شاه اسماعیل یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۴:
| image = Shah_Ismail_I.jpg
| caption = تصویر شاه اسماعیل از هنرمند ناشناس ونیزی در [[قرون وسطا]]، نسخه اصلی در [[موزه فلورانس]] نگهداری می‌شود
| reign = ۸۸۱ – ۹۰۳ خورشیدی{{سخ}}۱۵۰۱–۱۵۲۴ میلادی{{سخ}}۲۵ رجب ۸۹۲ هه‍. - درگذشته ۱۹ رجب ۹۳۰ هه‍.
| coronation = ۸۸۱ خورشیدی [[اردبیل]]
| full name = نام کامل: ابوالمظفر شاه اسماعیل بن شیخ حیدر بن شیخ جنید صفوی الحسینی الموسوی{{سخ}}لقب: ابوالمظفر بهادرخان حسینی، مرشد کامل
خط ۲۱:
| religion = [[اسلام]]، [[شیعه دوازده‌امامی]]
| succession = [[صفویان#پادشاهان صفوی و دوره پادشاهی آنان|نخستین شاهنشاه صفوی]]
| regent = {{List collapsed|title=''فهرست را ببینید''|1=[[محمد زکریا کوجوجی]]<br>{{سخ}}[[محمود دیلمی]]<br>{{سخ}}[[میرزا حسین اصفهانی]]<br>{{سخ}}[[جلال‌الدین محمد تبریزی]]}}
| reg-type = {{nowrap|[[صدراعظم|نخست وزیران]]}}
}}
'''اسماعیل بن شیخ حیدر بن شیخ جنید''' ملقب به '''ابوالمظفر بهادرخان حسینی''' معروف به '''شاه اسماعیل''' (زاده ۱۷ ژوئیه ۱۴۸۷ - درگذشته ۲۳ مه ۱۵۲۴) پایه‌گذار سلسله پادشاهی [[صفویان|صفوی]] است.<ref name="ReferenceA">{{پک|Savory|۱۹۹۸|ک=ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ|ج=۸|ص=۶۲۸–۶۳۶}}</ref> حکم‌رانی شاه اسماعیل به دو دلیل نقطه عطفی در [[تاریخ ایران]] است. دلیل نخست اینکه پس از گذشت نهصد سال از نابودی [[شاهنشاهی ساسانیان]]؛ یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند [[صفاریان]]، [[سامانیان]]، [[طاهریان]]، [[زیاریان]]، [[آل بویه]] و [[سربداران]] روی کار آمدند، لیکن هیچ‌کدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق [[جغرافیای ایران|جغرافیایی ایران]] در آن دوران یکپارچگی پدید آورندپدیدآورند.<ref>[[تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه]] (صص ۲۱ تا ۳۶)</ref>دلیل دوم، اعلام رسمی مذهب شیعه دوازده امامی بود.<ref name="ReferenceA" /> شاه اسماعیل شاعری پرکار بود که با ''تخلص'' ختایی شعر می‌سرود وی پس از [[عمادالدین نسیمی]]، [[ادبیات آذربایجانی]] را گسترش داد.<ref>G. Doerfer, "Azeri Turkish", [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]], viii, Online Edition, [http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-viii p. 246.]</ref> علاوه بر [[ترکی آذربایجانی]] به [[زبان فارسی]] نیز شعر می‌سرود که تنها چند نمونه از اشعار فارسی وی به جا مانده‌است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi#ii</ref>
 
