احمدشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ایجاد لینک
ایجاد لینک
خط ۳۶:
== پادشاهی ==
[[پرونده:Ahmad shah childhood.jpg|250px|بندانگشتی|راست|کودکی احمدشاه]]
احمدشاه پس از درگذشت پدربزرگش [[مظفرالدین‌شاه]] و با آغاز سلطنت پدرش به ولایتعهدی انتخاب شد. خلع پدرش [[محمدعلی‌شاه]] به گونه‌ای تحقیرآمیز و همراه با تهدید و تبعید او و ملکه جهان از ایران برای احمدشاه بسیار تلخ بود. پس از خلع محمدعلی‌شاه، مجلس عالی که متشکل از مشروطه‌خواهانی بود که تهران را فتح کرده و شاه را خلع کرده بودند، احمدشاه را به سلطنت انتخاب کرد، ولی وی علاقه‌ای به سلطنتی که به او تحمیل شده بود، نداشت و آن را ظاهری می‌دانست و بیشتر [[سردار اسعد بختیاری]] و [[سپهدار تنکابنی]] را متهم می‌کرد که می‌خواهند به نام او و به کام خویش سلطنت کنند؛ چون احمدشاه به دلیل صغر سنی بر اساس قوانین اساسی مشروطه نمی‌توانست سلطنت را به عهده بگیرد برای وی نایب‌السلطنه انتخاب شد. اولین نایب‌السلطنه احمدشاه، بزرگ ایل قاجار [[عضدالملک]] بود. دومین نایب‌السلطنه [[ابوالقاسم ناصرالملک|ناصرالملک قره گوزلو]] بود که نقش مهمی در تربیت او داشت.
 
احمدشاه در تیر ۱۲۹۳ تاج‌گذاری کرد و هم‌زمان با آغاز [[جنگ جهانی اول]] سلطنت را بطور رسمی و قانونی عهده‌دار شد. با وقوع این رخداد، احمدشاه فرمان بی‌طرفی دولت ایران را صادر کرد. احمدشاه در سال ۱۲۹۷ خورشیدی و به دنبال پایان جنگ جهانی اول، [[صمصام‌السلطنه]] بختیاری را از نخست‌وزیری عزل و در ۱۶ مرداد ۱۲۹۷ [[وثوق‌الدوله]] را به ریاست الوزرایی انتخاب کرد.
 
وثوق‌الدوله توانست امنیت نسبی را در کشور برقرار کند. غائله [[نایبیان کاشان|نایب حسین کاشی]] در کاشان و نیز حرکت [[کمیته مجازات]] در تهران به وسیله وثوق‌الدوله سرکوب شدند. در عصر نخست‌وزیری وثوق‌الدوله [[قرارداد ۱۹۱۹]] با دولت بریتانیا منعقد شد که این پیمان با انتقادهای گسترده‌ای مواجه شد و برخی آن را مخالف استقلال ایران دانستند؛ اما وثوق‌الدوله این قرارداد را در جهت حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران دانست، ضمن این که تلاش کرد با استفاده از دوستی با دولت انگلیس برخی سرزمین‌های قفقاز و کردستان عراق را بازپس بگیرد.{{مدرک}}. مخالفت‌های مردمی به توفیق نیافتن قرارداد منجر شد. وثوق‌الدوله احمدشاه را رهسپار یک سفر اروپایی کرد. در این سفر، احمدشاه در انگلستان مورد استقبال وسیع و گرم قرار گرفت؛ [[محمدتقی بهار|محمد تقی بهار]] می‌نویسد: «وقتی که بنا بود شاه ایران در مجلس ضیافت پادشاه انگلستان در باب [[قرارداد ۱۹۱۹]] که انگلیس آن را منعقد ساخته بود صحبت کند … پس از آن که صورت نطق پادشاه انگلستان را برای شاه آوردند و قرار شد که جوابی تهیه شود شاه از حسن قبول آن سرباز زد و گفت: کسانی که پول گرفته‌اند تصدیق کنند، من هرگز تصدیق نخواهم کرد!... همان شب [[ابوالقاسم ناصرالملک|ناصر الملک]] به شاه گفته بود: کار خودت را ضایع کردی! شاه نیز پاسخ داده بود که: اگر در سویس کلم فروشی کنم بهتر است تا در چنین مملکتی پادشاه باشم!»<ref>محمدتقی بهار. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. ج 1، ص 38.</ref> ولی بعدها انگلیسی‌ها توانستند احمدشاه را راضی کنند و پس از آن شخص احمدشاه در قبال امضای این قرارداد مبلغ پانزده هزار تومان از دولت انگلیس حقوق و مقرری ماهانه می‌گرفت.<ref>ref>Wright, Denis: The English Amongst the Persians - During the Qajar Period 1787 - 1921, Heinemann London, 1977, p. 179</ref>
[[پرونده:Nasir Al-Mulk Cabinet.jpg|بندانگشتی|احمد شاه، ولیعهد و نخستین کابینه [[ابوالقاسم ناصرالملک|ناصرالملک]]؛ اثر اسدالله نقاش باشی ۱۳۲۸ هـ ق]]
<br />
خط ۵۲:
مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می‌کند. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶–۳۷–۳۸–۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود.<ref>{{پک|بهار|۱۳۶۳|ک=تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران|ص=۲۸۱–۲۸۲}}</ref>
 
