محمدتقی برغانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند حدود شرعی به متن
Sourenaaa (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۶:
== تولد و تحصیل ==
در روستای «[[برغان]]»<ref>روستای برغان در [[دهستان برغان]] از توابع قزوین قدیم و [[شهرستان ساوجبلاغ]] جدید که در ۳۸ کیلومتری شمال غربی [[کرج]] واقع شده و دارای آب و هوای کوهستانی و سردسیری است. (لغت نامه دهخدا، ج ۸، ص ۹۰۳ و ۹۰۴).</ref> به دنیا آمد. در سال تولد وی چند قول وجود دارد.<ref>[[۱۱۷۲ (قمری)|۱۱۷۲]]، [[۱۱۸۳(قمری)|۱۱۸۳]]، [[۱۱۸۴(قمری)|۱۱۸۴]]، [[۱۱۹۴ (قمری)|۱۱۹۴]].</ref> پدرش [[ملا محمد ملائکه]] و پدربزرگش [[ملا محمدتقی طالقانی]] در شمار عالمان دین بودند.<ref name="islamica">مدخل برغانی در [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=979 دائرةالمعارف اسلامی]. بازدید در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۹۰.</ref>
وی به تشویق پدرش به تحصیل علوم دینی پرداخت. تحصیلات مقدماتی و مقداری از [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را در نزد دانشمندان [[قزوین]] به پایان بردهبرد و آنگاه رهسپار [[قم]] می‌شودشد. در آنجا در حوزه درسی علامه محقق [[میرزای قمی]] حضور یافتهیافت و سپس به [[اصفهان]] می‌رودرفت و از بزرگان این شهر، حکمت و کلام را فرا می‌گیردگرفت. پس از چندی به [[کربلا (شهر)|کربلا]] می‌آیدآمد و چند سالی در درس [[صاحب ریاض]] شرکت جستهجست و بعد به [[ایران]] (تهران یا قزوین) بازمی‌گرددبازگشت.»<ref>شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص ۴۷۵ و ۴۷۷؛ ریحانة الادب، میرزا محمدعلی مدرس، ج ۱، ص ۲۴۷؛ الکرام البررة، آقا بزرگ تهرانی، الجزء الاول من قسم الثانی، ص ۲۲۶؛ معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج۲، ص ۲۰۷.</ref>
 
درپس سالاز ۱۲۲۰ قمریبازگشت به ایران بازگشتدر وسال ۱۲۲۰ قمری در تهران ساکن شد و به تصدی امور مذهبی پرداخت. حوزه درس او به دلیل دقت علمی رونق یافت اما پس از چندی مجدداً به عتبات بازگشت. علت بازگشت وی را دریافت اجازه صدور فتوی از میرزای قمی یا تبعید توسط فتحعلی شاه پس از مشاجره با ملا محمدعلی مازندرانی در یک مباحثه که دزدر حضور شاه برگزار گردیده بود دانسته‌اند.
 
او در بازگشت به عتبات باردیگربار دیگر به درس استاد خود طباطبایی بازگشت و به توصیه او تدریس را نیز آغاز کرد. همچنین مسجدی بنام مسجد برغانی (که پس از قتل او به مسجد شهید ثالث معروف شد) بنا کرد و امامت جماعت آنرا عهده‌دار شد.
 
وی پس از دریافت گواهی اجتهاد از سیدعلی طباطبایی و فرزند او سید محمد مجاهد و شیخ جعفر نجفی صاحب کتاب کشف الغطاء، مجدداً به ایران بازگشت و در قزوین ساکن شد و با برادرش مدرسه علمیه صالحیه را بنیاد نهادند. ظاهراً شاه با حضور او و برادرش در تهران مخالف بوده‌است.
خط ۳۶:
== فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ==
* اجرای [[حدود شرعی]] و کمک به فقرا و درماندگان
* شرکت در جبهه جنگ ایران و روس در هنگام تجاوز روسها به ایران و مبارزه فرهنگی با مذاهب استعماری
* برپایی نماز جمعه (فرزندان و نوادگان او بعد از کشته‌شدنش، نماز جمعه قزوین را در همان مسجد و محل کشته‌شدنش اقامه می‌کردند).<ref>مکارم آلاثار، ج ۵، پاورقی ص ۱۷۱۴.</ref>
* تأسیس مسجدی به نام «جامع صغیر» که پس از کشته‌شدنش به «مسجد شهیدی» شهرت یافت.<ref>اجساد جاویدان، ص ۲۲۱؛ گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۱۶۲.</ref>
خط ۵۳:
 
