 />
روحانیون مخالف شاه توسط [[خمینی]] از [[عراق]] رهبری میشدند و شبکهای مخفی و غیررسمی در کشور داشتند. چهرههای شاخص این گروه عبارت بودند از: [[حسینعلی منتظری]]، مدرس برجسته [[فقه اسلامی]] در قم، که به عنوان مخالف آشتیناپذیر رژیم، سه بار به زندان افتاد؛ [[محمد بهشتی]] هوشیارترین عضو سیاسی گروه؛ [[مرتضی مطهری]] متفکر و نظریهپرداز عمده گروه؛ و دو روحانی جوانتر سازمان دهنده گروه به نامهای [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] و [[علی خامنهای]]. خمینی که از سال ۱۳۴۲، در [[نجف]] میزیست، به تدریج تعبیر خود از اسلام شیعه را گسترش داد. او چارچوب نظریه سیاسی خود را در سخنرانیهایش، در اواخر دهه ۱۳۴۰، تدوین و تنظیم کرد و سپس آن را با عنوان «[[ولایت فقیه (کتاب)|ولایت فقیه: حکومت اسلامی]]» بدون ذکر نام مؤلف، منتشر نمود.<ref name="ReferenceB">آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۵۸۵–۵۸۷</ref><ref name="autogenerated1">Modern Iran, p۱۴۶</ref> دروس ولایت فقیه در میان روحانیون مبارز در ایران اشاعه یافت و شور مبارزه را زنده نگه داشت. در سال ۱۳۵۴، پیروان خمینی در سالگرد ۱۵ خرداد، به مدت سه روز در مدرسه فیضیه شعار «درود بر خمینی، مرگ بر سلسله پهلوی» را سر دادند. در مقابل، حکومت به مدرسه فیضیه یورش برد و معترضان را سرکوب و مدرسه را تعطیل کرد. در پی آن، خمینی طی اطلاعیه ای ضمن تقبیح سرکوب طلاب که به کشته شدن چند تن انجامیده بود، پیروزی را نوید داد.<ref name=cgie675 />
در سال ۱۳۵۶، خمینی با هوشمندی از سیاست فضای باز سیاسی حکومت پهلوی استفاده کرد و در اطلاعیه ای همه افراد وطنخواه و دانشجویان را به بهرهگیری از آن برای مبارزه با حکومت پهلوی دعوت کرد. درگذشت سیدمصطفی، پسر بزرگ وی، در ۱ آبان ۱۳۵۶ موجب تشکیل مجالس ترحیم در نجف و ایران شد و بار دیگر نام خمینی را در میان عموم مردم بر سر زبانها انداخت. بازار و کلاسهای حوزه به مدت دو روز تعطیل شد. بخصوص، مردم در مجلس ختم در [[مسجد اعظم قم]] شعار «درود بر خمینی» سر دادند.<ref name=cgie674-5>{{یادکرد وب | نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/40777 | عنوان=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، خمینی، روحالله | ناشر=[[مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی]] | اثر=[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]] | نویسنده=احمد پاکتچی، فرامرز منوچهری، حمید انصاری | صفحات= 674-675 | پیوند بایگانی=https://archive.fo/huynk | تاریخ بایگانی=31 مه 2018 | جلد=22}}</ref> برخی چون [[حامد الگار]] و هنری مانسون کشته شدن مصطفی خمینی را شروع زنجیره اتفاقاتی میدانند که منجر به انقلاب ایران شد<ref name="Algar">[http://www.al-islam.org/imambiography/5.htm Hamid Algar, ''Imam Khomeini: A Short Biography'', ch. The Islamic Revolution, 1978-79]</ref><ref>Munson, p۵۹</ref>
خط ۳۵۰:
=== شروع جنگ ایران و عراق تا سال ۱۳۶۷ ===
[[File:
[[عراق]] در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد چرا که [[صدام حسین]] گمان میکرد که ایران در این زمان ضعیف و آسیبپذیر است و اقلیت [[عربهای خوزستان]] او را در جنگ یاری خواهند نمود. اما اشتباه محاسباتی صدام و جنگ باعث اتحاد ایرانیان و به غلیان درآمدن آمیزهای از احساسات ملی و شیعی شد. [[جنگ ایران و عراق]] باعث تقویت [[بسیج]] و [[سپاه پاسداران]] و خمینی شد. در وضعیت اضطراری جنگ، طرفداران خمینی سرکوب داخلی را افزایش دادند و برای مثال [[روزنامه مجاهدین]] را تعطیل کردند.<ref>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=251}}</ref> تا پاییز ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) طرفداران خمینی کنترل تمام نهادهای حکومتی به جز ریاست جمهوری و چند وزارت کلیدی را در دست گرفته بودند.<ref>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=263}}</ref> در این زمان خمینی دستور داد که مسئله [[گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا]] که به انزوای سیاسی ایران و [[عملیات ثابت قدم|تحریمهای آمریکا]] انجامیده بود باید حل شود. مذاکرات پنهانی بین ایران و آمریکا انجام شد و توافقات حاصل شد. اما گروگانها با تأخیر و کمی بعد از آنکه [[جیمی کارتر]] دفتر ریاست جمهوری را در ۲۰ ژانویه ترک کرد آزاد نمودند.<ref name=ToolAutoGenRef7 /> ایران موفق شد اراضی اشغالی را از عراق پس بگیرد و در تابستان ۱۳۶۱ با امید حمایت از شیعیان عراق، جنگ را به داخل خاک عراق کشانید.<ref>{{پک|زبان=en|Nikki R. Keddie |۲۰۰۶|ک=Modern Iran|ص=258}}</ref> مهمترین واقعه سیاست خارجی در نیمه دهه هشتاد میلادی، [[ماجرای ایران-کنترا]] بود.