شاه اسماعیل یکم در خلال ۱۰ سال، پس از حرکت از [[لاهیجان]]، سراسر ایران را از [[کرمان]] و [[فارس (سرزمین)|فارس]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]] تا [[خوزستان]] و [[عراق عرب]] زیر پرچم دولت واحدی درآورد و ملوک‌الطوایفی را از ایران برانداخت و سیاست تمرکز را مستقر ساخت.<ref>شاه عباس کبیر، مریم نژاد اکبری مهربان ص ۱۷ برگرفته از مقالات عباس اقبال آشتیانی مجله یادگار سال چهارم شماره ۲.</ref>
خط ۳۰:
== تبار ==
{{اصلی|شجره‌نامه صفویان}}
تبار اسماعیل به [[شیخ صفی‌الدین اردبیلی]] (۷۱۳–۶۳۱ خورشیدی) می‌رسد. اسماعیل فرزند [[شیخ حیدر (صفویه)|شیخ حیدر]] است و مادرش [[حلیمه (مارتا)|مارتا]] یا ''عالمشاه بیگم''، دختر سلطان [[اوزون حسن|اوزون حسن آق‌قویونلو]] و تئودورا ([[دسپینا خاتون]]) دختر شاه طرابوزان [[ترابوزان]] بود<ref>جعفریان، ۲۸:۱۳۷۸و یوسف جمالی، تاریخ تحولات عصر صفوی، ۱۳۸۵:۴۵۰</ref> تیودورا به این شرط با [[اوزون حسن]] ازدواج کرد که دین خود را نگاه دارد و تا آخر عمر از آزادی دینی برخوردار باشد. به همین دلیل به همراه خود یک کشیش و چند موعظه‌گر و ندیم مسیحی به ایران آورد و در شهر [[دیاربکر|آمِد]] یک کلیسا بنا کرد تا یکشنبه‌ها برای عبادت برود. بعدها و با دست یابی اوزون حسن به بخش بزرگ ایران و پایتخت شدن تبریز، تئودورا کلیسای باشکوهی در تبریز ساخت و کشیشان و مبلغان مسیحی را به آن جا آورد. در ارزنجان نیز که بیشتر ارمنی بودند دو کلیسا با نام‌های سیمون و یحیی ساخت، البته بنای این کلیساها به [[اوزون حسن]] نسبت داده شد. صلیبی
 
== کودکی ==
[[پرونده:Ismaeil i Sahand Ace.jpg|بندانگشتی|200 px|نگاره‌ای از شاه اسماعیل.]]
اسماعیل در ۲۵ رجب سال ۸۹۲ در [[مشگین شهرمشگین‌شهر]] متولد شد. او در یک سالگی (رجب ۸۹۳) پدرش را از دست داد. پس از مرگ حیدر، صوفیان صفویه در اردبیل جمع شدند و سلطان علی پادشاه، پسر ارشد حیدر را به جانشین پدر تعیین کردند و اندک زمانی بر پیروان صفویه در اردبیل افزوده شد.<ref>{{پک|نوایی|غفاری‌فرد|۱۳۹۲|ک=تاریخ صفویه|ص=57}}</ref>
پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود - که به دلیل بر سر داشتن کلاه [[قرمز]] رنگ ''[[قزلباش]]'' (سر طلا به [[زبان ترکی]]) خوانده می‌شدند برای جهاد علیه [[مسیحیان]] [[چرکس]] به نواحی [[قفقاز]] حمله کردند. توسعه‌طلبی حیدر باعث شد که با [[شروانشاهان]] وارد جنگ شود. [[سلطان یعقوب آق‌قویونلو]] در این جنگ به کمک شروانشاهان رفت و نهایتاً حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت درآمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود. بر اساس نوشته‌های [[احمد کسروی]]، اجداد صفویه به احتمال قوی تا شیخ حیدر، [[سنی|اهل تسنن]] و [[شافعی]] بوده‌اند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/03/120320_l44_kasravi_leading_hasouri کسروی پیشرو پژوهشگران مستقل]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
خط ۶۶:
در سال ۸۷۹ هفت تن از سران قزلباش در [[ارزنجان]] یک جلسه مشورتی با حضور شاه اسماعیل برگزار کردند تا در مورد حرکت جهادیشان تصمیم بگیرند؛ موضوعی که در این جلسه مطرح بود این بود که برای جهاد به [[گرجستان]] حمله کنند یا [[ایروان]] را بگیرند (دو منطقه مسیحی‌نشین که حاکمانشان از خاندان‌های دیرین ایرانی و بازمانده از دوران [[پارتیان]] و [[ساسانیان]] بودند) عده‌ای نیز پیشنهاد دادند به روستاهای آذربایجان حمله کنند و عده‌ای نیز بر این عقیده بودند مدت زمان بیشتری در ارزنجان بمانند که ترکان بیشتری به لشکر بپیوندند و سپس به آذربایجان یورش برده، آن جا را از آن خود کنند.
 
