محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏خانواده: ویرایش و تصحیح (جزئی)
←‏زندگی: ویرایش و تصحیح (جزئی)
خط ۴۶:
 
== زندگی ==
[[پرونده:Muhammad 13.jpg|بندانگشتی|چپراست|یک نقاشی در یک کتاب [[زبان ترکی|ترکی]] از محمد در بدو تولد و مادرش [[آمنه بنت وهب|آمنه]] که در حال نشان دادن وی به پدربزرگش [[عبدالمطلب]] و دیگر مکیان می‌باشد.]]
[[پرونده:Birth of Muhammad from folio 44a of the Jami‘ al-tawarikh.jpg|بندانگشتی|چپ|یک نقاشی از [[جامع التواریخ]] در سال ۷۱۴ ه. (۱۳۱۴–۱۳۱۵ میلادی) که تولد محمد را ترسیم کرده‌است.]]
 
خط ۶۸:
 
==== کودکی ====
[[پرونده:Young Muhammad meets the monk Bahira - from Jami' al-Tavarikh.jpg|thumbnail|چپراست|محمد در سن ۱۲ سالگی [[بحیرا]] را ملاقات می‌کند. (۵۸۲ میلادی)]]
پیش از تولد محمد، ''[[عبدالله]]''، پدرش، درگذشت.<ref>{{پک|Nasr|2005|ف=Muhammad|ک=Britannica|زبان=en}}</ref> عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش [[عبدالمطلب]] در امور تجاری همکاری می‌کرد.<ref>{{پک|ساواری|۱۳۴۹|ک=ستاره‌ای که در مکه درخشید|ص=۹}}</ref> طبق روایات اسلامی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگ‌خاندان قریش، محمد را پس از تولد طبق عادت مرسوم، به [[دایه]]ای به نام ''[[حلیمه|حلیمه بنی سعد]]'' سپرد. او ۲ سال در قبیله [[سعد بن بکر]]، شاخه‌ای از [[هوازن|قبیله هوازن]]، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کرده‌اند).<ref>{{پک|Watt|1986|ف=Ḥalima bint Abi Ḏẖu'ayb|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> زمانی‌که محمد ۶ ساله بود به همراه مادرش، ''[[آمنه بنت وهب]]''، و کنیزی به نام ''[[ام ایمن]]'' برای زیارت قبر عبدالله و دیدار از خویشاوندان راهی [[یثرب]] شدند. آمنه در مسیرِ بازگشت، در محلی به نام «[[ابواء]]» درگذشت.<ref>{{پک|Watt|1986|ف=Āmina|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=43|زبان=en}}</ref> و پس از آن عبدالمطلبِ ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت.<ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=46|زبان=en}}</ref> هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمی را با سختی‌های فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات دربارهٔ زندگی محمد است که در قرآن بدان اشاره شده‌است:<ref>{{پک|Brockopp|2010|ک=The Cambridge Companion to Muhammad|ص=28|زبان=en}}</ref> «آیا ما تو را یتیم نیافتیم؟».<ref group="پانویس">{{متن قرآن|أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ|ترجمه=مگر نه تو را يتيم يافت، پس پناه داد؟|سوره=۹۳|آیه=۶}}</ref> در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و [[ابوطالب]]، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.<ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=46|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|1961|ک=Muhammad: Prophet and Statesman|ص=8|زبان=en}}</ref> محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به [[شام]] سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با ''[[بحیرا سرجیوس]]'' (یک [[راهب]] مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.<ref>{{پک|ساواری|۱۳۴۹|ک=ستاره‌ای که در مکه درخشید|ص=۱۴}}</ref><ref>{{پک|Abel|1986|ف=Baḥirā|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=47|زبان=en}}</ref> داستان‌های بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابل‌اطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستان‌ها بسیار متفاوت با چهره‌ای است که قرآن از محمد ارائه می‌دهد و این داستان‌ها از دیدگاه تاریخی بیشتر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref>
[[پرونده:Young Muhammad meets the monk Bahira - from Jami' al-Tavarikh.jpg|thumbnail|چپ|محمد در سن ۱۲ سالگی [[بحیرا]] را ملاقات می‌کند. (۵۸۲ میلادی)]]
در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و [[ابوطالب]]، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.<ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=46|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|1961|ک=Muhammad: Prophet and Statesman|ص=8|زبان=en}}</ref> محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به [[شام]] سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با ''[[بحیرا سرجیوس]]'' (یک [[راهب]] مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.<ref>{{پک|ساواری|۱۳۴۹|ک=ستاره‌ای که در مکه درخشید|ص=۱۴}}</ref><ref>{{پک|Abel|1986|ف=Baḥirā|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rodinson|2002|ک=Muhammad: Prophet of Islam|ص=47|زبان=en}}</ref> داستان‌های بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابل‌اطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستان‌ها بسیار متفاوت با چهره‌ای است که قرآن از محمد ارائه می‌دهد و این داستان‌ها از دیدگاه تاریخی بیشتر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref>
 
