مرداویج زیاری: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Ehsanf2018 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) جز تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۴۸:
دربارهٔ خاندان زیاریان نوشتهاند که ایشان از اهالی [[گیلان]] بودهاند و مدعی شدهاند که نسبت خاندانشان به «آغش وهادان»<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۱}}</ref> یا «ارغوش فرهادان»،<ref dir=ltr>{{harvnb|Madelung|1975|pp=212}}</ref> که در زمان [[کیخسرو]] حاکم گیلان بودهاست، میرسد. همچنین عدهای «وردانشاه گیلانی» را جد زیار میدانند.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۱}}</ref> همسر زیار دختر [[تیرداذ]] بود و برادرزن زیار [[هروسندان]]، حاکم وقت [[پادشاهی گیل]]، بودهاست.<ref dir=ltr>{{harvnb|Madelung|1975|pp=210-212}}</ref> خود زیار در دوران فرمانروایی پسرانش، مرداویج و وشمگیر، تا سال ۳۳۷ میلادی زنده بود.<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۸۹|ف=مَرداویج|}}</ref>
در آن دوره برای دستیابی به مشروعیت اجتماعی لازم بود حاکمان خود را از شجرهٔ شاهان ساسانی، که در این دوره جنبهٔ تقدس یافته بودند، معرفی کنند تا مردم با این اتصال حکومتشان را به حق بدانند. کمااینکه [[آل بویه]]، که از نسل فردی ماهیگیر بودند، خود را از نسل ساسانیان معرفی کردند.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۱۷۱}}</ref> این احتمال وجود دارد که زیاریان به رسم دیگر خاندانهای حکومتگر خود را به شاهان پیش از اسلام منتسب کردهباشند و این مطلب جعلی باشد. گفتهاند که مادر مرداویج از تبار [[پادوسبانیان|اسپهبدان رویان]] بودهاست<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|ف=جنبش مرداویج گیلی|ص=}}</ref> و در شجرهنامهای که [[عنصرالمعالی]] آورده، نام چندین فرد تاریخی شناخته شده آمده و برخلاف تبارنامهٔ آل بویه، معتبر به نظر میرسد. خصوصاً که زیار میبایست خود از خاندان قابلی بوده باشد که توانسته با دختر یکی از اسپهبدانی که از نسل ساسانیان بودند، ازدواج کند.
== اوضاع طبرستان و دیلم، پیش از زیاریان ==
خط ۸۷:
خلیفه، [[مقتدر عباسی]]، با شنیدن اخبار [[هارون بن غریب]] (پسردایی خود) را با لشکر بزرگی به همدان فرستاد و در اطراف شهر دو سپاه روبهرو قرار گرفته و در نبردی که روی داد مرداویج سپاه خلیفه را شکست داد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۲}}</ref><ref>{{پک|مهجوری|۱۳۴۲|ک=تاریخ مازندران|ص=۱۲۴}}</ref> با این پیروزی مرداویج توانست به راحتی نواحی [[جبال]] منجمله [[کرمانشاه]]، [[لرستان]]، [[کردستان]] و [[پشته کوه]] را فتح کند. همچنین [[ابن علان قزوینی]] را در رأس سپاهی به [[دینور (شهر باستانی)|دینور]] فرستاد و آن شهر توسط ابنعلان غارت و تسخیر شد. گزارشها حاکی از قتل هفده هزار دینوری در روز نخست حمله دارد. ابنعلان پس از دینور به [[حلوان]] لشکرکشی کرده و آنجا را نیز غارت کرد و سپس با غنائم و اسرا نزد مرداویج بازگشت. [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تعداد اسرایی که سپاهیان از دینور با خود آوردند را بین پنجاه تا صد هزار نفر گزارش کرده. عدهای از اهالی دینور با روی سیاه کرده نزد خلیفه گریختند و کمک خواستند ولی نتیجهای نداشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۳}}</ref>
پس از فتح جبال مرداویج با خلافت مذاکره کرد و به خواست خلیفه نواحی متصرفی همدان و دینور و مضافات آن را تخلیه کرد و به عمّال خلیفه سپرد و به جای آن از خلیفه خلعت و لوای حکومت بر نواحی شرقی جبال از شرق همدان تا ری را گرفت و بدین شکل یکی از امیران [[استیلا|امارتهای استیلا]] شد.
=== فتح اصفهان و خوزستان ===
|