اسلام آوردن ایرانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز 2 ویرایش خرابکارانهٔ Aryzad (بحث) به آخرین ویرایش Farhangirani خنثی‌سازی شد.
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱:
{{لحن}}
'''اسلام آوردن ایرانیان''' یکی از نتایج [[حمله مسلمانان به ایران|یورش مسلمانان به ایران]] بود. با اینکه اسلام ابتدا توسط ایرانیان پس زده شد، اما در جریان یک روند طولانی به دین غالب در فلات ایران تبدیل گشت. با این حال ایرانیان - برخلاف سایر مردم تحت فرمان مسلمانان - توانستند تا از عربی‌سازی اجتناب کرده و بخش‌های مهمی از فرهنگ خود را حفظ نمایند.<ref>{{Cite journal|date=2019-04-02|title=Islamization of Iran|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Islamization_of_Iran&oldid=890557478|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
{{ویکی‌سازی}}
'''اسلام آوردن ایرانیان''' یا گرایش ایرانیان به اسلام، فرایندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده که چندین قرن به طول انجامیده و از ناحیه به ناحیه، تفاوت داشته و انگیزه و نیروی محرکه آن در موارد گوناگون، متفاوت بوده‌است. فرایند مسلمان شدن ایرانیان از زمان [[محمد|محمد بن عبدالله]] در عربستان، شروع شد (ایرانیان بسیاری در [[یمن]] ساکن بودند). در زمان [[حمله اعراب]] اولین گروندگان به اسلام، سربازان ایرانی و سران محلی بوده‌اند که به گفته [[التون دانیل]] این گرایش، تنها اسمی بوده و برای حفظ موقعیت و جایگاه در حکومت جدید صورت گرفته‌است.<ref name="EltonCoversion" />
 
== دو نظریه مردود ==
در میان نظرات مختلف پیرامون اسلام آوردن ایرانیان نظریه‌ای بر این است که اسلام ایرانیان، یک دفعه و غیر تدریجی بود. گروهی از طرفداران این نظریه اسلام آوردن سریع ایرانیان را به ضرب شمشیر و به اجبار و گروهی دیگر به استقبال ایرانیان از اسلام و گشودن آغوش بر روی این دین جدید می‌دانند. [[حسین کمالی (پژوهشگر)|حسین کمالی]] به رادیو فردا می‌گوید: «آن سخن‌هایی که قبلاً گفته می‌شد که ایرانیان به ضرب شمشیر مسلمان شدند، یا یک سره با آغوش باز به استقبال اسلام رفتند، هیچ‌کدام با داده‌های تاریخی که در اختیار ما است به طور کامل نمی‌خواند.»<ref>http://www.radiofarda.com/content/b11-viewpoints-causes-leading-to-sassanids-downfall/27273565.html</ref>
 
== پذیرش اسلام ==
پذیرش اسلام در زمان فتوحات توسط بخش یا تمامی یک شهر آنچنان که در قزوین گزارش شده بسیار نایاب است.<ref>Zarrinkub in Cambridge History of Islam, p. 29</ref>
* به گفته [[همایون کاتوزیان]]، اشغال ایران به‌طور خودکار به تغییر مذهب منتهی نشد. چرا که تغییر مذهب اختیاری بود و بر خلاف تسخیر که آسان و سریع انجام شد دو قرن و نیم طول کشید تا همه ایران و ایرانیان مسلمان شوند. او معتقد است اعراب در ابتدا گرفتن مالیات جزیه را بر افزون شدن نو کیشان مسلمان -که از این مالیات معاف بودند- ترجیح می‌دادند؛ و این خود غیر مسلمانان بودند که به تدریج به مزایای اقتصادی و امنیتی مسلمانی پی بردند.<ref>Homa Katouzian, ''The Persians: Ancient, Mediaeval and Modern Iran'', p. 66</ref>
 