==== پیش از اعلام پیامبری ====
سطر ۸۰ ⟵ ۷۹:
 
==== پس از اعلام پیامبری ====
[[پرونده:Cave Hira.jpg|بندانگشتی|چپراست|[[غار حرا]] در [[کوه نور (مکه)|کوه نور]]، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد نخستین وحی را دریافت کرده‌است.]]
بنابر برخی روایت‌های اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در [[غار حرا]] به عبادت و تفکر می‌پرداخته‌است.<ref>{{پک|Bogle|1998|ک=Islam: Origin and Belief|ص=6|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Haaren|Poland|1904|ک=Famous Men of the Middle Ages|ص=83|زبان=en}}</ref> زمانی که محمد چهل سال سن داشت، در یکی از شب‌های سال [[۶۱۰ (میلادی)|۶۱۰. م]] (۱۳ ق. ه)، [[جبرییل]] در غار حرا بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» <!-- و محمد هر بار پاسخ داد: «ما أنا بقرأ — من قرائت‌کننده نیستم (در من توانایی خواندن نیست)»</ref> و سپس جبرییل --> و سپس این آیه‌ها را برایش خواند:<ref>{{پک|Lings|1983|ک=Muhammad|ص=43–44|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Brockopp|2010|ک=The Cambridge Companion to Muhammad|ص=32|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Brown|2003|ک=A New Introduction to Islam|ص=72–73|زبان=en}}</ref>
{{آغاز عربی}}
سطر ۱۱۰ ⟵ ۱۰۹:
 
===== افزایش محاصره و آزار =====
[[پرونده:Taifroad.jpg|بندانگشتی|چپ|کوه‌های طائف و جاده‌ای به سمت شهر [[طائف]]]]
در سال ۶۱۷ میلادی (۶ ق. ه)، رهبران [[مخزومیان|مخزوم]] و [[بنو عبدشمس]]، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. به گفتهٔ آلفورد ولش در [[دانشنامه اسلام]]، ممکن است که آن بخش از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به محله خودشان([[شعب ابی‌طالب]]) رفته و از تجارت و ازدواج با آن‌ها خودداری کند، اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیره‌های پیامبر دربارهٔ این داستان سکوت کرده‌است.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref> هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند، تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید، اما در پایان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمی‌کرد.<ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Peters|2003|ک=|ص=96|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|شهیدی|۱۳۷۹|ک=تاریخ تحلیلی اسلام|ص=۵۳}}</ref> در سال [[۶۱۹ (میلادی)|۶۱۹]] میلادی (۴ ق. ه) هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری این خاندان به [[ابولهب]] که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد در سال‌های پایانی هنوز پیروان اندکی به دست می‌آورد، اما در کل تلاش‌های او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک پشتیبان و دعوت به اسلام، به [[طائف]] (از شهرهای معروف عربستان در نزدیکی مکه) رفت، اما تلاش او با شکست روبه‌رو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شهر نیز قرار گرفت.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref><ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref> بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله [[بنی نوفل]]، امکان ورود دوباره او به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آمد.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref><ref>{{پک|Momen|1987|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=4|زبان=en}}</ref>
 
سطر ۱۶۹ ⟵ ۱۶۷:
==== فتح عربستان ====
{{اصلی|غزوه حنین}}
[[پرونده:Mohammed on Heaven.jpg|بندانگشتی|چپ|نقاشی مربوط به قرن هجدهم میلادی که محمد را در آسمان و در کنار فرشتگان ترسیم کرده‌است.]]
چندی پس از فتح مکه، محمد متوجهٔ تهدید نظامی از سوی قبایل [[هوازن]] که در حال جمع‌آوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمی قریش بودند. قبیله [[ثقیف]] که در شهر [[طائف]] زندگی می‌کردند نیز به دلیل نزول وجه قریش، سیاستی ضد مکه‌ای اتخاذ کرده بودند.<ref>{{پک|Watt|1961|ک=Muhammad: Prophet and Statesman|ص=207–208|زبان=en}}</ref> محمد هر دو این قبایل را در [[غزوه حنین]] شکست داد.<ref>{{پک|Welch|1993|ف=Muḥammad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|رف=MuḥammadWelch}}</ref>
 
