موسی خیابانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
متاسفانه تمام مطالب درج شده در مورد موسی خیابانی از منابع مجاهدین خلق تروریسنی انتخاب شده و با واقعیات خیلی فاصله داره
برچسب‌ها: افزودن القاب حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
به نسخهٔ 25646675 ویرایش Gharouni برگردانده شد: حذف مطالب منبع‌دار در چند ویرایش. (T)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۶۹:
«موسی آدمی عارف و ساکت بود. بالاترین آرزویش این بود که ای کاش او را نزد [[محمد حنیف نژاد]] می برندند و از چشمه فیض او بهره می‌برد؛ با او قرآن می‌خواند و مطلب یادمی‌گرفت. برتری حنیف نژاد بر خودش را خیلی قبول داشت و دائم بر زبان می‌آورد. البته حنیف نژاد هم هر وقت در عربی به اشکالی برمی‌خورد، از موسی می‌پرسید.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=موسی خیابانی، مرد شماره 2 مجاهدین خلق|نشانی=http://www.aryanews.com/News/120170610122936188/موسي-خياباني،-مرد-شماره-2-مجاهدين-خلق|وبگاه=خبرگزاری آریا|بازبینی=2019-03-05|کد زبان=fa|نام=|نام خانوادگی=|نویسنده=|تاریخ=}}</ref>
 
موسی اساساً از نظر شخصیتی طوری بود که پس از دستگیری در زندان مذهبی‌ها و طرفداران [[آیت‌الله خمینی]] و حتی بازجوهای ساواک از او حساب می‌بردند و او را در حالیکه شکنجه می‌کردند آقا موسی صدا می‌زدند. او قبل از سال ۱۳۵۰ در ارتباط با رهبران و بنیان‌گذاران سازمان مسئولیت‌های سنگینی را در سازمان به عهده داشت. در سال 1349،۱۳۴۹ رهبریهمزمان سازمان،با بعدورود ازسازمان مذاکرهبه بامرحلهٌ جنبشتدارک فتحعمل فلسطین،و تصمیمایجاد گرفتآمادگی‌های کهنظامی، شماریموسی به‌همراه چند تن دیگر از کادرهایکادرها خودو رامسئولان سازمان برای طی دورهٌ آموزش نظامی بهو اردوگاهچریکی اینراهی جنبشفلسطین درو لبنان[[اردوگاه بفرستد.الفتح]] 6گردید نفرو پس از اعضاطی برایآموزش‌های اینلازم ماموریتدر انتخابمرداد شدندسال ۱۳۵۰ مخفیانه به ایران بازگشت. اینموسی 6نفرکه ابتدادانشجوی بهفیزیک دوبی[[دانشگاه سفرتهران]] کردند،بود تاسال درآخر پوششدانشگاهش کارگرمصادف وشد با شناسنامهدستگیری جعلی،و ازدوران کنسولگریهفت ایرانسالهٔ زندان، برای همین [[تحصیلات دانشگاهی]] اش (در دوبی،سال گذرنامهآخر دریافتدانشگاه) کنندنیمه وتمام ازماند آنو جاموفق به بیروتاخذ پروازلیسانس کنندنشد.<ref موسیname=":0">http://dl.bookiha.ir/siasi/sazmane%20mojahedine%20khalgh___www.bookiha.ir.pdf</ref> خیابانیپس از گذراندن هفت سال دوران زندان توأم با شکنجه، بعد از آزادی به عنوان یکی از اینرهبران نفراتسازمان بود(شخص دوم سازمان) فعالیت بسیار گسترده‌ای داشت.
 
== دستگیری و زندان ==
در دبی پلیس به آن ها مشکوک می شود و آن ها اتهام سرقت دستگیر می شوند. دولت دوبی تصمیم می گیرد که آنان را به ایران بفرستد. لیکن سازمان نمی خواست آن ها به هیچ قیمت به دست ساواک بیفتند، چون کلیت سازمان در خطر دستگیری قرار می گرفت. در نهایت، وقتی چانه زنی سازمان با مقامات دوبی به نتیجه نرسید، تصمیم به ربایش هواپیمایی گرفته شد که این نفرات را به ایران بر می گرداند. سه نفر از اعضای مجاهدین به دوبی فرستاده می شوند که این ماموریت را انجام دهند. در نهایت در ماجرایی که در تاریخ سازمان مشهور است، این هواپیما دزدیده می شود و در بغداد فرود می آید.
 
