کافر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Movahhed1366 (بحث | مشارکت‌ها)
واکاوی مفهوم کفر بر اساس معنای لغوی و نگرش عرفانی
برچسب‌ها: افزودن القاب ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳:
 
طبق تعریف [[روح‌الله خمینی]]، در اسلام، کافر به کشی گفته می‌شود که منکر خدا است و موجودیت خدا (خالق جهان) را انکار می‌کند و کسی که معاد و یا رسالت و خاتم‌الانبیاء محمّد را منکر شود یا کسی که یکی ازضروریات دین- مثل نماز و روزه- را منکر شود یا کسانی که دشمن یکی از امامان شیعه یا فاطمه باشند.<ref>توضیح‌المسائل روح‌الله خمینی</ref><ref>توضیح‌المسائل [[وحید خراسانی]]</ref>
 
= مفهوم کفر در نگرش عرفانی =
کفر در لغت به معنای پوشاندن و پنهان کردن می باشد. در نگرش عرفانی کسی که معتقد به خدای ذهنی باشد و [[وحدت وجود]] را منکر شود، خداوند را در یک تصور ذهنی محدود کرده است و حضور او را در عالم خارجی انکار کرده است که این انکار کردن در واقع پوشاندن حقیقت روشن تر از روزی به نام وجود می باشد. چنین شخصی از سر جهالت و غفلت خودش در حجابی ظلمانی فرو می رود و اصالت را به ماهیات و مخلوقات پیش رویش می دهد چرا که خداوند را در ذهنش محدود کرده است؛ امام صادق در اصول کافی می فرمایند: <code>من عبد الله بالتوهم فقد كفر و من عبد الاسم دون المعنى فقد كفر</code> <ref>{{یادکرد کتاب}}</ref>
 
طبق بیان [[جعفر صادق|امام صادق]] ، هر کس خداوند را بر اساس یک تصور ذهنی و توهم خیالی بپرستد کافر است چرا که وجود را مستقیما باید به خود وجود شناخت؛ همچنین طبق بخش دوم حدیثی که از ایشان ذکر کردیم، هر کس یکی از اسم های خداوند را جدای از وجود او بپرستد چنین شخصی هم کافر می باشد. [[اسما حسنی|اسمای حسنی]] همان [https://vahdatevojood.com/1395/10/22/%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%d9%86%db%8c-%d9%85%d8%b5%d8%a8%d8%a7%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d9%87-%d9%88%d8%ad%d8%af%d8%aa-%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%af/ کمالات وجودی] حق تعالی هستند که آن وجود مقدس را وصف می نمایند پس ظهور وجود در یکی از صفت های خودش یک اسم را نتیجه می دهد مثلا اگر وجود حق تعالی در صفت عظمت تجلی کند اسم عظیم ظهور می کند و اگر در صفت علم تجلی کند اسم علیم ظهور می کند و قس علی هذا. اما طبق روایات [[شیعه دوازده‌امامی|شیعه اثنی عشری]]، ما وجود را مستقیما به خود وجود می شناسیم پس صفات و اسمای وجود را پس از شناخت اصل وجود و به طفیلی اصل وجود می شناسیم یعنی ابتدا اصل وجود را می شناسیم و سپس کمالات وجودی که همان صفات و اسمای حسنی هستند را می شناسیم. امام صادق در اینباره میفرمایند: <code>معرفه عین الشاهد قبل صفته و معرفه صفه الغایب قبل عینه</code><ref>{{یادکرد کتاب}}</ref> یعنی شناخت اصل حقیقتی که حاضر است قبل از شناخت صفات او رخ می دهد ولی شناخت صفت حقیقتی که غایب است قبل از شناخت اصل آن حقیقت حاصل می شود. اگر کسی غایب باشد ابتدا صفات او را می شناسیم و سپس با کمک گرفتن از صفات او سعی می کنیم تا حدی خود او را هم بشناسیم ولی خداوند چون از رگ گردن به ما نزدیکتر است و طبق قاعده عرفانی [[فنای فی الله]] تمامی مخلوقات غرقه در آن وجود مقدس می باشند ، ابتدا اصل وجود او را می شناسیم و سپس صفات و تجلیات او را می شناسیم و این همان نکته ای بود که در حدیث امام صادق بدان اشاره شده بود.
 
البته باید بدانیم کفری که طبق این نوع احادیث بیان شده است با توجه به دید عمیق به مفهوم کفر بیان شده وگرنه ممکن است شخصی خدای ذهنی را قبول داشته باشد و در عین حال مسلمان هم باشد چون کفر یک مفهوم ذو مراتب دارد ولی در نگرش عمیق تکوینی اگر کسی بنا بر شهود قلبی اش خداوند را پرستش نکند و خداوند را در حد یک تصور ذهنی تنزل دهد چنین شخصی کافر است چون به حقیقت هستی پشت کرده است و با غفلت از وحدت وجود حق تعالی عرصه زندگی خودش را تهی از حضور خداوند می بیند و در واقع خداوند را پوشانده است.
 
پس از ذکر روایاتی که در آنها بر اساس نگرش عرفانی مفهوم کفر تبیین شده بود به سراغ آیات قرآنی می رویم؛ طبق آیات سوره نمل پس از اینکه شاگرد حضرت سلیمان آصف بن برخیا در چشم به هم زدنی تخت بلقیس را از سبا به اورشلیم می آورد حضرت سلیمان می فرمایند: <code>هذا من فضل ربی لیبلونی اَاَشکر ام اَکفر</code><ref>{{یادکرد کتاب}}</ref> اگر بخواهیم این عبارت قرآنی را بر اساس حدیث ذکر شده از امام صادق معنا کنیم، بدین صورت باید بگوییم که سلیمان فرمود این کار خارق العاده از فضل پرودگار من است تا مرا بیازماید که آیا برای این دست کارهای عجیب و غریب شکر او را می کنم یا این کارها را به خودم یا شاگردم آصف بن برخیا نسبت می دهم و قدرت خداوند را در انجام شدن این کارها انکار می کنم، به بیان دیگر سلیمان می فرماید که انجام شدن این اعمال عجیب و غریب یک امتحان الهی می باشد که من را بیازماید تا معلوم شود که آیا این کارها را غرقه در وجود مقدس خداوند و به طفیلی او شهود می کنم و یا اینکه با کفر ورزیدن و پنهان کردن حضور حقیقت لایتناهی خداوند که تمام کارها به طفیلی او صورت می گیرد این کارها را به خودم یا شاگردم نسبت می دهم؟
 
در انتها مجددا متذکر می شویم که نگرش ذکر شده به معنای [https://vahdatevojood.com/1395/09/24/%da%a9%d9%81%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%a8%d8%a7%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d9%87-%d9%88%d8%ad%d8%af%d8%aa-%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%af/ کفر] بر اساس معارف عرفانی بیان شد و با کفر مصطلحی که بین مردم شهرت یافته است تفاوت دارد هرچند ریشه همه کفرها به همین معنای عرفانی که بر اساس مفهوم لغوی کفر شرح داده شد، بر می گردد.
 
== جستارهای وابسته ==