[[مجلس مؤسسان نخست ایران|مجلس مؤسسان]] که متعاقباً گشایش یافت رضاخان را با نام [[رضاشاه پهلوی]] پادشاه ایران اعلام کرد. احمدشاه این اقدام مجلس را مغایر قانون اساسی و غیرمشروع دانست، اما در عمل نتوانست اقدامی برای مقابله با خلع خود انجام دهد. احمدشاه در نهم اسفند ۱۳۰۸ در پاریس درگذشت و در [[کربلا]] دفن شد.<ref>سیمای احمدشاه قاجار اثر محمدجواد شیخ‌الاسلامی</ref>
 
دربارهٔ کارنامه سیاسی احمدشاه می‌توان به نظر [[محمد مصدق|مصدق]] اشاره کرد که در مجلس چهاردهم شورای ملی تصریح کرد: موقعی که شاه در لندن حاضر نشد در دعوت رسمی دولت انگلیس از قرارداد اسمی ببرد و آن را بشناسد، با این که [[ابوالقاسم ناصرالملک|ناصرالملک]] به او گفته بود اگر مقاومت کند از سلطنت خلع می‌شود شاه وطن‌پرست بر مقاومت خود افزود و از قرارداد اسمی نبرد برای شاه چه بالاتر از این که امروز نامش به نیکی برده شود حوادثی که موجب بلندی نام می‌شود کم است و شاید در عمر کسی به این حوادث تصادف نکند خوشبخت کسانی که از این حوادث استفاده کنند و بدبخت کسانی که خود را مطیع پیش‌آمد نموده و با هر ناملایمی بسازند در سلسله سلاطین قاجار هفت نفر سلطنت کرده که از آن‌ها فقط دو نفر پادشاه نامی شده‌اند اول [[مظفرالدین‌شاه قاجار|مظفرالدین شاه]] است که در سلطنت او آزادی نصیب ملت شد و بعد احمد شاه است که تن به اسارت نداد و از سلطنت گذشت ای کاش که این پادشاه جوان بخت به کودتا تسلیم نمی‌شد و زودتر مقام سلطنت را ترک می‌کرد.
 
== ازدواج ==
احمدشاه در سن ۱۷ سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «[[بدرالملوک|بدرالملوک والا]]» دختر ظهیرالسلطان والا (نوادهٔ [[عباس‌میرزا]])، پیمان زناشویی بست. این ازدواج توسط مادر احمدشاه ترتیب داده شده بود. عروس در آن هنگام ۱۲ ساله بود و در تنها مدرسهٔ دخترانهٔ تهران درس می‌خواند. مراسم عقد با تشریفات مفصلی انجام شد و حاصل این ازدواج دختر بزرگ احمدشاه، [[ایراندخت]] بود.
 
احمدشاه ۴ بار دیگر نیز ازدواج کرد و به‌جز [[لیدا جهانبانی]] که از وی صاحب فرزندی نشد، صاحب ۳ دختر به نام‌های «[[مریم‌دخت]]» (از دل‌آرام) (۱۹۱۵–۲۰۰۵)، «[[ایراندخت]]» (۱۹۱۶–۱۹۸۴) از بدرالملوک، «[[همایون‌دخت]]» (از خانم‌خانما معزی) (۱۹۱۷–۲۰۱۱) و یک پسر به نام [[فریدون میرزا قاجار|فریدون میرزا]] (از فاطمه) (۱۹۲۲–۱۹۷۵) شد.