'''مسیر آتش''' {{به هندی|Agneepath}} فیلمی محصول سال ۱۹۹۰ و به کارگردانی موکول. اس آناند است. در این فیلم بازیگرانی همچون [[آمیتاب باچان]]، [[میتون چاکرابورتی]]، [[مادهوی (بازیگر)|مادهوی]]، [[نیلم کوتهاری]]، [[دنی دنزونگپا]]، [[روهینی هاتانگادی]]، [[آلوک نات]]، [[شارات ساکسنا]]، [[آرچانا پوران سینگ]]، [[باب کریستو]]، [[تینو آناند]]، [[شاکتی کاپور]] ایفای نقش کردهاند.
== خلاصه داستان ==
استاد دینانات چوهان (آلوک نات) معلم دلسوزی است که در روستایی بنام ماندوا با خانواده اش زندگی میمیکند. کند.رئیس گنگستر هاگنگسترها بنام کانچا چینا (دنی دنزوگپنا) با تهمتی که به استاد میزندمیزند باعث کشته شدن او میشود. خانواده استاد به شهر میروندمیروند و پسر استاد بنام ویجی در دفاع از مادرش پمپ بنزین کانچا را آتش میزندمیزند. سالها میگذردمیگذرد و ویجی (آمیتاب باچان) به یک گنگستر تبدیل میشودمیشود که افراد زیادی از جمله پلیس از او تبعیت می کنندمیکنند. زمانی که سران مافیا به جانش سوقصد میکنند ،میکنند، نارگیل فروشی بنام کریشنان (میتون چاکرابورتی) او را به بیمارستان می رساندمیرساند. ویجی در بیمارستان با پرستاری بنام ماری (مدهاوی) آشنا میشودمیشود. یک بازرس پلیس دو نفر از رؤسای مافیا را به بهانه محافظت در اداره پلیس زندانی میکندمیکند و در همان حال ویجی هر دو را در آنجا به قتل میرساندمیرساند. ویجی پس از بهبودی کامل کریشنان را مسئول محافظت از خواهرش شیکشاه (نیلام کوتهاری) میکندمیکند. با گذشت زمان بین کریشنان و شیکشاه همچنین ویجی و ماری علاقه بوجود می آیدمیآید. ویجی با دعوت کانچا به جزیره او میرودمیرود و پس از سالها با قاتل پدرش روبرو میشودمیشود. ویجی پس از پی بردن به رابطه بین کریشنان و خواهرش بشدت عصبانی میشودمیشود. او با ماری ازدواج کرده و صاحب فرزندی میشودمیشود. ویجی تصمیم میگیردمیگیرد که برای همیشه از دنیای جرم و جنایت خارج شود. او کانچا را به پلیس لو میدهدمیدهد و کانچا در دادگاه حاضر میشودمیشود تا محاکمه شود. شاهدین پرونده و تمام افراد ویجی کشته میشوندمیشوند و کانچا نجات میابد. در جشن به آب سپردن خدای گانش افراد کانچا به ویجی حمله میکنندمیکنند و در جریان این درگیری کریشنان زخمی میشودمیشود ویجی پس از بردن او به بیمارستان متوجه میشودمیشود که کانچا خانوادهاش از جمله مادر و خواهرش را گروگان گرفته و به ماندوا برده استبردهاست. ویجی به ماندوا میرودمیرود و پس از یک درگیری خونین کانچا را میکشدمیکشد و خودش هم جان میبازدمیبازد. مادر ویجی (روهینی هاتانگادی) که سالها پسرش را طرد کرده بود جنازه اش را در آغوش کشیده و او را می بخشدمیبخشد.