اسماعیل برای گردآوری سپاه بیشتر به [[قراباغ]] و [[وان]]) رفت و در سال ۹۰۶ قمری همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت [[شروان]] لشکر کشید. در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد.<ref>جهانگشای خاقان، صص ۱۱۹ و ۱۱۳</ref> اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جای آنکه وقت خود را برای محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالی شروان عزیمت کرد و راه [[آذربایجان]] را پیش گرفت. در نزدیک [[نخجوان]] [[الوند بیگ آق‌قویونلو]] را مغلوب کرد (۸۸۰ش/۹۰۷ ق /۱۵۰۱ م) و خود پیروزمندانه وارد [[تبریز]] شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت.<ref>تاریخ جهان آرا، صص ۴۶۵–۲۲۶؛ لب التواریخ، صص ۳۹۴–۳۹۵</ref>
شاه اسماعیل یکم صفوی قیام مؤثر خود را ضد امیران آق‌قویونلو به سال ۹۰۷ قمری، از اردبیل آغاز کرد ولی پایتخت خود را به تبریز انتقال داد. با این وجود، اردبیل به سبب آن که مدفن [[شیخ صفی الدین اردبیلی|شیخ صفی‌الدین]] بود، پایتخت معنوی شاهان صفوی به‌شمار می‌رفت و از تقدس و احترام خاصّی بهره‌مند بود.<ref>دکتر شهبازی شیران، حبیب (۱۳۸۳). پی جویی و تحلیل اجزاء و عناصر معماری جمعه مسجد اردبیل. مؤسّسه مطبوعاتی رعد، تبریز، مقدّمهٔ تاریخی</ref>
[[پرونده:Shah-ismaiil-helmet.jpg|بندانگشتی|300px|کلاه خود شاه اسماعیل صفوی]]
خط ۸۶:
شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی [[قزلباش]] تصمیم گرفت که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم [[عراق عجم]] -که پسر سلطان یعقوب آق‌قویونلو بود- را در نواحی مابین [[همدان]] و [[بیجار]] شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ [[شیراز]] را تصرف نمود و از آنجا به [[قم]] رفت. سپس بر [[کیا حسین دوم چلاوی|حسین کیای چلاوی]] حاکم [[سمنان]] و [[فیروزکوه]] پس از جنگی سخت غلبه کرد؛ و نهایتاً [[یزد]] و [[ابرقو]] را که در اختیار [[محمدکره]] بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت یا تابع خود نمود. آنگاه در سال ۸۸۷ ه‍.خ (۹۱۴ قمری) عازم [[عراق عرب]] شد و [[بغداد]] و [[نجف]] را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام [[ایران بزرگ]] به جز برخی نواحی نظیر [[خراسان]] و [[ارمنستان]] را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری نمود.
 
ه
ه‌
شیوه کشورداری شاه اسماعیل و ترویج مذهب شیعه احتمالاً مانع تجزیه ایران آشوب‌زده میان دو قدرت بزرگ [[عثمانی]] و خان‌های [[ازبک]] آسیای میانه شد. وی برای تعدیل سیاست‌های افراطی سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدری، علمای ایرانی و نیز جبل عامل، کوفه و بحرین را به تدوین کتاب‌های فقهی در زمینه شیعه دوازده امامی دعوت کرد<ref>ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب، ص ۱۲۶</ref> محقق کرکی که در نشر [[فقه]] و اصول مذهب شیعه اثنی اشعری شخصیت مهمی محسوب می‌شد، از جمله آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوی برای تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام ائمه اثنی عشری،<ref>جهانگشای خاقان، ص ۱۴۹</ref> قرار دادن نام ۱۲ امام شیعه به عنوان سجع مهر شاهی<ref>، دربارهٔ مهرهای شاه اسماعیل اول، صص ۱۸۲–۱۸۵</ref>؛ تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهای عراق و [[مشهد]] و نیز ایجاد ساختمان مقبره برای [[امامزاده|امام‌زاده‌ها]] در شهرهای ایران<ref>عالم آرای عباسی، صص ۱۲۷ -</ref> و طرح آب‌رسانی از فرات به نجف بود<ref>گلشن مراد، ص ۵۵۶</ref>
 
