کاتارسیس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: مینگیزد⟸می‌انگیزد
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۱:
'''''کاتارسیس''''' یک واژه [[زبان یونانی|یونانی]] به معنای تطهیر، تزکیه و تخلیص است که بعدها به یک واژه علمی برای محققان تبدیل شده استشده‌است. این واژه از کلمه یونانی ''کاتارین'' به معنی «پاک کردن» گرفته شده و در ادامه تطورش از حوزه مذهب، پزشکی و دیگر سنت‌های عالمانه یونانی به مباحث معاصر راه یافته استیافته‌است.<ref>[http://dictionary.reference.com/browse/Catharsis]("Catharsis" in Attp//: Dictionary of the history)</ref> فرهنگستان زبان و ادب فارسی «روان‌پالایی» را به ازای آن تصویب کرده‌است.
 
== تعریف‌ارسطو ==
[[پرونده:Oedipus.jpg|بندانگشتی|120px|چپ|اودیپوس شهریار]]
* کاتارسیس عبارت است از «پایان بخشیدن» به نیروهای عاطفی [[نمایش‌نامه]]، مثلاً در نمایش‌نامه‌ای تراژیک، کاتارسیس پایان‌یابی ترس است و بهبود ترحم.<ref>(او برای ترس واژهٔ یونانی (PHOBOS) و برای همدردی واژهٔ (ELEOS) را به کار می‌برد)</ref> این نیروهای عاطفی قبل از آن‌که در تماشاگر مؤثر افتند، باید در نمایش‌نامه وجود داشته باشند؛ و وقتی این عواطف یا هر آن عاطفه‌ای که نمایش‌نامه خود به منزلهٔ نیرو از آن برخوردار است در نمایش‌نامه به پایان رسید، پس در تماشاگر نیز به پایان رسیده استرسیده‌است.<ref>("Catharsis")</ref>
* کاتارسیس را ارسطو یکی از نتایج لذت بردن از اثر هنری می‌داند و عمدتاً آن را در تراژدی مطرح می‌کند. سراینده تراژدی واقعه‌ای را از زندگی قشرها نیک جامعه که دستخوش اشتباه شده‌اند به تصویر می‌کشد که برای اشتباهی که دامنگیرشان شده کفاره‌ای بیش از آنچه که مستوجب آن بوده‌اند پرداخته‌اند. کاتارسیس در اینجا معنا پیدا می‌کند؛ مخاطب [[تراژدی]] از یک سو دچار ترس از گیر افتادن در موقعیت مشابه قهرمان تراژدی می‌شود و از سوی دیگر با او احساس همدردی می‌کند. از ترکیب ترس و شفقت، تزکیه یا پالایش اتفاق می‌افتد. کاتارسیس فرایندی است که طی آن عناصر چهارگانه طبع انسان؛ بلغم، سودا، [[صفرا]] و [[خون]] که در اثر به هم خوردن آنها انسان خطا می‌کند، به حالت اول خود بازمی‌گردند. ارسطو این کاتارسیس را در هنر جستجو می‌کند.<ref>[http://www.bashgah.net/pages-17294.html] (کاتارسیس بخشی از رسالت هنر)</ref>
 
== تفسیر [[برشت]] از کاتارسیس ==
آنچه در نظر ما اهمیت اجتماعی بسیار دارد هدفی است که [[ارسطو]] برای [[تراژدی]] معین می‌کند؛ یعنی ''تزکیه''، که عبارت باشد از منزه کردن تماشاگران به وسیلهٔ تقلیداعمالی که ترس و ترحم بر می‌انگیزدبرمی‌انگیزد. این تزکیه بر اساس عمل روانی خاصی انجام می‌گیرد: بر اساس استغراق<ref>(اصطلاح رایج امروزه «همذات پنداری» است)</ref> تماشاگر در اشخاصی که رفتارشان توسط بازیگران تقلید می‌شود.<ref>[http://www.bashgah.net/pages-3460.html] (مروری بر بوطیقای ارسطو و مفاهیم اصلی آن)</ref>
 
== نیچه و مفهوم کاتارسیس ==
کاتارسیس در نزد [[نیچه]]، همان یافتن نسبت حضوری انسان با عالم هستی از طریق [[موسیقی]] است که به هنگام غفلت از خود و فراموشی اصل فردیت و در حالت وجد و جذبه و سرور تجلی می‌یابد. لذت تراژیک، در خلسهٔ دیونوسوسی آن نهفته استنهفته‌است. با تراژدی، جذبه و خلسهٔ باطنی بر عقل و اخلاق چیره می‌شود.<ref>[http://www.hawzah.net/per/magazine/nm/039/nm03907.asp] (مرگ تراژدی و تولد عقل‌گرایی)</ref>
 
== پانویس ==