خروس (داستان): تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏داستان: ارجاع
خط ۵۲:
|تراز منبع=راست
}}
داستان خروس چهار بخشصحنه دارد:<ref>{{پک|میرعابدینی|۱۳۷۷|ک=صدسال داستان‌نویسی ایران|ص=۷۸۳|رف=میرعابدینی۲}}</ref>
 
'''۱'''. دو نقشه‌کش (راوی و مرد همراهش) در جزیره‌ای به مسّاحی مشغول هستند. وقتی برای برگشتن از جزیره به محل قرار با راننده می‌آیند راهنما به آن‌ها می‌گوید چون دیر آمده‌اند، ماشین رفته‌است. راهنما آن‌ها را به خانه حاج ذوالفقار کبگابی می‌برد تا در خانه او بمانند. در بدو ورود، توجه دو مرد به صدای بلند خروسی که در خانه حاجی است، و کله بریده بزی که روی سردر خانه‌اش نصب شده، جلب می‌شود. روی بز پر است از فضله‌های خروس. صدای امواج دریا می‌آید و خروس بازمی‌خواند. حاجی سنگ می‌اندازد طرف خروس و همراه می‌گوید گناه دارد. حاجی می‌گوید حرام‌زاده‌است. راهنما به حاجی می‌گوید این دو نفر برای مساحی آمده‌اند. حاجی از مهمان‌ها با شربت پذیرایی می‌کند و از گنج می‌پرسد و مردان اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. حاجی دستور می‌دهد خروس را پایین بیاورند و نوکرها نمی‌توانند. بچه حاجی که گوشه‌ای در حال اجابت مزاج است، می‌افتد در مدفوع خودش و چند سنگ به بز برخورد می‌کند و چند جایش را می‌شکند و بعد، بز سقوط می‌کند و خروس از خانه بیرون می‌رود.