خط ۴۰۱:
خمینی در مصاحبه ای در دی ماه ۱۳۵۷ با [[حسنین هیکل]]، در خصوص منابعی که بر تفکر وی مؤثر بودهاند بهطور خاص از در منابع روایی از [[اصول کافی]]، در کتب فلسفی از [[اسفار اربعه]] [[ملاصدرا]] و در منابع فقهی از [[جواهر الکلام]] یاد میکند.<ref>[https://www.jamaran.ir/بخش-اخبار-12/121461-امام-خمینی-در-گفت-گو-با-حسنین-هیکل-ما-با-منطق-اسلام-پیش-می-رویم-از-شکست-ترس-نداریم-اختناق-همگانی-به-دنبالش-انفجار-همگانی-است امام خمینی در گفت و گو با حسنین هیکل]</ref> در نقلی دیگر وی میگوید «انقلاب اسلامی را دو کتاب شکل دادهاست: اسفار اربعه صدرالمتألهین و جواهرالکلام نجفی.»<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/95793/درآمدی-بر-خوانش-صدرایی-از-ولایت-فقیه#_ednref1 گنجینه معارف درآمدی بر خوانش صدرایی از ولایت فقیه]</ref>
[[مهدی حائری]] میگوید خمینی بشدت متأثر از [[ابن عربی]] بود و در تدریس اسفار ملاصدرا رویکردی عرفانی داشت و علاقه ای به مباحث فلسفی [[فارابی]] و [[ابن سینا]] نشان نمیداد.<ref
== دیدگاههای خمینی ==
خط ۴۲۸:
خمینی ایده «ولایت فقیه» را ابتدا طی یک سری سخنرانی در اوایل دهه هفتاد میلادی مطرح کرد. هر چند در آن زمان عده کمی در داخل و خارج ایران این ایده را جدی گرفتند. خود خمینی تا روزهای آخر سلطنت شاه ایران پیشبینی نمیکرد که روزی رهبر و سکاندار کشور ایران شود. بهعلاوه نه او و نه هیچیک از حلقه یاران نزدیک او تجربه عملی سیاسی و کشورداری نداشتند؛ بنابراین هیچگاه خمینی تا پیش از ورود به ایران در صدد بسط این نظریه و تبیین راهبردهای عملی این نظریه برای بکارگیری آن برنیامد.<ref>{{پک|زبان=en|Saikal|۲۰۰۹|ک=The rise and fall of the shah|ص=XX}}</ref>
طبق نظریه جدید او، اقتدار سیاسی و مسئولیت حفظ امت اسلامی، از طرف امام دوازدهم شیعیان به [[مجتهد]]ان متخصص در [[فقه]] اسلامی ([[فقیه|فقها]]) واگذار شدهاست. استدلال وی این بود که خداوند، پیامبران و ائمه را به منظور وضع قوانین شرع برای هدایت امتها فرستادهاست و در غیاب [[امامت|امام معصوم]]، روحانیون به ویژه فقها، تنها مفسران و نگاهبانان حقیقی شریعت میباشند که حکومت باید به آنان سپرده شود. خمینی حوزه اصطلاح [[ولایت فقیه]] را بسط داد، بهطوریکه تمام جامعه را در بر میگرفت.<ref name="
نظریات سنت شکن خمینی تنها به ولایت فقیه محدود نمیشد؛ او برخلاف عقیده گذشته خود که همچون دیگر روحانیون از نظام [[مشروطه سلطنتی]] حمایت میکرد، اظهار داشت که نظام سلطنتی، سنتی «طاغوتی» است که از دوران «شرک» به ارث رسیده و با اسلام ضدیت دارد، چرا که پیامبر اسلام، [[پادشاهی موروثی]] را شیطانی و کفرآمیز خواندهاست و حسین، امام سوم شیعیان، پرچم قیام را برای نجات مردم از یوغ خلفا و سلاطین موروثی برافراشتهاست. او در تشریح دیدگاه سیاسی خود، حتی روحانیون غیرسیاسی و میانهرو را مورد بازخواست قرار میداد و گروه نخست را به ترک تکالیف شرعی خود، پناه بردن به حوزههای علمیه و پذیرفتن نظریه جدایی دین از سیاست که از دید او توطئه «امپریالیستها» بود، متهم میکرد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص۵۸۹</ref><ref>Modern Iran, p۱۴۷</ref>
خط ۵۰۷:
=== ادعای رابطه با آمریکا ===