== آشنایی با اسلام نزد ایرانیان ==
اکثر ایرانیان در زمان حمله هیچ آشنایی با [[زبان عربی]] نداشتند و نه می‌دانستند که در قرآن چه نوشته شده و محمد دقیقاً چه می‌گوید و اسلام چه آداب و مراسمی دارد. از این رو عمدتاً یا در دفاع از شهر در مقابل اعراب کشته شدند یا پس از فتح شهر کشته شدند یا به دادن جزیه با حفظ دین خود تن دادند. بگفته [[التون دانیل]] اولین تلاش منظم برای ترویج گسترده اسلام در میان ایرانیان در زمان [[امویان]] بود. در آن زمان [[قتیبه بن مسلم]] در [[ماوراءالنهر]] با تخریب مکان‌های مذهبی محلی، ساختمان مساجد و اجبار مردم سعی در گرواندن مردم به اسلام داشت که حرکتی ناموفق بود زیرا پس از خروج ارتش عرب ساکنان شهر از اسلام بازمی‌گشتند. البته عموم مورخین معتقد هستند که بصورت کلی استفاده از زور در ترویج اسلام در قرون اولیه اسلامی بسیار کم بوده‌است و مواردی نظیر رفتار قتیبه بن مسلم موارد خاص بوده‌اند. اعراب به ایرانیان تضمین حفاظت و پیروی آزاد از دینشان را می‌دادند. اما موارد پراکنده از استفاده از زور مانند تخریب آتشکده‌ها و به دار آویختن موبدان اتفاق افتاده‌است. بسته به مورد، انگیزه‌های گرایش به اسلام، اقتصای، اجتماعی و همچنین شخصی و روحانی بوده‌است. مسلمانان در مقایسه با زرتشتیان مالیات کمتری می‌پرداختند و این انگیزه‌ای برای گرویدن به اسلام بود. (این در حالی است که به گفته [[زرین کوب]]: زرتشتیان جزیه‌ای که به اسلامیان می‌پرداختند به مراتب سبکتر و راحتتر از مالیات سرانه‌ای بود که پیش از آن به حکومت خویش ساسانیان می‌دادند.»<ref>کارنامه اسلام، صفحهٔ ۱</ref>) اعراب مهاجرت کرده به ایران در گرویدن ایرانیان به اسلام نقش مهمی داشتند. به عنوان مثال جمعیت کوچکی از اعراب که در اطراف قم ساکن شده بودند و در این شهر تبلیغ می‌کردند آن ناحیه را به یک پایگاه شیعه تبدیل کردند.<ref name="EltonCoversion">Elton L. Daniel, CONVERSION ii. Of Iranians to Islam, Encyclopædia Iranica</ref><ref>Bernard Lewis, The Jews of Islam, p. 17</ref>
 
به گفته زرین کوب «فتح اسلامی با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهایی که مردم از نظر اسلام [[اهل کتاب]] بودند یا در ردیف آن -یهود، نصارا، مجوس و صائبین … با وجود محدودیتی که [[اهل زمه]] در دارالسلام داشتند، اسلام آزادی و آسایش آنها را تا حد ممکن تأمین می‌کرد و به ندرت ممکن بود بدون نقض عهدی مورد تعقیب باشند.»<ref>عبدالحسین زرین کوب، کارنامه اسلام، صفحه ۱ و ۶</ref>
 
به گفته [[برنارد لوئیس]] دلیل افول [[دین زرتشتی]] این بود که روحانیت زرتشتی از نزدیک با ساختار قدرت در [[ایران باستان]] در ارتباط بوده‌اند. از دست دادن این پایگاه و نداشتن دوستانی در خارج از ایران و همچنین نداشتن مهارت‌های خیلی قوی بقا همانند یهودیان باعث دلسردی و کاهش تعداد آن‌ها شد. زرتشتیان پس از این نقش کمرنگی در احیای فرهنگی یا سیاسی ایران بازی کردند.<ref>Bernard Lewis, Jews of Islam, p. 17</ref>