9 نفر از مجاهدین که در این هواپیما بودند( که موسی هم بین آن ها بود) از سوی دستگاه اطلاعاتی عراق دستگیر و به شدت شکنجه می شوند. حسین احمدی روحانی(معروف به شیخ حسین) که جزو این گروه بود در خاطرات خود گفته است که بازجویان عراقی با شلیک گلوله به اطراف سر خیابانی او را تهدید به مرگ می کردند. در نهایت با وساطت نماینده یاسر عرفات، دولت بعثی عراق آن ها را آزاد می کند. موسی و 8 نفر دیگر برای آموزش نظامی به اردوگاه فتح در بیروت می روند. به گفته شماری از اعضای وقت سازمان که در ان دوره حضور داشتند، موسی خیابانی ورزیده ترین عضو مجاهدین بود که این دوره را به پایان رساند.
 
== بعد از پیروزی انقلاب ==
[[پرونده:Rajavi-khiabani-taleghani.jpg|بندانگشتی|200px|چپ|از راست: موسی خیابانی، [[مسعود رجوی]] و [[محمود طالقانی]]]]
 
او به‌دنبال یورش گستردهٌ [[ساواک]] به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] در شهریور سال ۱۳۵۰، همراه ۳۳ تن دیگر از اعضای مجاهدین دستگیر شد. وی ماه‌ها زیر شکنجه قرار داشت. شدت ضربات وارده در دورهٌ بازجویی به حدی بود که مدتی در بیمارستان بستری گردید{{مدرک}}. موسی خیابانی در اردیبهشت ۱۳۵۱، در یک دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید این حکم در دادگاه دوم نیز تأیید شد{{مدرک}}. لیکن پس از اعدام بنیانگذاران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و اعضای کمیتهٌ مرکزی سازمان، رژیم شاه تحت فشارها و موج اعتراض‌های گسترده در واکنش به صدور احکام اعدام درمورد مجاهدین، مجبور شد که از اعدام او و چند تن دیگر از مجاهدین صرفنظر کند. موسی به [[حبس ابد]] محکوم شد و به [[زندان قصر]] انتقال یافت.
در 30 دی ماه 1357، مسعود رجوی، موسی خیابانی و اشرف ربیعی جزو آخرین دسته از زندانیان سیاسی بودند که از زندان شاه آزاد شدند. از همان فردای آن روز، مسعود و موسی که گمان نمی بردند شاه به این زودی سرنگون شود و با رهبری امام خمینی(ره) انقلاب به ثمر برسد، برای این که از غافله عقب نمانند و خود را به عنوان رهبران انقلابی جریان‌ساز مطرح کنند، شروع به صدور پیام و اطلاعیه خطاب به شخصیت ها و گروه های مختلف کردند.
 
در یک بهمن 57، آن دو در پیامی با امضای «مجاهدین رهاشده از بند، مسعود رجوی-موسی خیابانی» خطاب به «محضر مبارک مجاهد اعظم حضرت آیت الله العظمی خمینی» منتشر کردند که متن ان چنین بود:
 
موسی خیابانی در برگه بازجویی ساواک علت مشارکت خود در سازمان را اینگونه عنوان کرده:
" ما آزادی خود را مدیون مجاهدت و جانفشانی های خلق رزمنده و ستم کشیده ایران در پرتو الهامات ان زعیم استوار و سازش ناپذیر هستیم."
 
«هدف این بود که اجتماعی تشکیل دهیم که در ان فقر و فساد نباشد؛ و عقیده داشتیم که باید با هرگونه استعمار و استثمار مبارزه کرد؛ و برای نیل به آن، بایستی با رژیم موجود (شاه) مبارزه کرد: و نتیجه ای که می‌خواستیم بگیریم این بود که یک رژیم دیگر، مطابق نظرات و ایده‌های خود برقرار کنیم.»<ref name=":0" />
این دو پیام هایی دیگر هم خطاب به آیت الله طالقانی، یاسر عرفات، دانشجویان مشهد، کارگران کارخانجات تهران و....صادر کردند تا بیش از پیش خود را جزو صاحبان و رهبران اصلی انقلاب جا بزنند.
 
سرانجام پس از ۷ سال زندان، در روز ۳۰ دی ۱۳۵۷، به همراه آخرین دسته از زندانیان سیاسی، از زندان شاه آزاد شد.
سپس موسی راهی زادگاهش تبریز شد تا به همراه «احمد حنیف نژاد»(عضو مرکزیت و برادر بنیان گذار سازمان) ستاد مجاهدین خلق را در آن جا تشکیل دهد.
 
