حقیقت (فلسفه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Abdullah Arfa (بحث | مشارکت‌ها)
This article was translated by I Believe in Science & Ideas beyond borders & Beit al Hikma 2.0
برچسب: برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند
خط ۵:
== واژه‌شناسی ==
واژه حقیقت [[وام‌واژه]]‌ای است که از واژه [[عربی]] '''حقیقة''' وارد فارسی شده‌است. معادل [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] واژه حقیقت واژهٔ '''Truth''' می‌باشد.<ref>[//en.wiktionary.org/wiki/truth#Noun ریشه واژهٔ "Truth" در دیکشنری انگلیسی]</ref>
 
 
 
اگر در ریشهٔ واژگان حقیقت و واقعیت دقیق شویم، تفاوت‌هایی را مشاهده می‌کنیم. ریشهٔ کلمهٔ حقیقت، «حق» و به معنای راستی و درستی است و ریشهٔ کلمهٔ واقعیت، «وَقَعَ» به معنای رویدادن یا اتفاق افتادن است. حقیقت، اشاره به ماهیت راست و درست و صحیح دارد و واقعیت اشاره به کل رویداد هایی که جهان هستی را شکل می دهد دارد.{{مدرک}}
سطر ۲۶ ⟵ ۲۴:
 
اندیشه‌های نیچه در باب حقیقت و واقعیت به شکلی رادیکال در آراء متفکران پست مدرنی چون [[ژان فرانسوا لیوتار]]، [[ژاک دریدا]]، [[ژیل دلوز]]، [[میشل فوکو]] و [[ژان بودریار]] دوباره مطرح شد.
 
==دیدگاههای جالب توجه==
===تاریخچه باستان===
ریشه یونانی باستانی کلمه "true" و "truth" در طول تاریخ دارای تعاریف متنوعی هستند که معمولا در موضوعاتی همچون منطق، هندسه، ریاضیات، استنباط و استنتاج، مقایسه کردن و فلسفه طبیعی مورد استفاده قرار میگرفت.
 
===عصر میانی===
====ابن سینا (980-1037)====
در اوایل عصر فلسفه اسلامی، [[ابن سینا]] (آویسنا) کلمه حقیقت را در کتاب خود به نام کتاب شفا، جلد اول فصل 8 بدین شکل تعریف میکند:
حقیقت چیزیست در ذهن که مشابه بیرونی آن باشد.<ref name=StanfordCorr>David, Marion (2005). [http://plato.stanford.edu/entries/truth-correspondence/#1 "Correspondence Theory of Truth"] in [[Stanford Encyclopedia of Philosophy]]</ref>
 
ابن سینا معنی حقیقت را در جلد هشتم کتابش در فصل 6 اینگونه شرح داد:
{{quote|حقیقت یک چیز، شامل موجودیت اجزای کوچکتر که دارای موجودیت در درون آن است، می باشد.<ref>Osman Amin (2007), "Influence of Muslim Philosophy on the West", ''Monthly Renaissance'' '''17''' (11).</ref>}}
 
این مفهوم صرفا یک نسخه لاتین قرون وسطایی است که توسط سیمون ون ریت ارائه شده است. در ترجمه ای به روز از متن عربی اصلی اینگونه بیان می کند که:
حقیقت اعتقاد خالصانه به وجود چیزی می باشد.<ref name=Aertsen>Jan A. Aertsen (1988), ''Nature and Creature: Thomas Aquinas's Way of Thought'', p. 152. Brill, {{ISBN|90-04-08451-7}}.</ref>
 
===عصر نوین===
====کانت (1724-1804)====
تعریف معنی کلمه حقیقت را در بین نوشته های ایمانوئل کانت در نظریه مطابقت حقیقت او می توان یافت.<ref>{{cite journal|last=Rock|first=Catherine A.|year=2006|title=Forsworn and Fordone: Arcite as Oath-Breaker in the "Knight's Tale"|journal=[[The Chaucer Review]]|volume=40|issue=4|pages=416–32|jstor=25094334|doi=10.1353/cr.2006.0009}}</ref> کانت در مقاله انتقادی برهان محض بدین گونه می نویسد: "تعریف کلمه حقیقت، به معنی این است که موضوع و چیزی که که از آن درک می شود با یکدیگر مطابقت داشته باشند."<ref>''Disputed Questions on Truth'', 1, 2, c, reply to Obj. 1. Trans. Mulligan, McGlynn, Schmidt, ''Truth'', vol. I, pp. 10–12.</ref>
 