به گفته [[بیانکا اسکارچا آمورتی|آمورتی]]، اینکه اعراب دین خود را بر ایرانیان تحمیل نکردند و به آن‌ها آزادی عمل دادند ویژگی دموکراتیکی است، اما این را نباید فراموش کرد که اعراب با دادن مشوق‌های اقتصادی و حقوقی مشخص به نتیجه مورد نظرشان رسیدند.<ref>B. S. Amoretti, The Cambrdige History of Iran, p. 483</ref>
* به گفته [[سید حسین نصر]]، بوجود آمدن تعداد زیاد محققان ایرانی بزرگ مسلمان نشان از تحول درونی، و نه زور و فشار اجتماعی است، زیرا با فشار نمی‌توان مشارکت خلاقانه و برجسته را انتظار داشت.<ref>Seyyed Hossein Nasr, The Cambridge History of Iran, p. 464</ref>
 
به گفته التون دنیل، از عوامل مهم دیگر گرویدن ایرانیان به اسلام نقش [[تصوف|صوفیان]] بوده‌است. گزارش‌های زیادی از تحول درونی افراد هنگام برخورد با صوفیان - و متعاقب آن گرویدن آن‌ها به اسلام - وجود دارد.<ref name="EltonCoversion" />
سطر ۱۶ ⟵ ۲۶:
چنان‌که مورّخین گفته‌اند تا ۳، ۴ قرن مردم برخی از مناطق ایران هنوز مسلمان نشده بودند. از جمله مردم فارس تا قرن چهارم زرتشتی بودند.<ref>احسن التقاسیم، جلد2، صفحه640</ref> مردم گیلان و دیلمستان نیز بر آئین قبلی خویش بودند تا اینکه پس از دو قرن توسّط شخصی به نام ناصر اطروش زیدی مسلمان شدند.<ref>الملل و النحل، جلد 1، صفحه 156 و الکامل، جلد 5، صفحه 44 به نقل از آشنایی با زیدیه، سید علی موسوی نژاد، فصلنامه هفت آسمان، شماره 11</ref> البته مناطقی مانند [[قزوین]] اسلام را به سرعت پذیرفتند.<ref>- تاریخ گزیده، صفحه 777</ref> با این وجود، آن‌ها به خاطر عدم آشنایی با زبان عربی، بدون اینکه از اسلام چیزی بدانند اظهار مسلمانی می‌کردند. اغلب موارد نیز مناطقی بودند که با اسلام آوردن کدخدایان و صاحبان اراضی و اشراف، رعایا و دیگر مردم نیز مسلمان می‌شدند. تمایل اشراف و صاحبان اراضی نیز بخاطر این بود که هر کس مسلمان می‌شد امتیازاتی داشت، از جمله تملّک او بر اراضی و اموالش باقی می‌ماند، و از پرداخت جزیه معاف می‌شد.<ref>تاریخ ایران، جلد1، صفحه 244</ref>
 
این چنین بود که عدّه زیادی بخاطر حفظ اموال و اراضی خود، و عدّه زیادی بخاطر تبعیّت از عمل اشراف و بزرگانشان مسلمان شدند، در حالی که ایمان در دلهایشان رسوخ نکرده بود. عدّه‌ای نیز از ترس جان یا عدم توانایی پرداخت جزیه، مسلمان شدند. چرا که اگر کسی مسلمان نمی‌شد، یا باید جزیه پرداخت می‌کرد یا باید کشته می‌شد. گفته شده در زمان حجّاج، از موالی به این عنوان که اسلام آن‌ها واقعی نیست -ـ و برای فرار از جزیه اسلام آورده‌اند -ـ جزیه گرفته می‌شد.!<ref>تاریخ تشیّع در ایران، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، زمزم هدایت، صفحه 63</ref> بنابراین، ایرانیانی که هم‌زمان با فتح ایران اظهار مسلمانی کردند چهار دسته بودند:
 
۱- عدّه‌ای که به سرعت اسلام را پذیرفتند امّا نسبت به معارف اسلامی -ـ بخاطر ندانستن زبان عربی -ـ اطلاعیمعرفتی نداشتند. این گروه اندک بودند.
 