== بعدپس از پیروزی انقلاب ==
بعد از بازگشت به تهران، در فردای پیروزی انقلاب، 23 بهمن، موسی و مسعود در اطلاعیه ای موجودیت «جنبش ملی مجاهدین» را به عنوان ارگان سیاسی مجاهدین اعلام کردند.
در ۳۰ دی ۱۳۵۷ کمی پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، بعد از این که آخرین دسته از زندانیان سیاسی از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران آزاد می‌شوند، [[سید محمود طالقانی]] به دیدارشان می‌رود. بخشی از صحبت‌های طالقانی در دیدار با آن‌ها:
{{نقل قول|در مقابل شکنجه‌چی‌ها و بازجویانی که خودتان می‌شناسید، وقتی اسم مجاهدین برده می‌شد، اعصاب این‌ها به‌هم می‌لرزید و کنترلشان را از دست می‌دادند. این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان به‌حق است. از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = .|نشانی= http://www.mojahedin.org/news/149209/زندان-رزمگاه-می-شود|عنوان= زندان، رزمگاه می‌شود| ناشر = [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]|تاریخ = 29 دی 1393|تاریخ بازبینی= 1 تیر 1394}} - {{یادکرد وب |نویسنده = .|نشانی= https://www.youtube.com/watch?v=e0BCOmXZ658|عنوان= 19 شهریور سالروز درگذشت پدر طالقانی | ناشر = سازمان مجاهدین خلق ایران|تاریخ = |تاریخ بازبینی= 1 تیر 1394}} صدای طالقانی در این دیدار در این فیلم پخش می‌شود</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.youtube.com/watch?v=2XnoUdHy8aU|عنوان= سخنرانی پدر طالقانی در روز آزادی مسعود رجوی| ناشر = این نوار صوتی توسط مجاهدین خلق منتشر شده|تاریخ = |تاریخ بازبینی= 9 تیر 1394}} - در این‌جا صدای سید محمود طالقانی در دیدار با مجاهدین خلق موجود است</ref>
}}
 
در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، رجوی و خیابانی، ''جنبش ملی مجاهدین'' را تأسیس کردند و دو روز بعد در یک بیانیه مشترک، ''حمایت کامل خود را از جنبش ملی مجاهدین'' اعلام نمودند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= |نام= |کتاب=مجموعه اطلاعیه‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی مجاهدین مجاهدین | ناشر=انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران |سال=1358 |مکان= |شابک=}}</ref> کمی بعد همان نام سابق تشکیلات (''سازمان مجاهدین خلق ایران'') بازگشت و [[مسعود رجوی]] به عنوان مسئول اول سازمان و موسی خیابانی به عنوان جانشین رجوی، در راس این تشکیلات قرار گرفتند.
از این تاریخ تا اواخر تابستان 58، موسی و مسعود در زمین چمن و مسجد دانشگاه تهران و مهدی ابریشمچی( عضو مرکزیت و شوهر اول مریم قجر عضدانلو که بعدا مریم رجوی شد) در دانشگاه تربیت معلم،  در سخنرانی های متعددی تحت عناوین مذهبی فلسفه شعائر، حکومت علی(ع)، نهضت عاشورا و ...به تبیین و توجیه افکار التقاطی و انحرافی سازمان پرداختند.
 
خیابانی در [[انتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۵۹–۱۳۵۸)|انتخابات مجلس اول]] شرکت کرد، اما با وجود اینکه حتی در دور دوم نیز در [[تبریز]] رای کافی آورد اما به مجاهدین اجازهٔ ورود به مجلس داده نشد و با وجود آراء بالای مجاهدین از جمله رای بالای [[مسعود رجوی]] در [[تهران]]، مانع ورود [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] به مجلس شدند (طبق آمار مندرج آراء انتخاباتی سال ۵۸ که در کتاب [[اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی]] نوشته [[یرواند آبراهامیان]] نیز درج شده).<ref>http://s3.picofile.com/file/8218270818/اسلام_رادیکال_،_اسلام_مجاهدین_آبراهامیان.</ref>
در واقع، موسی و مهدی ابریشمچی، به عنوان نیروهای تئوریک سازمان با گزینش بخش هایی از قرآن و نهج البلاغه، با تاویل ها و تطبیق های ایدئولوژیک مطلوب سازمان و مطرح کردن واژگانی چون انتظار، غیبت، عاشورا، عید قربان وظیفه خوراک‌ دهی فکری به بدنه هوادارن را به عهده داشتند.
 
