امپراتوری آلمان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۲:
|today = {{flag|Belgium|state}}{{سخ}}{{flag|Czech Republic}}{{سخ}}{{flag|Denmark}}{{سخ}}{{flag|France}}{{سخ}}{{flag|Germany}}{{سخ}}{{flag|Lithuania}}{{سخ}}{{flag|Poland}}{{سخ}}{{flag|Russia}}
}}
[[پرونده:Karte Deutsches Reich, Verwaltungsgliederung 1900-01-01.png|thumb]]
 
'''امپراتوری آلمان''' {{آلمانی|Deutsches Reich}} به کشوری گفته می‌شد که با تاجگذاری [[ویلهلم یکم]]، پادشاه [[پروس]] به عنوان [[قیصر آلمان]]، در تاریخ [[۱۸ ژانویه]] [[۱۸۷۱ (میلادی)|۱۸۷۱]] شکل گرفت و با برکناری [[ویلهلم دوم]] از سلطنت در تاریخ [[۹ نوامبر]] ۱۹۱۸ میلادی، یعنی پس از پایان [[جنگ جهانی اول]] پایان پذیرفت.
 
سطر ۱۱۰ ⟵ ۱۰۸:
== تشکیل رایش توسط بیسمارک ==
{{مرتبط|رایش}}
[[پرونده:Karte Deutsches Reich, Verwaltungsgliederung 1900-01-01.png|thumb|جایگزین=|راست]][[پرونده:Wernerprokla.jpg|بندانگشتی|300px|تاج‌گذاری ویلهلم یکم، به عنوان قیصر (امپراتور آلمانی).|جایگزین=|راست]]
با رشد [[ملی‌گرایی]] آلمانی (که از حالت مردم‌سالاری آن خارج شده بود)، [[اتو فون بیسمارک]] توانست حکومتی متحد از سرزمین‌های آلمانی و بر پایه قدرت و نفوذ بیش از اندازه پروس، تشکیل دهد. شکل‌گیری این امپراتوری، پس از سه پیروزی پی‌درپی، برای پروس صورت گرفت. این جنگ‌ها عبارت بودند از: [[جنگ دوم شلسویگ]]، [[جنگ پروس و اتریش]] و بالاخره [[جنگ پروس و فرانسه]].
 
هسته نخستین این امپراتوری، [[کنفدراسیون آلمان شمالی]] بود. این امپراتوری یک [[فدرالیسم|حکومت فدرالی]] همراه با مجلسی به نام ''[[رایشس‌تاگ]]'' (Reichstag) بود که در عوض به‌طور رسمی، کابینه آن فقط توسط یک نفر به نام ''صدر اعظم'' (Kanzler) که خود [[اتو فون بیسمارک|بیسمارک]] بود، تشکیل و اداره می‌شد.
 
[[پرونده:Map-deutsches-kaiserreich.png|بندانگشتی|گستره امپراتوری آلمان، ۱۸۷۱–۱۹۱۸.]]
تشکیل این حکومت، هم‌زمان بود با رشد اصلاحات در [[ژاپن]] و [[ایتالیا]] که دقیقاً در مسیر مشابه انجام گرفته بودند.
 
سطر ۱۲۰ ⟵ ۱۱۸:
 
امپراتوری آلمان تا [[انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان|انقلاب نوامبر ۱۹۱۸]] ادامه یافت. از ۱۹۱۹ میلادی [[جمهوری وایمار]] جایگزین این امپراتوری شد.
 