== ترور ==
قتل وی در منابعی به بابیان نسبت داده شده‌استشده‌ است. در مورد نحوه کشته‌شدن او گفته شده شبی بر حسب عادت معمول برای خواندن نماز شب به مسجد می‌رفت. در حال عبادت، چند نفر از پیروان بابیه که تصمیم داشتند او را ترور کنند، با نیزه به وی هجوم می‌آوردند و هشت نقطه از گردنش را با آن مجروح می‌سازند که پس از انتقال به منزلش بعد از دو روز به علت شدت جراحات وارده از دنیا می‌رود.<ref>اقباس از قصص العلماء، ص ۵۷؛ شهیدان راه فضیلت، ص ۴۷۷؛ اجساد جاویدان، ص ۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>
 
پیکرش در ۱۵ ذی‌القعده ۱۲۶۳ یا ۱۲۶۴ (قمری) در جوار [[امامزاده شاهزاده حسین]] [[قزوین]] به خاک سپرده شد.
خط ۵۹:
== فرزندان ==
فرزندان و نوادگان وی از روحانیون و علما عصر خود بودند:
* [[آقامحمد برغانی]]: در [[نجف]] و در درس [[سید علی طباطبایی]] تحصیل کرد و در [[قزوین]] به امامت جماعت منصوب گردید. وی با زرین‌تاج برغانی قزوینی ازدواج کرد که پس از گرایش زرین تاج به [[شیخیه]] به جدایی آندوآن دو انجامید. آنان سه فرزند داشتند که هر سه در علوم دینی تحصیل کردند. [[ابراهیم برغانیشیخ ابراهیم برغانی]] در عتبات به تحصیل پرداخت و در بازگشت به قزوین تصدی امور دینی را بر عهده گرفت از او دیوان شعر و کتاب [[مفتاح الفقاهة]] به جا مانده‌است همچنین فرزندش شیخ [[داوود برغانی|شیخ داوود برغانی]] نیز از علما مذهبی بود. [[اسحاق برغانی|شیخ اسحاق برغانی]] نیز در عتبات تحصیل کرد و در قزوین به امور دینی مشغول گردید، وی به فارسی و عربی شعر می‌سرود. [[اسماعیل برغانی|شیخ اسماعیل برغانی]] نیز در قزوین و عتبات تحصیل علوم دینی نمود و به قزوین بازگشت و به امور دینی اشتغال یافت. کتابهای [[نوادرالحکمة|نوادرالحکمةو]] [[اصول الفقه]] و دیوان اشعار از وی باقیمانده‌است.
* [[میرزا ابوالقاسم برغانی]]، وی دیگر فرزند ملا محمد تقی برغانی بود که در [[عتبات]] به تحصیل علوم دینی پرداخت و در قزوین ساکن گردید. فرزند او [[ابوتراب برغانی|شیخ ابوتراب برغانی]] نیز به جرگه علما پیوست و سپس در [[تهران]] ساکن شد در عصر [[مشروطه]] فعالیت سیاسی داشت و آثار مذهبی و دینی و همچنین کتابی در رد بابیه از وی باقیمانده‌است:التبیین فی شرح آلایات؛ المواعظ والبراهین؛ تفسیر قرآن فارسی؛ رساله در توحید؛ مکاسب؛ رساله در ردّ بابیه؛ رساله در استصحاب و مباحث الفاظ؛ تفسیر آیة نور.
* [[ام کلثوم برغانی]]: وی ادبیات عرب را نزد [[ماه شرف طالقانی]] عمه پدرش که منشی دربار [[فتحعلی‌شاه قاجار]] نیز بود، فرا گرفت و نزد پدر و عمویش و همچنین [[ملا آقا حکمی قزوینی]] تحصیل را ادامه دارد و به همسری ملاعبدالوهاب برغانی درآمد. در قزوین و [[کربلا]] برای زنان تدریس می‌کرد و کتابخانه شخصی اش را در ۱۲۶۸ برای طلاب وقف کرد. از او تفسیری بر سوره [[فاتحه (سوره)|الفاتحه]] بصورت ناقص در دست است.