حافظ: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←زمینه و زمانهٔ حافظ: ویرایش و تصحیح (جزئی) |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←زبان و ادب فارسی در روزگار حافظ: ویرایش و تصحیح (جزئی) |
||
خط ۶۳:
=== زبان و ادب فارسی در روزگار حافظ ===
[[آنهماری شیمل]] میگوید
بهگفتهٔ [[ذبیحالله صفا]]، روش استادان قدیم شعر فارسی در سدههای هفتم و هشتم هجری هنوز کنار گذاشته نشده بود و با آنکه حکومتهای بزرگ [[خوارزمشاهیان]] و [[غوریان]] سقوط کرده بودند، اما اثری بزرگ در شعر درباری ایران نگذاشت و افزون بر اینها، حکومتهای کوچک نیز خود را پشتیبان علم و فرهنگ و هنر نگاه میداشتند. بااینهمه، بهخاطر غیرفارسیزبان بودنِ حکومت اصلی و مرکزی ایران، تا اندازهای رویکردِ درباری شعرِ فارسی رنگ باخت و ادب فارسی بیشتر دارای بُعدی عمومی شد. با کمرنگ شدن شعر درباری، شعر ذوقی و عارفانه رواج بیشتری پیدا کرد. صفا در ادامه میگوید اما با وجود این رنگ باختن شعر درباری، قصیده و شعرِ مدحگونه از بین نرفت و در این دوران، شاعران قصیدهسرایِ مدحگویی چون [[اثیرالدین عبدالله اومانی|اَثیرُالدّین اومانی]]، [[بدر جاجرمی|بَدرِ جاجَرمی]]، [[مجد همگر|مَجد هَمگَر]]، [[رکن صاین|رُکنِ صایِن]]، [[ابن یمین]]، [[سلمان ساوجی|سلمان ساوُجی]] و برخی دیگر سربرآوردند و البته کسانی چون [[سیفالدین فرغانی|سِیفُالدّین فَرْغانی]] با وجود مهارت در قصیده، زبان به مدح نگشودند. از سوی دیگر، با افول قصیده در سدههای هفتم و هشتم هجری، غزل راهِ اوج میپیمود و در اواخر سدهٔ ششم هجری با آنکه قصیده همچنان در کانون توجه بود، اما در کمتر دیوانی از آن دوران میتوان ردِّ پایی از غزل مشاهده نکرد. در آغاز سدهٔ هفتم هجری، دو نوع غزل عاشقانه و غزل عارفانه دیده میشود که اگرچه غزل عارفانه هنوز زیر سایهٔ غزل عاشقانه بود، اما نشان از آیندهای مستقل داشت. در آغاز سدهٔ هفتم و در غزلهای [[کمالالدین اسماعیل]] این پیوند کمابیش دیده میشود و غزلِ عارفانهٔ این دوران در شعر [[عطار]] بهکمال رخ مینماید. پس از آن در غزل [[سعدی]]، غزل عاشقانه به نهایت کمال خویش رسید و همزمان نیز غزل عارفانه بهدنبال شیوهٔ عطار رشد یافت و در شعر شاعرانی چون [[فخرالدین عراقی]] و [[مولوی]] به اوج خود رسید. سیف فرغانی نیز در این دوران غزلهایی عارفانه سرود که برخی در پاسخ غزلهای شاعر همروزگارش، سعدی است. با آنکه در بیشتر سدهٔ هفتم هجری، روند غزل عاشقانه و عارفانه جدا مینمود، اما اثری که شاعرانِ بزرگِ غزلسرای سدهٔ هفتم هجری مانند سعدی، مولوی و عراقی بر غزل گذاشتند، سبب درهمآمیختن دو غزل عاشقانه و عارفانه شد و روشی تازه در غزل پدیدار شد. در این روش، میان اندیشهٔ عارفانه و حکمت و وَعظ با زبانِ لطیفِ شعرِ تغزلی و دقت شاعرانش در بهکاربردن الفاظ مناسب پیوند برقرار شد و مجالی را فراهم کرد تا با بهره از تعبیرات و ترکیبات عاشقانهٔ پیشین، اندیشههای متعالیِ خویش را بیان کنند و این پیوند در غزل شاعرانی چون [[خسرو دهلوی]]، [[اوحدی مراغهای|اوحَدی]]، [[خواجوی کرمانی|خواجو]]، [[عمادالدین فقیه کرمانی|عماد]]، [[کمال خجندی]]، سیف فرغانی و حافظ نمود یافت و البته در شعر حافظ به اوج کمال خویش رسید.<ref>{{پک|صفا|۱۳۶۹|ک=تاریخ ادبیات|ج=۳|ص=۳۱۷–۳۲۳}}</ref>
|