۲- عدّه‌ای که بخاطر تبعیّت از اشراف و بزرگان منطقه مسلمان شدند.
سطر ۲۶ ⟵ ۳۶:
۴- عدّه‌ای که بخاطر عدم توانایی در پرداخت جزیه‌های سنگین مسلمان شدند.
 
بنابراین اکثر تازه مسلمانان ایرانی، اسلام ظاهری داشتندداشتند، و در طی چند قرن پس از فتح ایران، با معارف اسلام آشنا شدند و ایمان قلبی آوردند. آنان هم که اسلام را نپذیرفتند، یا مقاومت کردند و کشته شدند یا مانند اکثر مناطق از جمله [[مردم آذربایجان]]، بانقیا، باروسما، حیره، بهقباد اسفل، و اوسط، انبار، ساباط، رومیه، مهرود، اهواز، ایذه، شوش، جندی شاپور، رامهرمز، اصفهان و … با پرداخت جزیه به آئین پیشین خود باقی‌ماندند.<ref>درآمدی بر صلح نامه‌های مسلمانان با ایرانیان در آغاز فتح ایران، نعمت‌الله صفری فروشانی</ref>
 
== دیگر موارد مؤثر در اسلام آوردن ایرانیان ==
=== اوضاع آشفته در عصر ساسانی ===
زمانی رسیده بود که آئین زرتشتی با [[نظام طبقاتی]] ساسانی پیوند خورده بود و به شکل یک آئین اشرافی درآمده بود. آئینی که فقط اشراف را خشنود کرده و تبعیض در آن بیداد می‌کرد.<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، صفحه 99، چاپ شانزددهم: بهار 1370، ناشر: صدرا</ref> زمین‌های کشاورزی، باغ‌ها و تعلیم و تعلّم در انحصار اشراف و اعیان بود. زنان و دختران، حقّ خواندن و با سواد شدن را نداشتند مگر اینکه از زنان طبقات اشراف باشند.<ref name="همان">همان</ref> نظام طبقاتی به حدّی بود که حتّی هر [[طبقه اجتماعی]] دارای آتشکده‌ای مجزّا بود.<ref name="همان" /> بخاطر این اوضاع وخیم بود که بعضی از محقّقین معتقدند اگر اسلام هم در آن وقت به ایران نیامده بود، به تدریج [[مسیحیت|مسیحیّت]] بر ایران تسلّط می‌یافت.<ref name="همان" />
 
در چنین شرایطی بود که سپاه اسلام در زمان خلیفه دوّم، به امپراطوری ساسانی حمله کرد و به راحتی توانست پیروز شود.{{سخ}}
با توجّه به این مقدّمه، شاید بتوان یکی از عوامل پیروزی لشکر سی، چهل هزار نفره اسلام در مقابل لشکر صد و بیست هزار نفره ایران را همان روحیّه همکاری ایرانیان برای براندازی حکومت ساسانی دانست.<ref>چندین هزار نفر از ایرانیان در جنگ علیه ساسانیان همراه اعراب بودند. (از پیدایش اسلام تا فتح ایران اسلامی، رسول جعفریان، صفحه 145، انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ هفتم: 1387.)</ref> بگونه‌ای که در آستانه نبرد قادسیّه، چهار هزار نفر ایرانی به سپاه عرب پیوستند. آنان به فرماندهی «زهرة بن حویه» برای شرکت در جنگ آماده شدند. این افراد که «حمراء» یا «موالی» نامیده شدند، برای پیوستن به سپاه عرب شرط کردند که پس از جنگ هر کجا خواستند بتوانند بروند، با هر قبیله‌ای که خواستند، هم پیمان شوند و از غنائم جنگی نیز سهمی برگیرند. با شرایط آن‌ها موافقت شد و آن‌ها در جنگ شرکت کردند. اینها پس از پیوندشان با برخی از [[قبایل عرب]]، اصطلاحاً «موالی» آن قبایل نامیده، و مشهور به «حمراء» شدند.<ref>تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، جلد ۱، صفحهٔ ۱۱۱</ref> علاوه بر این گروه، شماری از سپاهیانی که از اصفهان به سوی جبهه نبرد برده شده بودند، مسلمان شدند و به اعراب پیوستند.<ref>از پیدایش اسلام تا فتح ایران اسلامی، رسول جعفریان، صفحه 145، انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ هفتم: 1387</ref> پس از قادسیه نیز یک گروه چهار هزار نفری از ایرانیان به مسلمانان پیوستند.<ref name="همان" /> نیروهای دیگری هم از ساسانی در شوشتر به [[ابو موسی اشعری]] پیوستند.<ref name="همان" /> روحیّه همکاری ایرانیان با اعراب، یا به عبارتی نارضایتی ایرانیان از ساسانی به حدّی بود که حتّی سران نظامی و شهری یزدگرد او را تنها گذاشتند{{مدرک}}.{{سخ}}. تا جایی که وقتی یزد گرد سوّم از پایتخت گریزان شد، در شهرهای ایران آواره شد.
 