[[پرونده:Map of the Empire of Germany (1782).tif|250px|بندانگشتی|نقشه‌ای از امپراتوری آلمان (۱۷۸۲)]]
 
== وحدت آلمان ==
{{مرتبط|وحدت آلمان}}سرزمین آلمان در نیمه نخست [[سده ۱۹ (میلادی)|سده نوزدهم میلادی]] سرزمینی چندپاره بود، که میان [[شاهزاده‌نشین‌های آلمانی]] تقسیم شده بود و بخشی از [[امپراتوری مقدس روم]] به شمار می‌رفت. پس از آن که [[ناپلئون بناپارت|ناپلئون]] امپراتوری مقدس روم را منحل کرد، این شاهزاده‌نشین‌ها استقلال کامل یافتند. در این میان دو پادشاهی بزرگ ژرمن‌ها یعنی [[اتریش-مجارستان|اتریش]] و [[پروس]] برای کسب نفوذ بیش‌تر در [[اروپای مرکزی]] با هم به رقابت برخاستند. [[امپراتوری اتریش]] افزون بر بخش آلمانی‌زبان، بخش‌های [[مجار]]، [[اسلاو]] و [[کروات|کروات‌نشین]] نیز در قلمروش داشت و نژاد ژرمن تنها حدود یک‌سوم جمعیت این امپراتوری را تشکیل می‌دادند، در جایی که [[پادشاهی پروس]] حکومتی کاملا ژرمن بود و تقریبا تمام مردم این کشور را آلمانی‌زبانان تشکیل می دادند.
 