در روزهای بعد از انقلاب، سازمان مجاهدین خلق که به عنوان یک سازمان انقلابی در ایران فعالیت می‌کرد بین سال‌های ۵۸ تا ۶۰ مرتباً از سوی مخالفان مورد حمله قرار می‌گرفت، حتی عده ای از مجاهدین هم در این حملات کشته شدند. سازمان بارها در اعتراض و رسیدگی به این شرایط به مقامات نامه نوشتند اما نتیجه ای حاصل نشد. موسی خیابانی (بدنبال یکی از این حملات مسلحانه به پایگاه امدادی مجاهدین) در بهمن ۵۸ در مصاحبه با نشریه مجاهد گفت: تلاش کردیم صبر و بردباری داشته باشیم تا واکنش‌های متقابل کور انجام ندهیم. در هر موردی، مراتب را به مسئولان امر نوشتیم و درخواست رسیدگی کردیم که ممکن است کسی کشته بشود… متأسفانه به این تقاضاهای ما که خطاب به مسئولان بود، تا حالا جوابی داده نشده»<ref>http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh--mojahed_fogholade_3_0.pdf</ref>
لافاصله بعد از انجام انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت رجوی برای شرکت در آن(به دلیل رای ندادن به قانون اساسی)، موسی برای نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند 58، اززادگاه خود تبریز نامزد شد. رجوی برای تبلیغ موسی به این شهر رفت و در یک سخنرانی در جمع هواداران سازمان به تمجید از موسی پرداخت. او در این سخنرانی درباره موسی چنین گفت:
 
پس از دو سال کشمکش میان حاکمیت و مجاهدین نهایتاً بعد از تظاهرات مسالمت آمیز نیم میلیونی مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که توسط نیروهای حاکمیت سرکوب شد و از ۳۱ خرداد، اعدام‌های دسته جمعی مجاهدین در اوین آغاز شد، سازمان مجاهدین در پاسخ به این کشتارهای وسیع اعلام جنگ مسلحانه با [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] کرد و بلافاصله موسی خیابانی به عنوان فرمانده نظامی سازمان وارد صحنه [[عملیات نظامی]] و [[جنگ داخلی]] شد. در زمانی که خیابانی به عنوان فرمانده نظامی، جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی را هدایت می‌کرد، بیش از ۳۰۰ تن که بیشتر آنان غیرنظامی و برخی نیز عضو [[سپاه پاسداران]] یا [[کمیته انقلاب اسلامی ایران]] بودند، در این نبردها کشته شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بیلان ترور، استحالهٔ ایدئولوژیک»، فصلِ اول، بخشِ «ویژگی‌های آماری ترورشدگان»|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref> البته جمهوری اسلامی در اطلاعیه‌ای در آبان ۱۳۶۰، مدعی شد که آمار کسانی که تا آن زمان در این جنگ‌های داخلی، توسط شاخه نظامی مجاهدین به فرماندهی خیابانی کشته شده‌اند، از ۵۰۰ تن نیز فراتر رفته‌است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آبراهامیان|نام=یرواند |کتاب=اسلام رادیکال | ناشر= |سال= |مکان= |شابک=}}</ref> هرچند جمهوری اسلامی ادعا کرده که اکثریت این افراد مردم غیرنظامی بودند، اما سازمان مجاهدین، غیرنظامی بودنِ آنان را رد می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= |نام= |کتاب=مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام | ناشر= |سال= |مکان= |شابک=}} - در این کتاب، تعداد افرادی را که توسط شاخه نظامی مجاهدین که تحت فرماندهی موسی خیابانی بود، کشته شدند را بیش از 300 نفر عنوان کرده؛ و مدعی است که اکثر آن‌ها غیرنظامیان بودند که البته مورد تأیید سازمان مجاهدین خلق ایران نیست.</ref> همزمان با کشته شدن صدها تن از سپاه پاسداران، نظام جمهوری اسلامی بیش از ۲۵۰۰ تن از مجاهدین خلق را در سال ۱۳۶۰ اعدام کرد.<ref name="books.google.com" /><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آبراهامیان|نام=یرواند |کتاب=اسلام رادیکال | ناشر= |سال= |مکان= |شابک=}} - فصل نهم، صفحهٔ 279 از ترجمه فارسی</ref> [[جمهوری اسلامی]] بمب‌گذاری‌های دفتر حزب [[ریاست جمهوری]] و نخست‌وزیری در سال ۱۳۶۰ را به [[سازمان مجاهدین خلق]] نسبت داد.
" برای شما و برای تبریز، به‌خاطر اهمیتش، به‌خاطر این‌که گفتم زادگاه عقیدتی، سیاسی و تشکیلاتی ماست، بهترین خودمان را برادر مجاهدم موسی را انتخاب کردیم و به شما پیشنهاد می‌کنیم، من امروز محور و لنگر تشکیلات ان را به شما پیشنهاد می‌کنم، بارها از برادر شهید و بنیانگذارمان محمد شنیدم که گفته بود در دورانی که ما زندان بودیم و مدت کوتاهی که اون هنوز در بیرون بود، جزء کسانی نام می‌برد که تا آخر در این راه خواهند ماند در صدرشان موسی بود."در این انتخابات خیابانی رای لازم را برای ورود به مجلس کسب نکرد.
 
<br />
== آثار و کتابها ==
- عاشورا فلسفهٔ آزادی [http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh--ashura_khiabani.pdf][https://iranntv.com/2017/09/29/عاشورا-فلسفه-آزادی/]