ده و مورد حمایت قرار نگرفت و در نهایت به دست یک آسیابان در خراسان به قتل رسید.<ref>تاریخ ایران، حسن پیرنیا، صفحه 164، انتشارات مجید، چاپ دوّم، تهران1387 و شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، صفحه 56 و 57.</ref> سرانجام، پس از دو [[نبرد نهاوند]] و قادسیّه که در یکی از این دو جنگ نیز باد شدیدی به ضرر ایرانیان می‌وزید،<ref>تاریخ ایران، حسن پیرنیا، صفحه 192، انتشارات مجید، چاپ دوّم، تهران1387</ref> لشکر مسلمانان پیروز شد. اینگونه بود که ایرانیان برای فرار از بیدادگری ساسانی تسلیم سپاه اسلام شده و همردیف آن‌ها قرار می‌گرفتند. به عبارتی دیگر ایرانیان نسبت به اسلام معرفتی نداشتند که بخاطر آن با حکومت ساسانی مبارزه کنند بلکه بخاطر فرار از نظام بیدادگر ساسانی در مواردی با مسلمانان همکاری کردند و همکاری آن‌ها به منزله ایمانشان به اسلام نبود.{{مدرک}}
 
== تنگ نظری و اهداف کوتاه فاتحان ==
ایران به راحتی فتح شد، امّا فاتحان که نیّت و هدفشان از یک سو، فتح و کشورگشایی، و از سوی دیگر پیشگیری از حمله احتمالی امپراطوری ایران بود؛ و گویا دلیل بر این مدعا این بوده‌است که پیش از این، سپاه عرب با لشکر ایران در مرزها درگیر شده و گاهی شکست خورده بودند و احتمال بود برای جبران این شکست‌ها حمله کنند.{{سخ}}برای تربیت اسلامی ایرانیان تلاشی نکردند، و خود نیز به تدریج سیره پیامبر اسلام را ـ در فتوحات ـ به فراموشی سپردند. روش پیامبر این بود که پس از فتح یک سرزمین، یا پذیرش اسلام توسّط قومی، مربّیانی را به میانشان می‌فرستاد تا با تربیت اسلامی آشنا شوند. همان‌طور که علی که بعدها خلیفه چهارم شد به یمن فرستاده شد تا یمنی‌ها را با معارف اسلام آشنا کند.<ref>علی (ع) و ایرانیان، دکتر محسن حیدرنیا، مجلّه صحیفه مبین، شماره 25</ref>
امّا در فتح ایران، از این مسئله غفلت شد. علّت غفلت از این امر، به هدف فاتحان بر می‌گردد. نقل شده‌است هنگامی که عمر بن خطّاب مردم را به جنگ با ایرانیان فراخواند، استقبالی نکرده و بی توجّهی کردند. در این گیر و دار قبیله «ازد» مهیّای جنگ شد، که عمر برای ترغیب بیشتر آن‌ها به جنگ، غنائم کسری را یادآور شد:
«ثمّ انّ عمر ندب الناس الی العراق فجعلوا یتحامونه و یتثاقلون عنه، حتّی همّ ان یغز و بنفسه، و قدم علیه خلق من الازد یریدون غزو الشام فدعاهم الی العراق و رغبهم فی غنائم آل کسری …» فتوح البلدان، بلاذری، صفحهٔ ۲۵۳.