شاه اسماعیل کلیه وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی سپرد که در اعتقادشان به تشیع جای شک و شبهه نبود و بسیاری از آنان پیشینه طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: [[امیر زکریا تبریزی]]، [[محمود خان دیلمی]]، [[شمس‌الدین لاهیجی|قاضی شمس‌الدین لاهیجانی]]، [[امیر نجم رشتی]]، [[امیر نجم ثانی]]، [[میر سید شریف شیرازی]] و [[شمس الدین اصفهانی]]<ref>لب التواریخ، صص ۳۹۴ -</ref> ۴۰۷.
خط ۱۱۲:
[[پرونده:Shah Ismael Safavi, King of Persia (Iran), taken by Arashk Rajabpour.JPG|250px|چپ|بندانگشتی| مقبره شاه اسماعیل در اردبیل، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی]]
در ۲۳ مه ۱۵۲۴/ ۱۹ رجب ۹۳۰ شاه اسماعیل درگذشت و در [[آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی|آرامگاه خانوادگی]] در اردبیل به خاک سپرده شد. او هنگام مرگ دو ماه تا سی و هفت سالگی فاصله داشت و تقریباً بیست و سه سال سلطنت کرده بود.<ref>{{پک|سیوری|1391|ک=ایران عصر صفوی|ص=47}}</ref>
 
== فرزندان ==
=== پسرانفرزندان ===
=== پسران ===
* [[شاه تهماسب یکم]]، (تولد ۲۲ فوریه ۱۵۱۴ [[شاه‌آباد (اصفهان)|شاه‌آباد اصفهان]] – مرگ ۱۴ می ۱۵۷۶ [[قزوین]]) از ملکه [[تاجلی بیگم]] زاییده شد.
* [[القاس میرزا|سلطان القاس میرزا]] (تولد ۱۵ مارس ۱۵۱۵ [[تبریز]] – مرگ ۹ آوریل ۱۵۵۰، [[قلعه قهقه]] [[مشگین‌شهر]])
* سلطان رستم میرزا (تولد ۱۳ سپتامبر ۱۵۱۶ [[اردبیل]]) چند سال بعد از تولد درگذشت.
* [[سام میرزا|سلطان سام میرزا]] (تولد ۱۶ آگوستاوت ۱۵۱۷ [[مراغه]] – مرگ دسامبر ۱۵۶۷ [[قلعه قهقه]] [[مشگین‌شهر]]) از ملکه تاجلی بیگم زاییده شد.
* [[بهرام میرزا|سلطان بهرام میرزا]] (تولد ۷ سپتامبر ۱۵۱۸ مراغه – مرگ ۱۵ سپتامبر ۱۵۵۰ [[همدان]]) از ملکه تاجلی بیگم زاییده شد. او پنج پسر داشت؛
** سلطان حسن میرزا (مرگ در کودکی)
سطر ۱۲۴ ⟵ ۱۲۵:
** [[سلطان ابراهیم میرزا صفوی|سلطان ابراهیم میرزا]] (مرگ ۱۵۷۷)
** [[سلطان بدیع‌الزمان میرزا]] (مرگ ۱۵۷۷)
 
=== دختران ===
* شاهدخت شهنواز بیگم، در سال ۱۴ می ۱۵۱۳ با شاهزاده مرادخان پسر [[شاهزاده احمد (عثمانی)|شاهزاده احمد]] و نوه [[بایزید دوم]] ازدواج کرد.
* شاهدخت گونیش خانم، (تولد ۲۶ فوریه ۱۵۰۷ – مرگ ۲ مارس ۱۵۳۳ همدان) در سال ۲۴ اوت ۱۵۱۸ با مظفر امیر دیباجی ازدواج کرد.
* [[پریخان خانم (دختر شاه اسماعیل)|شاهدخت پریخان خانم]]، (مرگ ۱۵۴۳ [[خانات شکی]]) در ۴ اکتبر ۱۵۲۱ با سلطان خلیل [[شروانشاه]] ازدواج کرد سپس در سال ۱۵۳۹ با درویش محمدخان [[شکی]] ازدواج کرد. وی زاییدهٔ تاجلی بیگم بود
* شاهدخت خانیش خانم، (مرگ ۱۲ مارس ۱۵۶۲) در سال ۱۵۳۷ شاه نورالدین نعمت‌الله باقی ازدواج کرد. او یک دختر داشت؛
** [[پیکر سلطان بیگم]]، در سال ۱۵۵۴ با [[شاه اسماعیل دوم]] ازدواج کرد.
* شاهدخت شاه‌زینب خانم، وی با [[محمدخان شرف‌الدین اوغلی]] ازدواج کرد.
* شاهدخت فرنگیس خانم، وی با [[عبدالله خان استاجلو]] ازدواج کرد.
* شاهدخت [[مهین‌بانو خانم]]، (تولد ۱۵۱۹ اردبیل – مرگ ۲۰ ژانویه ۱۵۶۲ قزوین) او ازدواج نکرد. او از تاجلی بیگم زاییده شد
 
== پانویس ==