احمد کسروی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
در حال توضیحکردن استفاده(ها) از پرونده «پرونده:Kasravi3.png»: ویکیپدیا:نظرخواهی برای حذف/پرونده:Kasravi3.png. (T) |
||
خط ۱۰۸:
=== آشنایی با دانشهای روز<ref>همان، صفحه ۵۸ تا ۶۰</ref> ===
<!-- توضیح شد: [[پرونده:Kasravi3.png|200px|بندانگشتی|چپ|{{نقل قول|کسروی در آن زمان عمامهٔ سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند میپوشید و عبای سیاهی بر آن میافکند. عمامهٔ کوچک فشرده او بهترین نمایندهٔ طلاب تبریزی بود. چهرهٔ لاغر، استخوانهای برجسته، سیمای رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مصر در عقیده را نشان میداد. هنوز عینک نمیزد. فارسی را به لهجهٔ مخصوص آذربایجانی، ولی بسیار شمرده حرف میزد. در نخستین مکالمهای که با او کردم بر من ثابت شد که مرد بسیار بیباکی است و حتی عقاید خاص خود را با بی پروایی خاص ادا میکند. از این که بر خلاف عرف و بر خلاف عقیدهٔ دیگران چیزی بگوید باک نداشت. این اصطلاح معروف دربارهٔ وی بسیار بجا بود که «سرش بوی قرمه سبزی میدهد.»}}[[سعید نفیسی]]<ref>{{پک|Ridgeon|۲۰۰۶|ک=SUFI CASTIGATOR: Ahmad Kasravi and the Iranian mystical tradition|ص=۷}}</ref>]] -->
در ۱۲۹۰، [[محمدعلی شاه قاجار]] به هوای بازپسگیری تاجوتخت به ایران برگشت و در اینجا و آنجای کشور میان مشروطهخواهان و هواخواهان شاه پیشین درگیری و جنگ برخاست، تبریز نیز از آشوب در امان نبود. در این زمان کسروی به گفتهٔ خود کمتر از هکماوار بیرون میرفت. در تابستان همان سال [[دنبالهدار هالی|ستارهٔ دنبالهدار هالی]] هم پدیدارشد. کسروی با شور بسیار شبها به بام خانه میرفت و این ستاره را مینگریست و به گفتهٔ خودش این ستاره و کنجکاوی برای دانستن رازش بود که کسروی را به دانشهای روز آن زمان رهنمونشد. روزی یک شماره از ماهنامهٔ عربی [[مصر]]ی المقتطف به دست کسروی افتاد که گفتاری دربارهٔ هالی در آن بود. اینچنین با دانش نوین [[ستارهشناسی]] آشناشد و به جستجوی کتابهایی دربارهٔ دانشهای اروپایی چون [[فیزیک]] و [[شیمی]] پرداخت. دربارهٔ ستارهشناسی کتاب [[عبدالرحیم طالبوف|هیئت طالبوف]] را یافته و خواند.
|