شاهنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
زبان را نمیتوان به مرز های جغرافیایی وابسته دانست شاعر و شعر به قلمروی جغرافیایی ربط ندارد بلکه به افرادی ارتباط دارد که با ان زبان تکلم میکنند
خط ۵:
{{فردوسی (نوار کناری)}}
 
'''''شاهنامه''''' اثر [[فردوسی|حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی]]، [[حماسه]]‌ای منظوم بر وزن «فَعولُن فعولن فعولن فَعَلْ/ فَعولْ»، در [[بحر]]ِ [[متقارب مثمن محذوف|مُتَقارِبِ مثمَّنِ محذوف]]، دربرگیرندهٔ نزدیک به ۵۰٬۰۰۰ [[بیت (شعر)|بیت]] و یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین سروده‌های حماسیِ جهان است که سرایش آن دست‌آوردِ دست‌کم سی سال کارِ پیوستهٔ این [[شاعر|سخن‌سرای]] نامدار [[ایران بزرگ|ایرانیزبان فارسی دری]] است. موضوع این شاهکار ادبی، [[افسانه]]‌ها و [[تاریخ ایران|تاریخ فارسی زبانان]] از آغاز تا [[حمله اعراب به ایران|حملهٔ عرب‌ها به ایرانسرزمین های فارسی زبان]] در [[سده ۷ (میلادی)|سدهٔ هفتم میلادی]] است که در چهار دودمان پادشاهیِ [[پیشدادیان]]، [[کیانیان]]، [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانیان]] و [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانیان]] گنجانده می‌شود.
 
هنگامی که زبانِ دانش و [[ادبیات]] در [[ایران بزرگ|ایرانجغرافیای زبان فارسی دری]] [[زبان عربی]] بود، فردوسی، با سرودن ''شاهنامه'' با ویژگی‌های هدف‌مندی که داشت، [[زبان فارسی|زبان پارسی]] را زنده و پایدار کرد. یکی از بن‌مایه‌های مهمی که فردوسی برای سرودن ''شاهنامه'' از آن استفاده کرد، [[شاهنامه ابومنصوری|''شاهنامهٔ ابومنصوری'']] بود. ''شاهنامه'' نفوذ بسیاری در جهت‌گیری فرهنگ فارسی و نیز بازتاب‌های شکوه‌مندی در [[فهرست ادبیات جهان|ادبیات جهان]] داشته‌است و شاعران بزرگی مانند [[یوهان ولفگانگ فون گوته|گوته]] و [[ویکتور هوگو]] از آن به نیکی یاد کرده‌اند.
 
''شاهنامه'' بزرگ‌ترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبان‌های زندهٔ جهان [[ترجمه|برگردان]] شده‌است. نخستین بار در سال [[۶۰۱ (خورشیدی)|۶۰۱ خورشیدی]]، [[بنداری اصفهانی|بُنداری اصفهانی]] ''شاهنامه'' را به زبان عربی برگرداند و پس از آن برگردان‌های دیگری از این اثر، ازجمله برگردانِ [[ژول مل|ژول مُل]] به [[زبان فرانسوی|فرانسوی]]، انجام گرفت.
 
یکی از تاریخ‌دانان و [[مصرشناسی|مصرشناسان]] گفته‌است که زبان [[زبان قبطی|قبطی]] و ادبیات کهنِ مصر در یورش عرب‌ها به این سرزمین از بین رفت و به فراموشی سپرده شد و امروزه زبان رسمی کشور مصر، [[عربی مصری|عربی]] است، چون مصریان کسی مانند فردوسیِ ایرانیشاعر بزرګ فارسی دری را نداشتند تا زبانشان را زنده نگه دارد. مصر با یورش اعراب، تمدن، [[تاریخ مصر|تاریخ]]، فرهنگ بومی و زبانش را از دست داد. آن ما نمی‌توانیم دربارهٔ فرهنگ مصریان گفتگو کنیم، چون امروزه کسانی با آن فرهنگ در آن‌جا حضور ندارند. فردوسی، با سرودنِ ''شاهنامه''، فرهنگ، زبان و تاریخ حماسیِ ایرانیانفارسی زبانان را جاودانه ساخت.{{تایید اعتبار}}
 