پادشاهی پروس با اتحاد با [[امپراتوری روسیه]] نخست [[پادشاهی لهستان]] را که در اوج ضعف قرار داشت از میان برداشت و سرزمین لهستان میان دو قدرت تقسیم شد. اگرچه سهم بزرگ‌تر به روسیه رسید، اما پروس با به دست آوردن سرزمین‌های جدید، توانست تفاوت بارز نظامی و اقتصادی خود با دیگر پادشاهی‌های آلمانی را آشکار سازد. سپس فتح [[پادشاهی هانوفر]] نفوذ پروس را در کرانه های [[رود راین]] تثبیت کرد، در سال [[۱۸۴۸ (میلادی)|میلادی۱۸۴۸]] در اروپا موج انقلاب‌های آزادی‌خواهانه اتفاق افتاد. تحت تاثیر این موج بزرگ حکومت [[پادشاهی اسپانیا]] از حالت [[پادشاهی مطلقه]] به [[پادشاهی مشروطه]] تغییر پیدا کرد، پادشاهان [[امپراتوری سوئد|سوئد]] و [[نروژ]] و [[دانمارک]] که کشورهایشان با اعتراضات مردمی مواجه شد نیز فورا به نظام [[پادشاهی مشروطه|مشروطه]] تن دادند ، در [[فرانسه در سده نوزدهم|فرانسه]] دوباره جمهوری به پا گشت، مردم بلژیک توانستند استقلال کشورشان را از پادشاهی هلند به دست بیاورند و مردم اتریش نیز که خونین‌ترین مبارزات را علیه حکومت پادشاهی مطلقه که در دست صدراعظم مستبد [[اتریش-مجارستان|اتریش]]، [[کلمنس ونتسل فون مترنیخ|مترنیخ]] به یک دیکتاتوری تمام عیار تبدیل شده بود نیز موفق شدند مترنیخ را سرنگون و پادشاه وقت اتریش را عزل نمایند. در [[پادشاهی ایتالیا|ایتالیا]] موج وحدت گرایی آغاز شد و ملی گرایانی چون گاریبالدی با مبارزاتشان توانستند ایتالیا را یک کشور متحد نمایند و در سرزمین‌های چند پاره آلمانی نیز موج انقلابات آغاز شد این موج در این سرزمین ها با رشد روزافزون ملی گرایی آلمانی همراه شد بسیاری از فیلسوفان، اندیشمندان ، تاریخ دانان و جامعه شناسان آلمانی سخن از لزوم اتحاد سرزمین های آلمانی نژاد میکردند و جوانان پرشور ملی گرا نیز از این فکر حمایت میکردند ، در سال ۱۸۶۱ ویلهلم یکم به پادشاهی پروس رسید و یکی از مهم ترین طرفداران ملی گرایی آلمانی به نام [[اتو فون بیسمارک|اتوفون بیسمارک]] را صدر اعظم پروس نمود با برقراری نظام مشروطه بیشتر اقتدارات نیز در اختیار نخست وزیر قرار گرفت [[ویلهلم یکم، امپراتور آلمان|ویلهلم یکم]] اداره ارتش را نیز به بیسمارک واگذار کرد و [[اتو فون بیسمارک|بیسمارک]] عملا به قدرتمند ترین فرد پروس تبدیل شد ، او از همان ابتدا شرایط را برای اتحاد سرزمین های آلمانی آماده کرد و در چند جنگ کوچک پادشاهی های مکلنبورگ ، براونشویک و آنهالت را وادار کرد برتری پروس را بپذیرند و پادشاهی ساکسونی و شهر های آزاد هامبورگ و برمن نیز از طریق دیپلماتیک به زیر نفوذ پروس رفتند . سپس بیسمارک میان پروس و شاهزاده نشین های آلمانی که تصرف کرده بود اتحادی برقرار نمود و یک سرزمین واحد را در سال ۱۸۶۷ به وجود آورد به نام کنفدراسیون آلمان شمالی ، او در سال ۱۸۶۴ در جنگ با دانمارک موفق شد ایالت [[شلسویگ-هولشتاین|شلسویک]] را تصرف نماید سپس در سال۱۸۶۶ با اتریش وارد جنگ شد که پیروزی بزرگی را به همراه داشت و دست اتریش را از سرزمین ها و ایالت های آلمان جنوبی کوتاه کرد و این ایالت ها را تحت سیطره پروس درآورد ، سپس در این ایالت ها نیز با [[کنفدراسیون آلمان شمالی]] پیمان اتحاد بستند ، از طرف دیگر در فرانسه ناپلئون سوم که پسر برادر ناپلئون بناپارت(اول) بود ابتدا موفق شد به ریاست جمهوری برسد اما بعد با کمک ارتش نظام [[جمهوری]] را منحل و پادشاهی ایجاد نموده بود و سعی داشت در اروپا نفوذش را گسترش دهد سرانجام دو قدرت در سال ۱۸۷۱ در برابر هم قرار گرفتند ، پروس به [[ناپلئون سوم]] شکست سختی داد و ارتش پروس شهر پاریس را اشغال کردند ، بیسمارک در کاخ ورسای رسما اتحاد آلمان را اعلام کرد و کشور جدید را بنیان نهاد ، ویلهلم یکم پادشاه پروس نیز در [[کاخ ورسای]] به عنوان پادشاه آلمان با القاب امپراتور و قیصر تاج گذاری کرد پادشاهان ایالت های مختلف آلمانی که زیر سیطره پروس و در داخل آلمان متحد قرار داشتند نیز از استقلال درونی برخوردار ماندند و نوعی نظام فدرال در کشور باقی ماند، کشور فرانسه نیز پذیرفت، که منطقه آلزاس را به آلمان واگذار نماید و ارتش آلمان فرانسه را تخلیه کرد ، مردم فرانسه نیز در یک همه پرسی رای به بازگشت نظام جمهوری دادند و برای آخرین بار نظام جمهوری در فرانسه برقرار گشت و تا امروز باقی مانده است.[[پرونده:Map-deutsches-kaiserreich.png|بندانگشتی|گستره امپراتوری آلمان، ۱۸۷۱–۱۹۱۸.]]
 
== توسعه امپراتوری ==
سطر ۱۳۳ ⟵ ۱۲۹:
بیسمارک طرح های داخلی مهمی را به. اجرا درآورد که محبوبیت او را در میان مردم بسیار بالا برد او یک طرح بیمه تامین اجتماعی سراسری را اجرایی کرد که در نتیجه آن خدمات پزشکی برای مردم آلمان رایگان و تمامی بیمارستان ها مجانی شدند ، طرح مبارزه با بی سوادی نیز تحصیل رایگان برای تمام آلمانی ها از ابتدائی تا دانشگاه را فراهم آورد بیسمارک هم چنین قانون خدمت سربازی اجباری را در آلمان اجرا نمود که هم شامل پسران در قالب سرباز و هم شامل دختران در قالب خدمات اجتماعی می‌شد .
 
