قرمطیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Khorrami78 (بحث | مشارکتها) جز اصلاحات جزئیِ نگارشی و تایپی برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
|||
خط ۱:
[[پرونده:East-Hem 900ad.jpg|300px|بندانگشتی|چپ|نقشه آسیا و محدوده قرمطیان در حدود ۹۰۰ میلادی]]
'''قرمطیان''' گروهی وابسته به [[اسماعیلیان]] یا [[باطنیان]] بودند که پس از قیام علی بن محمد
== معتقدات قرمطیان ==
=== فلسفه قرامطه ===
فلسفه قرامطه در خطوط کلی با فلسفه اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفه این فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفه
== تأثیر قرامطه در نهضتهای انقلابی و فکری اسلام ==
قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشتهاند. اثر شگرف '''[[اخوان الصفا]]''' در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. '''[[ماسینیون]]''' میگوید :{{نقل قول| متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مثل ''نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تآیید'' و... نیز میبینیم که شهاب الدین [[سهروردی]]، اصطلاح (نور قاهر) را به کار بردهاست، چنانکه [[ابن عربی]] تآویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تآویل راه اعتدال پیمودهاست.<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸-۱۸۹</ref>|||}} نیز آیین خرقه پوشی اخوتهای [[صوفیه]] به تقلید از مراسم قرمطیان ([[اسماعیلیان]]) نخست در قرن ششم هجری به وجود آمد. دربارهٔ نهضتهای انقلابی و مبارزه در راه مساوات و برابری باید گفت که قرمطیان پیکار دامنه داری با حکومت عباسیان و در پارهای موارد با [[فاطمیان]] داشتند و پایههای دولت بنی عباس را برای مدت زیادی به تزلزل انداختند و توانستند نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را از راه تبلیغ مذهب در پهنهای از جهان اسلام از مغرب گرفته تا مشرق توسعه دهند و امرا و صاحبان قدرت را به کیش خود درآورند و مردم را در جهت رهایی از ظلم و ستم رهبری کنند.<ref>تاریخ ایران(کمبریج) ج۵ ص ۲۸۲.</ref>
==
:{{نقل قول|از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که [[باطنیان]] به قرمطیان بمعنی اخص و [[اسماعیلیان]] منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان ''حمدان قرمط'' درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در [[اهواز]] اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا [[باطنیان]] خود شاخهای از [[اسماعیلیه]] بودند یا هر کسی در آئین [[تناسخ]] روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.|||}}
|