فردوسی هنگامی ''شاهنامه'' را سرود که زبان پارسی دچار آشفتگی بود، و او از ماندگار شدن این آشفتگی و افزونیِ آن جلوگیری کرد. فردوسی در سرودن ''شاهنامه'' بیشتر از [[فارسی سره|پارسی سره]] بهره برده و شمار [[واژگان عربی در شاهنامه|واژه‌های عربی در ''شاهنامه'']] تنها ۸۶۵ واژه است.
خط ۱۸:
 
== نام ==
فردوسی سرودهٔ خود و منبع آن را چندین بار «نامه»، «نامهٔ باستان»، «نامهٔ خسروان»، «نامهٔ شهریار» و از این دست نامیده، اما در هیچ‌جای، آن را «شاهنامه» یا در تنگنای وزن، «شهنامه» نام نداده‌است. تنها در یک بیت از ''[[هجونامه فردوسی|هجونامه]]'' «شهنامه» آمده‌است. اما همهٔ آثار منظوم و منثور در آن روزگار را — که دربردارندهٔ پادشاهی ایران از [[کیومرث]] تا [[یزدگرد سوم|یزدگرد]] بود — بیشتر «شاهنامه» خوانده‌اند و نام منبع فردوسی هم «[[شاهنامهٔ ابومنصوری]]» بود. گذشته از این‌ها، منابع پس از فردوسی، اثر او را «شاهنامه» نامیده‌اند و در همهٔ دست‌نویس‌های آن و برگردان عربی [[بنداری]] نیز، نام آن «شاهنامه» آمده‌است. با نگرش به این نشانه‌ها و این‌که «شاهنامه» برگردان پارسی «[[خدای‌نامگ]]» در [[زبان پارسی میانه|پهلوی]] بوده، گمانی برجای نمی‌ماند که نام این کتاب «شاهنامه» بوده‌است.<ref>{{پک|خالقی مطلق|۱۳۹۱|ف=شاهنامهٔ فردوسی|ک=دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی|ص=۱۳۳–۱۳۴}}</ref>
 
== منبع و تاریخ سرایش ==
[[پرونده:The Battle between Bahram Chubina and Sava Shah LACMA M.2009.44.1 (1 of 9).jpg|بندانگشتی|چپ|بندانگشتی|نبرد [[بهرام چوبین]] با [[ساوه‌شاه]] در شاهنامهٔ فردوسی که در [[موزه هنر شهرستان لس آنجلس]] نگه‌داری می‌شود.]]
 
فردوسی نخستین کسی نبود که به آفرینش رزم‌نامهٔ ملی ایرانفارسی دری دست‌زد. پیش از او [[مسعودی مروزی]] بخشی از شاهنامه را به نظم سروده‌بود.<ref>{{پک|راوندی|۱۳۷۴|ک=تاریخ اجتماعی ایران|ص=۱۳۱–۱۳۳}}</ref> او شاهنامهٔ خود را در بحر هزج سروده‌بود که این بحر بر پایهٔ چارچوب وزن بحر عربی رجز ساخته شده‌بود. از شاهنامهٔ مسعودی تنها سه بیت به‌جا مانده‌است.<ref>{{پک|Blois|1998|ف=EPICS|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> دقیقی نیز پیش از فردوسی به‌نظم‌درآوردن داستان‌های ملی ایرانفارسی زبانان را آغاز کرد، اما کار او ناتمام ماند تا این‌که فردوسی آن را به پایان رساند.<ref>{{پک|فرای|۱۳۹۴|ف=سامانیان|ک=تاریخ ایران|ص=۱۳۴–۱۳۵}}</ref>
 