====هگل (1770-1831)====
جورج هگل فلسفه خود را به دور از مباحث روانشناسی، حقیقت را به جای چیزی مربوط به افکار درونی، به عنوان یک جسم خارجی متحرک توصیف کرد. حقیقتی که هگل آن را تعریف می کند، همانند مکانیسم یک بدن مادی است که تحت تاثیر نیروی درونی خود قرار دارد. "حقیقت بدنه ای متحرک با وجود خود در درونش." <ref name=pearsall>{{cite journal|last=Pearsall|first=Derek|year=2004|title=Medieval Literature and Historical Enquiry|journal=[[Modern Language Review]]|volume=99|issue=4|pages=xxxi–xlii|jstor=3738608|doi=10.2307/3738608}}</ref>
 
====شوپنهار (1788-1860)====
حقیقت از نظر آرتور شوپنهار قضاوت کردن بین اتحاد یا جدایی بین دو یا چند موضوع است.<ref>{{cite journal|last=Fowler|first=Elizabeth|year=2003|title=Rev. of Green, ''A Crisis of Truth''|journal=[[Speculum (journal)|Speculum]]|volume=78|issue=1|pages=179–82|jstor=3301477|doi=10.1017/S0038713400099310}}</ref>
اگر منظور از کلمه قضاوت داشتن علم باشد، باید دلایل کافی و پایه ای برای قضاوت خود داشته باشیم. و در این صورت است که می توان آن را حقیقت نامید.
 
====نیچه (1844-1900)====
به عقیده فردریک نیچه جستجو برای حقیقت و یا "میل برای حقیقت"، همان چیزی است که فیلسوفان میل به دست آوردن آن را دارند. همچنین او تصور می کرد که حقیقت کذب اگر باعث بهبود یک زندگی گردد از حقیقت بهتر است.
 
====وایتهد (1861-1947)====
آلفرد نورث وایتهد ریاضیدان انگلیسی ای که تبدیل به فیلسوف آمریکایی شداینگونه می گوید: "هیچ حقیق مطلقی وجود ندارد. تمامی حقایق در بخشی از خود حقیقی هستند. کار شیطان است که میخواهد آنها را حقیقت محض جلوه دهد."<ref name = "Kant-1781">Kant, Immanuel (1781/1787), ''[[Critique of Pure Reason]]''. Translated and edited by Paul Guyer and Allen W. Wood (Cambridge: Cambridge University Press, 1998), A58/B82.</ref>
 
پیشرفت منطقی یا پیوستن به این خط فکر باعث می شود که نتیجه بگیریم حقیقت می تواند کذبی بیش نباشد، چراکه حقایق جزئی فریب آورند و ممکن است باعث نتیجه گیری اشتباه شوند.
 
====پییرس (1839-1914)====
افرادی که پیرو فلسفه عملی هستند همانند سی. اس. پییرس، معتقدند که حقیقت دارای وابستگی های ذاتی با بشریت می باشد و بشر همواره به دنبال کشف حقیقت و یافتن آن است. و پییرس بر این عقیده بود که انسانها با تلاش برای یافتن آن، به آن دست می یابند و حقیقت قطعا برای بشر سودآور می باشد. "عقیده ای که نهایتا توسط همگان تائید شود و مورد توافق واقع می گردد، چیزی است که به آن حقیقت می گوییم..." <ref name = "Kant-1801">Kant, Immanuel (1801), ''The Jäsche Logic'', in ''Lectures on Logic''. Translated and edited by J. Michael Young (Cambridge: Cambridge University Press, 1992), pp. 557–58.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==