خمینی از ۲۶ دی ماه تا هفتم بهمن ماه ۱۳۵۷ و با واسطه [[ابراهیم یزدی]] حداقل پنج پیام از [[وارن زیمرمن]] به عنوان نمایندهٔ دولت و رئیسجمهور آمریکا دریافت نموده و به آنها پاسخ دادهاست.<ref name="dw.com">{{یادکرد وب |نویسنده =دویچه وله فارسی |نشانی=http://www.dw.com/fa-ir/پیامها-و-نامههای-محرمانه-رهبران-جمهوری-اسلامی-و-آمریکا-بخش-اول-خمینی-و-کارتر/a-18851505 |عنوان=پیامها و نامههای محرمانه رهبران جمهوری اسلامی و آمریکا (بخش اول: خمینی و کارتر) | ناشر =دویچه وله فارسی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> خمینی در پیامهای خود از آمریکا میخواهد نظامیان را مهار کند و مانع کودتا در ایران شود و در مقابل به آمریکا وعده میدهد که حکومت آینده ایران «صادرکنندهٔ انقلاب به سایر کشورهای منطقه» نخواهد بود و اگر بختیار و ارتش در امور دخالت نکنند و «ما ملت را ساکت کنیم ضرری برای آمریکا ندارد».<ref
مباحثاتی که بین زیمرمن از سفارت آمریکا در پاریس و [[ابراهیم یزدی]]، یکی از دستیاران نزدیک خمینی در آن زمان، در یک مهمانسرا در نزدیکی نوفل لوشاتو انجام شد، به این دلیل بود تا از به راه افتادن حمام خون پس از خروج شاه از ایران جلوگیری شود؛ که شاه و بختیار پیشتر در جریان این مذاکرات قرار داشتند.<ref name="khabaronline.ir">{{یادکرد وب |نویسنده = خبرآنلاین |نشانی=http://www.khabaronline.ir/detail/543140/World/diplomacy |عنوان=گری سیک: کار بیبیسی طوفان در فنجان چای است/ هیچکس رابطه [امام]خمینی با آمریکا را باور ندارد | ناشر =خبر آنلاین |تاریخ =۱۶ خرداد ۱۳۹۵ |تاریخ بازبینی=}}</ref> در این مذاکرات هر دو طرف خواستار جلوگیری از فروپاشی نظم و قانون و جلوگیری از خونریزی در ایران بودند.<ref
طبق سند بیبیسی خمینی در نیمه آبان ۱۳۴۲ مخفیانه به دولت [[جان اف کندی]] پیام میدهد که از حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند. همچنین او در نوفل لوشاتو خطمشی تعامل بیسرو صدا با آمریکا را در پیش گرفته بود؛ البته این تعامل با آمریکا نه از طریق [[میرزا خلیل کمرهای]] بلکه توسط [[ابراهیم یزدی]] از اعضای نهضت آزادی صورت میگرفت. وی در ۱۳۵۷ وعدههای مفصل و مشخصی به [[جیمی کارتر]] داده بود.<ref name=ToolAutoGenRef5>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.bbc.com/persian/iran/2016/06/160601_kf_khomeini_carter_kennedy |عنوان = | ناشر = بیبیسی فارسی|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۳ ژوئن ۲۰۱۶}}</ref>
خط ۵۴۵:
آثار سید روحالله خمینی عبارتند از:<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۱) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668&pageIndex=1&pageSize=200 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۲) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668&pageIndex=2&pageSize=200 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۳) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668&pageIndex=3&pageSize=200 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۴) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668&pageIndex=4&pageSize=200 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۵) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خانه کتاب |نشانی=http://www.ketab.ir/BookList.aspx?Type=Authorid&Code=32668&pageIndex=5&pageSize=200 |عنوان=فهرست کتابهای پدیدآور: روحالله خمینی (ص۶) | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
به باور [[فرج سرکوهی]]، نویسنده و منتقد ادبی، نثر فارسی سید روحالله خمینی، بر خلاف نثر عربی او، نثری است «نازل» و نزدیک به «نثر منشیانه دوران انحطاط نثر فارسی در دوران صفوی و قاجاری».<ref
=== نثر و کتابشناسی ===
خط ۵۷۹:
* [[رساله نجاة العباد]]
* [[حاشیه بر رساله ارث]]
* [[تقریرات درس اصول
* [[تحریر الوسیله]] (۲ جلد)
* [[ترجمه تحریر الوسیله]] (۴ جلد)
|