گسترش صنعتی سازی و شهرنشینی نیاز های جدیدی را برای امپراتوری به وجود آورد که لزوم به دست آوردن مستعمراتی را در مناطق دور دست مانند بریتانیا ، فرانسه ، روسیه ، اسپانیا و هلند که در قاره های مختلف سرزمین هایی را داشتند پدیدار ساخت برنامه استعماری آلمانی ها از سال ۱۸۷۱ آغاز شد که [[اتو فون بیسمارک|بیسمارک]] طرحی ها برای به دست آوردن سرزمین های جدید در قاره آمریکا عملی ساخت که البته به خاطر فشار های دولت آمریکا و استقلال بیشتر مناطق این قاره از استعمار گران قبلی ناکام ماند و آلمانی ها تنها چند جزیره کوچک در حوزه دریای کارائیب را به دست آوردند آلمانی ها از سال ۱۸۸۱ طرح استعمار آفریقا را آغاز کرده و ابتدا سرزمین [[توگو]] را به اشغال خود درآوردند سپس در سال ۱۸۸۴ سرزمین [[کامرون]] را نیز اشغال کردند در سال [[۱۸۸۸|۱۸۸۵]] سرزمین [[تانزانیا]] ، [[بوروندی]] و [[رواندا|روآندا]] در شرق آفریقا را تصرف و یک فرمانداری استعماری در آن سرزمین ها دایر نمودند ، در سال ۱۸۸۷ بخش شمالی [[جزیره گینه نو]] در شرق آسیا را اشغال کردند و جزیره گینه

[[پرونده:Map of the Empire of Germany (1782).tif|250px|بندانگشتی|نقشه‌ای از امپراتوری آلمان (۱۷۸۲)|جایگزین=|راست]]

نو به سه قسمت تقسیم شد نیمه شرقی به هلند رسید شمال به آلمان و جنوب به بریتانیا رسید در سال ۱۸۸۸ آلمانی ها سرزمین [[نامیبیا]] در جنوب باختری آفریقا را تصرف کردند و به منابع عظیم طلا و الماس جنوب باختری آفریقا دست پیدا کردند همه چنین جزایر ساموآ در اقیانوس آرام جنوبی نیز در سال ۱۹۰۱ به تصرف آلمانی ها در آمد.
 
در چین نیز سیاست استعماری آلمان شبیه به سایر اروپاییان بود، از آن جهت که کشور چین سرزمینی بزرگ بود و هنوز حکومت مرکزی مستقلی داشت استعمار تمام آن سرزمین برای یک دولت اروپایی میسر نبود و تقسیم آن نیز هم به دلیل مقاومت دولت مرکزی و مردم این کشور پرجمعیت و هم به خاطر اختلافات میان قدرت های استعماری عملا ممکن نبود به همین دلیل اکثر دولت های استعماری سعی در کسی امتیازات هرچه بیشتر از این سرزمین و در دست گرفتن بنادر مهم تجاری این کشور نمودند ، بریتانیا بندر مهم هنگ کنگ را به مدت ۹۹ سال اجاره و عملا اشغال کرد پرتغالی ها همین عمل را با بندر ماکائو انجام نمودند ، فرانسوی ها در بندر گوانگ جو مستقر شدند ، ژاپنی ها شبه جزیره کره و جزیره تایوان را اشغال کردند و البته آلمانی ها امتیاز اداره سیاسی ، اقتصادی و نظامی بندر [[تیانجین]] و بندر [[چینگ‌دائو|چینگدائو]] را در سال ۱۸۹۸ به مدت ۹۹ سال به دست آوردند.