سطر ۲۰۵ ⟵ ۲۰۲:
{{زیرنویس نقشه|#E9967A|در زمان [[خلافت راشدین]] (۶۳۲–۶۶۱)}}
{{زیرنویس نقشه|#FFDEAD|در زمان بنی‌امیه (۶۶۱–۷۵۰)}}]]
[[پرونده:Masjedolnabi5.JPG|بندانگشتی|راست|عربستان، مدینة النبی، مسجد النبی، محل دفن پیامبر اسلام]]
 
پس از درگذشت محمد، گروهی از مردم به [[سقیفه بنی ساعده]] رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.<ref name="خلافت">مصطفی حلمی (2006): [http://books.google.com.sa/books?id=AdbnOjtRltQC&printsec=frontcover#v=onepage&q&f=false الخلافة]، ص۳۷–۳۸ ارجاع به ثانویه در این پاراگراف.</ref> این امر درحالی بود که، [[علی]]<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=23}}</ref> به همراه [[طلحه]] و [[زبیر]] و جمعی از خویشان و [[صحابه|صحابهٔ]] محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند.<ref>{{پک|Veccia Vaglieri|1986|ف=ʿAlī b. Abī Ṭālib|ک=Encyclopedia of Islam|زبان=en}}</ref> گروهی از [[انصار]] در [[سقیفه بنی ساعده]] از [[سعد بن عباده]] حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> عمر بن خطاب، یکی از صحابه مهم محمد، ابوبکر را به عنوان جانشین در [[سقیفه]] نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. [[پوناوالا]] می‌نویسد تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام [[اوس]] و [[خزرج]] و عدم فعالیت [[بنی‌هاشم]] در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|ص=26–27, 30–43 and 356–60|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Lapidus|2002|ک=A History of Islamic Societies|زبان=en|ص=32}}</ref>
 
در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[عمار بن یاسر]]، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|ص=26–27, 30–43 and 356–60|زبان=en}}</ref> علاوه بر آن، [[طبری]] در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=43}}</ref> به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از درگذشت فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> بتدریج نهاد [[خلافت]] پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی ([[امت]]) پدیدمی‌آورد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57-58}}</ref> فوری‌ترین کار ابوبکر رسیدگی به شورش‌های قبایل عرب در جنگ‌هایی که مورخین مسلمان بعدی نام «[[جنگ‌های ارتداد]]»<ref group="پانویس">{{به عربی|حروب الردة}}</ref> بر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی به سمت [[امپراتوری روم شرقی]] (بیزانس) به دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.<ref>{{پک|Esposito|1998|ک=Islam: The Straight Path|ص=35–36|زبان=en}}</ref> پس از ابوبکر، به ترتیب [[عمر بن خطاب]]، [[عثمان بن عفان]] و [[علی بن ابیطالب]] به خلافت رسیدند که به [[خلفای راشدین]] مشهورند. پس از آنان حکومت به [[بنی امیه]] و سپس به [[بنی عباس]] رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در [[آندلس]]، [[فاطمیان]]، [[حفصیان]] و [[مرینیان]] نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.<ref>{{پک|Donzel|1994|ک=Islamic Desk Reference|ص=60|زبان=en}}</ref>
[[پرونده:Masjedolnabi5.JPG|بندانگشتی|عربستان، مدینة النبی، مسجد النبی، محل دفن پیامبر اسلام]]
بتدریج نهاد [[خلافت]] پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی ([[امت]]) پدیدمی‌آورد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57-58}}</ref> فوری‌ترین کار ابوبکر رسیدگی به شورش‌های قبایل عرب در جنگ‌هایی که مورخین مسلمان بعدی نام «[[جنگ‌های ارتداد]]»<ref group="پانویس">{{به عربی|حروب الردة}}</ref> بر آن نهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی به سمت [[امپراتوری روم شرقی]] (بیزانس) به دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.<ref>{{پک|Esposito|1998|ک=Islam: The Straight Path|ص=35–36|زبان=en}}</ref> پس از ابوبکر، به ترتیب [[عمر بن خطاب]]، [[عثمان بن عفان]] و [[علی بن ابیطالب]] به خلافت رسیدند که به [[خلفای راشدین]] مشهورند. پس از آنان حکومت به [[بنی امیه]] و سپس به [[بنی عباس]] رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در [[آندلس]]، [[فاطمیان]]، [[حفصیان]] و [[مرینیان]] نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.<ref>{{پک|Donzel|1994|ک=Islamic Desk Reference|ص=60|زبان=en}}</ref>
 
== خانواده ==