ابو نصر بن مطهّر بن طاهر مقدسی، نیز دربارهٔ دلیل حمله مسلمانان، روایتی از عمر بن خطّاب نقل می‌کند که قبل از حمله به ایران گفته بود: «خدا شما را به زبان رسول خویش گنج خسروان و قیصران وعده داده است، برخیزید و جنگ با فارس را ساز کنید.»<ref>اَلْبَدْءُ وَ التّاریخ، ابو نصر بن مطهر بن طاهر مقدسی، جلد ۵، صفحهٔ ۱۶۹</ref>
مثنی بن حارثه، در حیره، مردم را به جهاد علیه ایران تحریک می‌کرد، و به غارت خزائن ملوک ساسانی تطمیع می‌نمود.
از جمله کسانی که برای غارت آبادی‌ها و خزائن ایران مأمور شد، جریر بن عبدالله بجلی بود که پیروان زیادی داشت. وقتی عمر او را برای جنگ با ایران فرا خواند، جریر با عمر قرار گذاشت به این شرط به جنگ می‌رود که یک چهارم غنائم را برای خود و اتباعش بردارد، و عمر این شرط را پذیرفت، و جریر به سوی ایران حرکت کرد. «... و قدم جریر بن عبدالله من السراة فی بجیله فسال ان یاتی العراق علی ان یعطی و قومه ربع ما غلبوا علیه، فاجابه عمر الی ذلک، فسار نحو العراق»<ref>اسلام ایرانیان و عمر بن خطاب، عطایی اصفهانی، صفحه 122، به نقل از: فتوح البلدان، بلاذری، صفحه 253</ref>
علاوه بر این، از رفتارهای نژادپرستانه اعراب ـ که از تعالیم عصر [[پیامبر اسلام]] فاصله گرفته بودند ـ معلوم می‌شود که آنان اسلام را یک دین عربی می‌دانستند. نه از اسلام آوردن غیر عرب خشنود می‌شدند و نه برای اسلام آوردن آن‌ها تلاشی می‌کردند.<ref>برای آگاهی بیشتر در این باره رجوع کنید به: عصر زرّین فرهنگ ایران، ریچارد فرای، صفحه 78</ref>
به همین سبب در زمان خلیفه دوّم از اختلاط اعراب با ایرانیان، و برابر دانستن آن‌ها با یکدیگر جلوگیری می‌شد.<ref>فضل بن شاذان، الایضاح، مؤسسه اعلمی للمطبوعات بیروت، 1982 م، صفحات 153- 155 و تاریخ الطبری، محمد بن جریر طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث، 1967 م، ص 588</ref> بنابراین، اگر برخی از مناطق مثل بخارا و فاراب نیز چند بار اظهار مسلمانی کردند و سپس به دین سابق خود بازگشتند.<ref>تاریخ بخارا، صفحه 52 و تاریخ یعقوبی، جلد دوّم، صفحه 172و فتوح البلدان بلاذری، صفحه 298 و تاریخ طبری جلد نهم رویه‌های 3825، 3845 و 3854، به نقل از درآمدی بر صلح نامه‌های مسلمانان با ایرانیان در آغاز فتح ایران، نعمت‌الله صفری فروشانی</ref>
که برخی بر این نظر هستند که علّت این امر بی توجّهی فاتحان به تربیت اسلامی و اکتفا به اسلام زبانی بوده‌است و عدم دغدغه گسترش فرهنگ اسلامی از سوی فاتحان سببِ کند شدن گرایش ایرانیان به اسلام شده‌است{{مدرک}}.{{سخ}}.
 
== پانویس ==