به‌گمان فراوان، فردوسی در سرودن ''شاهنامه'' تنها از یک منبع تدوین‌شده بهره برده و آن، ''شاهنامهٔ ابومنصوری'' بوده‌است. آغاز سرایش ''شاهنامه'' پیرامون ۳۶۷ ه‍.ق بوده‌است. پیش از آن، داستان «بیژن و منیژه» را سروده‌بود که با به‌شمار آوردن این سال‌ها، او ۳۵ سال از عمر خویش را بر سر سرایش ''شاهنامه'' گذاشته‌است.<ref>{{پک|خالقی مطلق|۱۳۹۱|ف=شاهنامهٔ فردوسی|ک=دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی|ص=۱۳۴}}</ref> او سرانجام ویرایش نخست ''شاهنامه'' را در سال ۳۸۴ ه‍. ق، سه سال پیش از برتخت‌نشستن محمود، به‌پایان بُرد.<ref>{{پک|Khaleghi-Motlagh|1999|ف=FERDOWSI i. Life|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|خالقی مطلق|۱۳۹۱|ف=فردوسی|ک=دانشنامهٔ زبان|ص=۸۱۷–۸۱۸|رف=فردوسی}}</ref> و ویرایش دوم کتاب را نیز در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ ه‍.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م<ref group="یادداشت">چرایی اختلاف تاریخ‌های یادشده با گاه‌شماری‌های امروزی، تغییر گاه‌شماری‌های گوناگون رسمی در دنیاست. چنان‌که [[گاه‌شماری میلادی]] کنونی یا همان گریگوری، از سال ۱۵۸۲ م پذیرفته شد. برای آگاهی بیشتر در این‌باره به کتاب ''تقویم تطبیقی: حیات نبوی'' نوشتهٔ [[ایرج ملک‌پور]] بنگرید.</ref> در هفتاد و یک سالگی به‌انجام رساند:<ref>{{پک|Khaleghi-Motlagh|1999|ف=FERDOWSI i. Life|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|خالقی مطلق|۱۳۹۱|ف=فردوسی|ک=دانشنامهٔ زبان|ص=۸۱۹|رف=فردوسی}}</ref><ref>{{پک|فردوسی|۱۳۸۶|ک=شاهنامه|ج=۸|ص=۴۸۷–۴۸۸}}</ref>
خط ۶۲:
 
== درون‌مایه و بخش‌بندی ==
شاهنامه رزم‌نامه‌ای گسترده و فراگیر و یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای ادبی جهان است که در برگیرندهٔ اسطوره‌ها، رخدادها و تاریخ ایرانفارسی زبانان از آغاز تا [[حمله اعراب به ایران]] در سدهٔ هفتم است. در شاهنامه از پنجاه پادشاه (از جمله سه بانو) که بر این سرزمین فرمانروایی کرده‌اند یاد شده و درون‌مایهٔ آن تاریخی است. نخستین پادشاه شاهنامه، کیومرث است:
 
{{شعر}}
خط ۷۰:
بازپسین پادشاه شاهنامه [[یزدگرد سوم]] است که در جنگ از اعراب شکست خورد. این پنجاه پادشاه و شماری از چهره‌های دیگر رخدادهای شگرف و قهرمانانه و گاهی دغل‌بازانه آفریدند.<ref>{{پک|نولدکه|۱۳۷۹|ک=حماسهٔ ملی ایران|ص=۱۲۴–۱۲۸}}</ref>
 
شاهنامه داستان قهرمانان ایرانفارسی ودری زبان های باستان است و خواننده را به سده‌ها و هزاره‌های [[تاریخ ایران پیش از اسلام|ایرانسرزمین باستان فارسی زبانها]] بازمی‌گرداند. فردوسی در این‌باره چنین می‌سراید:
 
{{شعر}}